eitaa logo
محمد مهدی تهرانی
196 دنبال‌کننده
66 عکس
11 ویدیو
14 فایل
اندیشه و سیاست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سعید لیلاز (اقتصاددان برجسته اصلاح‌طلب): 🔹️هیچ شاخصه اقتصادی نیست که در زمان رئیسی بهتر نشده باشد 🔹️ احزاب ممکن است برای اهداف سیاسی خودشان بی انصافی کنند @mahdytehrani
🔻شورش سانسورشده‎ها 🔹به این جملات در بیانیه سعید جلیلی با دقت توجه کنید:«به روستاها بروید و صدای ما را به آن‌ها برسانید، به حاشیۀ شهرها بروید و حرف ما را به آن‌ها بگویید! سراغ گروه‌هایی بروید که سانسور می‌شوند، دیده نمی‌شوند، گویی کسی روی رأی و نظر و انتخاب آن‌ها حساب باز نکرده است... بروید و آنان را از این انتخاب، از این چشم‌انداز، از این دوراهی که پیش روی ملت ایران قرار گرفته است، آگاه کنید.» این فقط یک بیانیه انتخاباتی نیست؛ دارد یک هویت اجتماعی را بیان می‎کند؛ هویتی که هم با سانسورشده‎ها نمایندگی می‎شود و هم سانسورشده‎ها را جامعه هدفش می‎داند. 🔹در این انتخابات معلوم بود که احزاب و چهره‎های مختلف مذهبی و نظامی و حکومتی و... کدام سو بودند؛ سمت جلیلی نبودند. اینها همیشه در انتخابات‎ها او را مزاحم می‎دانستند. جلیلی، شاید خود یک سانسورشده است. اما این سانسورشده بر پایه چه کسانی به متن آمد؟ به پشتوانه یک نسل غیرسازمانی و توده‎ای. به این ترتیب با یک سانسورشده مواجهیم که سانسورشده‎ها حمایتش می‏کنند. جامعه هدف کدام است؟ باز هم سانسورشده‎ها. دوباره بخوانیم: «سراغ گروه‌هایی بروید که سانسور می‌شوند، دیده نمی‌شوند، گویی کسی روی رأی و نظر و انتخاب آن‌ها حساب باز نکرده است.» 🔹شورش حاشیه علیه متن، نویدگر نحوی از رهایی است. متن آن‎قدر پرطمطراق است که نه تنها اجازه نمی‎دهد حاشیه به چشم بیاید و جدی گرفته شود، بلکه حاشیه را تحقیر هم می‎کند. تحقیر نکردند و نمی‎کنند؟ حاشیه در این مصاف، آرمانخواهی انقلابی‎اش را جوهره می‎بخشد، از حاشیه‎ها استمداد می‎جوید و مثل بهمن بر سر متن خراب می‎شود. 🔹وقتی از جلیلی در مورد اقتصاد می‎پرسند، بیش از همه از اقتصاد روستا می‎گوید. می‎داند مشکل اصلی ما تولید است و تولید را با تکیه بر روستاها به عنوان سلول‎های پرتوان اقتصاد است که می‎توان متحول کرد؛ و الا اگر به خوش‎نشین‎ها باشد، تا صد سال دیگر بهانه رابطه و اعتبارات و... می‎آورند. جلیلی اقتصاد را دارد وارونه می‎بیند. کسی که در جلسات کارشناسی نشسته باشد و بهانه‎های مختلف دستگاه‎ها برای عدم کارکرد مناسب را که عمدتاً به نبود بودجه و لزوم سرمایه‎گزاری خارجی ختم می‎شود، شنیده باشد، خوب معنی این همه را می‎فهمد. 🔹از جلیلی در مورد زنان می‎پرسند و او از زنان خانه‎دار و سرپرست خانواده و... سخن می‎گوید. زنان مسائل متعدد دارند. آنچه پرطمطراق است و کانونی قلمداد می‎شود، همیشه چیزی بوده که هیاهوی خیابانی داشته. جلیلی دقیقاً صدایی را می‎شنود که کسی نمی‎شنود. 🔹وقتی حاشیه‎ها میدان‎دار می‎شوند چه اتفاقی می‎افتد؟ همیشه حاشیه برای متن ترسناک است. حاشیه‎ها، ادبیاتشان دیپلماتیک نیست. بازی برهم می‎زنند. متن می‎کوشد تا حاشیه‎ها را مدام و مدام تحقیر کند و هولناک و هولناک‎تر جلوه داد تا جایی که حاشیه‎ها هم خود از هم بترسند. اما این بازی تا کجا می‎تواند باورپذیر باشد؟ 🔹حاشیه در نهایت چه می‎کند؟ حاشیه پیام‎آور رهایی است در مقابل هر آنچه در ساخت تکنوکراسیِ حکومتی فرومانده. حاشیه انرژی‎هایی نو آزاد می‎کند که تا کنون حبس شده‎اند. یک دفعه فضای مجازی با سیلی از سانسورشده‎ها مواجه می‎شود. در اداره هم همین خواهد بود. سانسورشده‎ها، مدیران و به اصطلاح کارشناسانی را کنار می‎زنند که جز مرگ نمی‎تواند آنها را از صندلی‎شان جدا کند. 🔹در علوم اجتماعی این نگاه به حاشیه عمدتاً در جریان پساساختارگرا و انتقادی است که دیده می‎شود. یعنی دقیقاً نقطه مقابل تصوری که همه شاید از جلیلی در ذهن دارند. همه شاید جلیلی را یک ساختارگرا که دارای ذهنی بسته است، قلمداد کنند. اما مگر یک ذهن بسته می‎تواند سانسورشده‎ها را به شورش وادارد؟ جلیلی یک انقلابی است؛ رهبر شورش سانسورشده‎ها. @mahdytehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️جون هر کی دوست داری مردم رو از این فلاکت نجات بده 🔹️چهار ساله تو بورس تو ضررم @mahdytehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا تو خود شاهدی... ما می خواهیم نشانه های دین تو را برگردانیم @mahdytehrani
🔻ما و جمهوریت 🔹یکم. دست آخر کار به منت‎کشی جمهوریت رسید تا بتوانیم به مشارکت 50 درصدی بازگردیم. هر دو طرف احساس کردند نیازمند سخن‏گفتنی جدی‎تر با مردم‎اند. آذری جهرمی راهی کنسرت شد تا با اکس‎هایش حرف بزند و انقلابیون هم راهی روستا و دست به گوشی! تمایز نظامی که بر جمهوریت ابتنا دارد با نظام دیکتاتوری همین است. نمی‎توان بدون اقناع و گفت‎و‎گو با مردم قدم از قدم برداشت. 🔹دوم. اعصاب‎خوردی این روزها قابل درک است؛ اما نباید مانع درک درست از مسئله شود. هرگونه انصراف از سوی یکی از دو کاندیدای اصولگرای اصلی در دور اول، با شوک به سبد رای پزشکیان، در همان دور کار را به نفع اصلاحات تمام می‎کرد؛ این یعنی مسئله فراتر از تاکتیک‎های انتخاباتی است. باید به نسبت خود و جمهوریت نگریست؛ "ما و جمهوریت". 🔹سوم. مردم از تورم‎های متمادیِ این سال‎ها که حاصل بازی با نرخ ارز بود، رنج می‎بردند. گوشت کیلویی چند است مردم؟ اعداد نمی‎توانست جای همدلی را بگیرد. پزشکیان با ادبیات مردمی‎اش نماد تغییر شد؛ حتی بدون برنامه! می‎گفتی برنامه ندارد؛ می‎گفت لااقل ما را می‎فهمد! 🔹چهارم. مردم از اینکه طرف گفت‎و‏‎گو در مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی نیستند، ناراضی بودند. لحاظ جمهوریت، شب انتخاباتی نیست. نمی‎توانیم در طول حکمرانی مردم را لحاظ نکنیم، برای اقناع و گفت‎و‎گو ارزش لازم را قائل نباشیم، یکجانبه عمل کنیم، دغدغه صدا و سیمای‏مان فقط سرگرمی باشد، اما شب انتخابات یک دفعه یاد مردم بیافتیم. ما وقتی توانستیم به اسرائیل حمله کنیم که افکار عمومی‏مان به ما این امکان را داد. وقتی غنی‎سازی را افزایش دادیم که ایران یکصدا می‎گفت انرژی هسته‎ای حق مسلم ماست. عملگرایی، فرصت گفت‎و‎گوی ما را سلب می‎کند. 