🔻ما و جمهوریت
🔹یکم. دست آخر کار به منتکشی جمهوریت رسید تا بتوانیم به مشارکت 50 درصدی بازگردیم. هر دو طرف احساس کردند نیازمند سخنگفتنی جدیتر با مردماند. آذری جهرمی راهی کنسرت شد تا با اکسهایش حرف بزند و انقلابیون هم راهی روستا و دست به گوشی! تمایز نظامی که بر جمهوریت ابتنا دارد با نظام دیکتاتوری همین است. نمیتوان بدون اقناع و گفتوگو با مردم قدم از قدم برداشت.
🔹دوم. اعصابخوردی این روزها قابل درک است؛ اما نباید مانع درک درست از مسئله شود. هرگونه انصراف از سوی یکی از دو کاندیدای اصولگرای اصلی در دور اول، با شوک به سبد رای پزشکیان، در همان دور کار را به نفع اصلاحات تمام میکرد؛ این یعنی مسئله فراتر از تاکتیکهای انتخاباتی است. باید به نسبت خود و جمهوریت نگریست؛ "ما و جمهوریت".
🔹سوم. مردم از تورمهای متمادیِ این سالها که حاصل بازی با نرخ ارز بود، رنج میبردند. گوشت کیلویی چند است مردم؟ اعداد نمیتوانست جای همدلی را بگیرد. پزشکیان با ادبیات مردمیاش نماد تغییر شد؛ حتی بدون برنامه! میگفتی برنامه ندارد؛ میگفت لااقل ما را میفهمد!
🔹چهارم. مردم از اینکه طرف گفتوگو در مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی نیستند، ناراضی بودند. لحاظ جمهوریت، شب انتخاباتی نیست. نمیتوانیم در طول حکمرانی مردم را لحاظ نکنیم، برای اقناع و گفتوگو ارزش لازم را قائل نباشیم، یکجانبه عمل کنیم، دغدغه صدا و سیمایمان فقط سرگرمی باشد، اما شب انتخابات یک دفعه یاد مردم بیافتیم. ما وقتی توانستیم به اسرائیل حمله کنیم که افکار عمومیمان به ما این امکان را داد. وقتی غنیسازی را افزایش دادیم که ایران یکصدا میگفت انرژی هستهای حق مسلم ماست. عملگرایی، فرصت گفتوگوی ما را سلب میکند.
🔹پنجم. درگیریهای درون جبهه انقلاب به نفع چه کسی تمام شد؟ بالاترین حجم تخریبها نسبت به کاندیداهای جبهه انقلاب نه توسط آنطرفیها که توسط خودیها انجام شد. "آنها" گفتند طالبان؛ اما تصویرش را پیشتر خودیها کشیده بودند. در دور اول نه تخریب قالیباف درست بود نه جلیلی. نزاعهای ما باعث میشود کسی را برای خودمان باقی نگذاریم، باعث میشود پُلهایمان به جمهوریت را خودمان با دست خود بشکنیم.
🔹ششم. جمهوریت، مواجهه دستوری را برنمیتابد. همه چهرههای مذهبی و منبری و حکومتی در دور اول جمع شدند تا جمهوریت را به یک سو بکشند؛ نشد! رهبری را هم هزینه کردند، نشد! مواجهه با جمهوریت از بستر همسخنی و همزبانی میگذرد. مردم(انقلابی و خاکستری و...) به میدانِ کسانی میآیند که با آنان همزبانی پیدا کنند. نمیتوان با دستور و "گداییِ انصراف" از این و آن، "ضعف همسخنی" را علاج کرد.
🔹هفتم. پیروزی در انتخابات را باید به دکتر پزشکیان تبریک گفت. او اما اکنون در حالی وارد پاستور میشود که کمترین تعداد آراء را در نسبت با رؤسای جمهوری دوم خرداد به اینسو به همراه دارد. این یعنی وجود یک اپوزیسیون قوی که تا آخرین لحظات نیز روندی صعودی را در آرای خود دنبال میکرد؛ یعنی جمهوریتی که چندان هم یکدل نیست. سعید جلیلی در این انتخابات چهرهای نو نشان داد که غیرقابل انتظار مینمود. او توانست نقش رهبری این اپوزیسیون را ایفا کند.
🔹هشتم. "ضعف همدلی"، "ضعف اقناع و گفتوگوی متمادی"، "درگیریهای داخلی و خراب کردن پُلها" و در نهایت "مواجهه دستوری" حاصل این نوشته بود.
@mahdytehrani
🔻در ستایش شمایل سیاسی سعید جلیلی
✍سجاد صفار هرندی
🔹من «جلیلیچی» نیستم. سال ۹۲ به او رای ندادم. دور اول انتخابات همین امسال هم به او رای ندادم. به ضعفها و محدودیتهای او در مقام یک سیاستمرد واقفم. اما حالا که پس از سه هفته ممنوعیت سخن گفتن درباره نامزدهای انتخاباتی امکان نوشتن یافته ام دوست دارم از او بنویسم. از سعید جلیلی که به نحو کمنظیری نماینده بخش بزرگی از فضیلتها و زیباییهای انقلاب اسلامی پنجاه و هفت در سیاست ملی ماست.
🔹اگر آرمان پنجاه و هفت پیوند یافتن و بلکه یگانه شدن دین و سیاست در متن حیات مدنی بود، این یگانگی نخست باید در وجود سیاستمرد محقق شود. جلیلی به وضوح مصداق این معناست. پیشتر نوشتم که مهمترین میراث شهید رییسی سیاست تقواست و اینک باید افزود که میراثدار او از این جهت بیشک سعید جلیلی است. با این ملاحظه که آنچه برای سید شهید با شمّ و غریزه محقق بود، برای جلیلی با نحوی تفصیل و نظرورزی همراه شده است. نحوی درک سازوار مبتنی بر دیانت از سیاست و مقاومت و عدالت که در جزئیات مشی عملی و زیست شخصی نیز متبلور است. و این فقط مربوط به امور کلان سیاست نیست؛ شاید به چشم کسانی خرد و کم اهمیت به نظر برسد، برای من اما اینکه سیاستمداری داریم که در اوج مشاجره پینگیپنگی مناظره دونفره، وقتی رقیب قرآن میخواند، ملتزم به امر «فاستمعوا له و انصتوا» لب از سخن میبندد، قیمتی است. اینکه مجاهد جانبازی داریم که زخم و جراحت خود را محمل تبلیغ سیاسی قرار نمیدهد (شاید هنوز هم بسیاری از مردم جانباز بودن او را ندانند) ارزشمند است. اینکه نامزد انتخاباتی داریم که در نحوه عمل خود، در گفتن و نگفتن، در رفتن و ماندن، بیش از هر چیزی حجت شرعی را در نظر میآورد همان لحظه طلایی سیاست پنجاه و هفتی است.
🔹جلیلی امروز خیلی بیش از گذشته در منظر و مرئی وجدان ایرانی ما حاضر است. میدانم که بابت جمله بعدی ملامت و تمسخر خواهم شد اما چه باک؟ این وجدان ایرانی هر چند به او رأی ندهد اما عمیقا دوستش دارد. همچون شمایلی از فضیلتهای بنیادینی که مدینه ما را برافراشته است: تقوا، شجاعت، سلامت، سادهزیستی و مردمداری. ممکن است بسیاری بترسند و ترجیح دهند که در این شرایط سخت و خطرناک چون اویی سکان کشور را به دست نگیرد. اما این ترس به خلاف تصور همراه با نفرت نیست. تلاش دو هفته اخیر برای نفرت ساختن حول جلیلی موفق نبود (به خلاف مورد احمدی نژاد در سال هشتاد و هشت). فضیلت و تقوا چیزی نیست که از نظر انسان ایرانی نکتهسنج مخفی بماند و او کسی را که به این زیور آراسته است، نمیتواند دشمن بدارد.