🔹پنجم. درگیری‏های درون جبهه انقلاب به نفع چه کسی تمام شد؟ بالاترین حجم تخریب‏ها نسبت به کاندیداهای جبهه انقلاب نه توسط آن‏طرفی‏ها که توسط خودی‏ها انجام شد. "آنها" گفتند طالبان؛ اما تصویرش را پیشتر خودی‏ها کشیده بودند. در دور اول نه تخریب قالیباف درست بود نه جلیلی. نزاع‎های ما باعث می‎شود کسی را برای خودمان باقی نگذاریم، باعث می‎شود پُل‎هایمان به جمهوریت را خودمان با دست خود بشکنیم. 🔹ششم. جمهوریت، مواجهه دستوری را برنمی‎تابد. همه چهره‎های مذهبی و منبری و حکومتی در دور اول جمع شدند تا جمهوریت را به یک سو بکشند؛ نشد! رهبری را هم هزینه کردند، نشد! مواجهه با جمهوریت از بستر هم‎سخنی و هم‎زبانی می‎گذرد. مردم(انقلابی و خاکستری و...) به میدانِ کسانی می‎آیند که با آنان هم‎زبانی پیدا کنند. نمی‎توان با دستور و "گداییِ انصراف" از این و آن، "ضعف هم‎سخنی" را علاج کرد. 🔹هفتم. پیروزی در انتخابات را باید به دکتر پزشکیان تبریک گفت. او اما اکنون در حالی وارد پاستور می‎شود که کمترین تعداد آراء را در نسبت با رؤسای جمهوری دوم خرداد به این‎سو به همراه دارد. این یعنی وجود یک اپوزیسیون قوی که تا آخرین لحظات نیز روندی صعودی را در آرای خود دنبال می‎کرد؛ یعنی جمهوریتی که چندان هم یک‏دل نیست. سعید جلیلی در این انتخابات چهره‎ای نو نشان داد که غیرقابل انتظار می‎نمود. او توانست نقش رهبری این اپوزیسیون را ایفا کند. 🔹هشتم. "ضعف همدلی"، "ضعف اقناع و گفت‎و‎گوی متمادی"، "درگیری‎های داخلی و خراب کردن پُل‎ها" و در نهایت "مواجهه دستوری" حاصل این نوشته بود. @mahdytehrani
🔻در ستایش شمایل سیاسی سعید جلیلی ✍سجاد صفار هرندی 🔹من «جلیلی‌چی» نیستم. سال ۹۲ به او رای ندادم. دور اول انتخابات همین امسال هم به او رای ندادم. به ضعف‌ها و محدودیت‌های او در مقام یک سیاستمرد واقفم. اما حالا که پس از سه هفته ممنوعیت سخن گفتن درباره نامزدهای انتخاباتی امکان نوشتن یافته ام دوست دارم از او بنویسم. از سعید جلیلی که به نحو کم‌نظیری نماینده بخش بزرگی از فضیلت‌ها و زیبایی‌های انقلاب اسلامی پنجاه و هفت در سیاست ملی ماست. 🔹اگر آرمان پنجاه و هفت پیوند یافتن و بلکه یگانه شدن دین و سیاست در متن حیات مدنی بود، این یگانگی نخست باید در وجود سیاستمرد محقق شود. جلیلی به وضوح مصداق این معناست. پیشتر نوشتم که مهم‌ترین میراث شهید رییسی سیاست تقواست و اینک باید افزود که میراث‌دار او از این جهت بی‌شک سعید جلیلی است. با این ملاحظه که آنچه برای سید شهید با شمّ و غریزه محقق بود، برای جلیلی با نحوی تفصیل و نظرورزی همراه شده است. نحوی درک سازوار مبتنی بر دیانت از سیاست و مقاومت و عدالت که در جزئیات مشی عملی و زیست شخصی نیز متبلور است. و این فقط مربوط