🔹همچنین این ترس چندان مربوط به ویژگیهای شخصی جلیلی نیست. در واقع این ترس، ترس از تنگ شدن زندگی و مجال و امکانهای آن (خواه در پرتو سیاست حجاب و محدودیت اینترنت یا نزاع با قدرتهای جهانی) به حفرههای بزرگی در کلیت سیاست انقلابی باز میگردد. بار دیگر مسائل جلیلی را به یاد آوریم: اینکه جلیلی زبان تخاطب با بخش مهمی از مردم را ندارد، اینکه ایدهای در نسبت با تکثر واقعاً موجود در ایران امروز ندارد، اینکه ایده آزادی در منظومه او جای روشنی ندارد و اینکه ایده امکان پیشرفت بدون همراهی با هژمونی غرب هنوز اعتماد و امید چندانی بر نمیانگیزد، جملگی به کاستیهای اساسی نیروی انقلاب و گفتار و طرح سیاسی آن باز میگردد. اگر این خللها زیر عبای پوشاننده شهید رییسی و سیادت و صفا و معنویت او از نظر مخفی شده بود (که البته چندان هم نشده بود) به معنای حل و فصل آنها نبود. و مسیر آینده مسیر در انداختن طرحی نو و حل و فصل واقعی این کاستیهاست. با مشاجره ملالآور تعیین مقصر و سرزنش متقابل در میان نیروهای انقلابی گامی به پیش برداشته نمیشود.
🔹شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور میکنم روند وقایع ماهها و سالهای پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد. اما گشایش آینده ما در هزینه کردن مسرفانه این سرمایه نیست. در تلاش جدی و سخت کوشانه و بیرحمانه برای حل مسائلی است که موجد ترس فوق الذکر میشود. کاش سعید جلیلی خود به محور این تلاش تبدیل شود.
@mahdytehrani
🔻پیشنهاد به رئیسجمهور منتخب/1
⛔️تا قبل از امکان مهار شوکهای ارزی، از آزادسازی به شدت پرهیز کنید!⛔️
🔹آقای رئیسجمهور! سلام!
🔹حضرتعالی با اینکه در پیامکهای انتخاباتی تأکید کردید اهل شوکدرمانی نیستید، در مصاحبه با سایت KHAMENEI.IR، در بحث اقتصاد بیش از همه به ناترازیها در حوزه انرژی اشاره کردید و اینکه مثلا اکنون برای خرید بنزین 8 میلیارد دلار پول میدهیم یا آنکه میزان مصرف انرژی در کشور قابل پذیرش نیست. چهرههایی چون دکتر محمدجواد توکلی، سیاستهای ارزی اشتباه را با روکش حذف ارز ترجیحی و حذف یارانه پنهان، پاشنه آشیل سیاستهای شما دانستهاند. دکتر فرشاد مؤمنی نیز ضمن توخالی شمردن شعار ارز تکنرخی، به قول شرافتمندانهتان در پرهیز از شوک درمانی اشاره کرده و نسبت به مواضع اطرافیان شما هشدار داده است. با این مقدمه باید گفت:
🔹چنانچه مستحضرید از سالهای پایانی دولت دوازدهم شرایط ارزی کشور بیش از پیش تشدید شد و به اذعان کارشناسان مختلف اقتصادی، مهمترین عامل اثرگذار در تورم نه رشد نقدینگی که جهشهای ارزی بوده است. بیشک چندنرخی بودن ارز و وجود ناترازیها مطلوب نیست اما تجویز نسخههایی چون حرکت به سمت ارز تکنرخی یا تلاش برای مهار ناترازی برای یک بیمار ممکن است نه تنها ثمربخش نباشد بلکه به تشدید شرایط او بیانجامد. وقتی کشور در تأمین ارز و ارتباطات بانکی با محدودیت مواجه است، نه حرکت به سمت تکنرخی کردن ممکن است و نه آزادسازی میتواند ناترازی را رفع کند. آزادسازی قیمتها در چنین وضعیتی تنها بر دامنه شوکهای ارزی و تورم میافزاید؛ چنانکه حذف ارز 4200 تومانی، تورمهای بالا در سالهای متمادی را به دنبال داشت. شرایط کشور در سالهای اصلاحات که به سمت ارز تکنرخی رفتیم با شرایط کنونی قابل مقایسه نیست.
🔹به این ترتیب همصدا با چهرههایی چون دکتر صمصامی و دکتر مؤمنی باید مهمترین ملاحظه کنونی اقتصاد را مدیریت شوکهای ارزی و پرهیز از شوک درمانی قلمداد کرد و نه رفع ناترازیها به واسطه آزادسازی. همچنین باید نسبت به سیاستهای مبتنی بر آزادسازی هشدار داد.
@mahdytehrani