به امور کلان سیاست نیست؛ شاید به چشم کسانی خرد و کم اهمیت به نظر برسد، برای من اما اینکه سیاستمداری داریم که در اوج مشاجره پینگی‌پنگی مناظره دونفره، وقتی رقیب قرآن می‌خواند، ملتزم به امر «فاستمعوا له و انصتوا» لب از سخن می‌بندد، قیمتی است. اینکه مجاهد جانبازی داریم که زخم و جراحت خود را محمل تبلیغ سیاسی قرار نمی‌دهد (شاید هنوز هم بسیاری از مردم جانباز بودن او را ندانند) ارزشمند است. اینکه نامزد انتخاباتی داریم که در نحوه عمل خود، در گفتن و نگفتن، در رفتن و ماندن، بیش از هر چیزی حجت شرعی را در نظر می‌آورد همان لحظه طلایی سیاست پنجاه و هفتی است. 🔹جلیلی امروز خیلی بیش از گذشته در منظر و مرئی وجدان ایرانی ما حاضر است. می‌دانم که بابت جمله بعدی ملامت و تمسخر خواهم شد اما چه باک؟ این وجدان ایرانی هر چند به او رأی ندهد اما عمیقا دوستش دارد. همچون شمایلی از فضیلت‌های بنیادینی که مدینه ما را برافراشته است: تقوا، شجاعت، سلامت، ساده‌زیستی و مردمداری. ممکن است بسیاری بترسند و ترجیح دهند که در این شرایط سخت و خطرناک چون اویی سکان کشور را به دست نگیرد. اما این ترس به خلاف تصور همراه با نفرت نیست. تلاش دو هفته اخیر برای نفرت ساختن حول جلیلی موفق نبود (به خلاف مورد احمدی نژاد در سال هشتاد و هشت). فضیلت و تقوا چیزی نیست که از نظر انسان ایرانی نکته‌سنج مخفی بماند و او کسی را که به این زیور آراسته است، نمی‌تواند دشمن بدارد. 🔹همچنین این ترس چندان مربوط به ویژگی‌های شخصی جلیلی نیست. در واقع این ترس، ترس از تنگ شدن زندگی و مجال و امکان‌های آن (خواه در پرتو سیاست حجاب و محدودیت اینترنت یا نزاع با قدرت‌های جهانی) به حفره‌های بزرگی در کلیت سیاست انقلابی باز می‌گردد. بار دیگر مسائل جلیلی را به یاد آوریم: اینکه جلیلی زبان تخاطب با بخش مهمی از مردم را ندارد، اینکه ایده‌ای در نسبت با تکثر واقعاً موجود در ایران امروز ندارد، اینکه ایده آزادی در منظومه او جای روشنی ندارد و اینکه ایده امکان پیشرفت بدون همراهی با هژمونی غرب هنوز اعتماد و امید چندانی بر نمی‌انگیزد، جملگی به کاستی‌های اساسی نیروی انقلاب و گفتار و طرح سیاسی آن باز می‌گردد. اگر این خلل‌ها زیر عبای پوشاننده شهید رییسی و سیادت و صفا و معنویت او از نظر مخفی شده بود (که البته چندان هم نشده بود) به معنای حل و فصل آنها نبود. و مسیر آینده مسیر در انداختن طرحی نو و حل و فصل واقعی این کاستی‌هاست. با مشاجره ملال‌آور تعیین مقصر و سرزنش متقابل در میان نیروهای انقلابی گامی به پیش برداشته نمی‌شود. 🔹شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور می‌کنم روند وقایع ماه‌ها و سال‌های پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد. اما گشایش آینده ما در هزینه کردن مسرفانه این سرمایه نیست. در تلاش جدی و سخت کوشانه و بیرحمانه برای حل مسائلی است که موجد ترس فوق الذکر می‌شود. کاش سعید جلیلی خود به محور این تلاش تبدیل شود. @mahdytehrani