eitaa logo
محمد مهدی تهرانی
180 دنبال‌کننده
66 عکس
11 ویدیو
14 فایل
اندیشه و سیاست
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻باز هم کارگزاران؛ باز هم طبرزدی!/بخش 1 از 2 (تاریخ تکرار می شود) 🔹آیا این اتفاقی است؟ تولد دوباره یک جریان در بطن شرایطی مشابه! طبرزدی هم درست در سال های حکمرانی کارگزارانی ها متولد شد. یک انقلابی تمام عیار که روزگاری در "پیام دانشجو"، داد عدالتخواهی سر می دهد، تیتر می زند:«گرانی، فقر، تجمل و اشرافیت، انحراف از مسیر انقلاب»، زندگی گل خاتون را با کاخ های لواسان مقایسه می کند و می نویسد:«دهن کجی به آرمان های انقلاب»، منتقد سیاست های توسعه است و ضدهاشمی اما در نهایت در ماجرای معروف اختلاس 123 میلیاردی چون حکم دادگاه را فهم نمی کند، از همان ولی فقیهی که پیشتر با لقب "امام" از او یاد می کرد، می بُرَد و در مقابل قرار می گیرد. 🔹اینها جملات طبرزدی است که با نفوذ در بانک صادرات توانسته بود از طریق نشریه پیام دانشجو اولین اختلاس جمهوری اسلامی را افشا کند:«اعتراض به اختلاس 123 میلیاردی و برخورد ناصحیح حاکمین با این اقدام ما و اعتراض به تبعیض در بین حاکمان و اعتراض به دولت و شخص رفسنجانی و تلاش حکومت برای ساکت کردن ما با روش های بسیار ناصواب موجب بزرگتر شدن روزنه ی دید ما به روشنایی شد. ابعاد افشاگرایانه و اعتراضی پیام دانشجو اما متوقف نشد و به ویژه با افشای اختلاس تاریخی 123 میلیارد تومانی که توسط باند فاضل خداداد-رفیق دوست ها صورت گرفت، نشان دادیم که فساد مالی-اداری- سیاسی، تمام تار و پود حکومت در همه ی سطوح را در برگرفته است.» 🔹چقدر تکرارهای تاریخ عجیب است! بگذارید اما کمی به پایان تلخ داستان برویم. آنجا که خط انتقاد از اشرافیت کارگزارانی که اولین بار از سوی رهبرانقلاب کلید خورد، با بی بصیرتی عده ای خودبسنده در مسیری مقابل قرار می گیرد و بسترساز وقوع دوم خرداد و ظهور جریانی برانداز می شود. 🔹امروز رفیق دوست در کتاب خاطراتش به تفصیل در مصاحبه ای چالشی در باب 123 میلیارد سخن گفته. گذشتِ زمان خیلی مسائل را آشکار می کند. در آن مقطع اما عدم فهم همین یک حکم کافی بود تا جمعی از جوانان سوپرانقلابی پس از تشکیک در تمامی باورها و تلقی های گذشته به خود بقبولانند که انگار از همان اول بازی خورده اند؛ هاشمی و خامنه ای دستشان در یک کاسه است! تلقی ای که امروزی اش طی این سال ها نخستین بار بعد از ماجرای برجام کلید خورد؛ آن گونه که حتی سعید زیباکلام هم با تمام ادعاهایش نتواند صحنه را تحلیل کند. 🔹یک تفاوت البته این بار هست. برخی چون پرونده شان به جریان افتاده، پشت انتقاد از قوه عدلیه سنگر گرفته اند و می کوشند از جوانان برای خود سپر انسانی درست کنند. اینان که خود روزی عدالتخواهان را در نشست هایشان راه هم نمی دادند تا مبادا موی دماغ شوند، این بار برای ما عدالتخواه شده اند و البته حاضر هم نیستند سهم خود را در به وجود آمدن وضع موجود پذیرا باشند. 🔹بگذریم؛ طبرزدی هم منتقد همه کشور شده بود؛ به خیالش به انتقادهای بنیادی تری دست یافته و چشمش باز شده بود. فکر می کرد تازه عاقل شده! دیگر نیاز به ولیّ نداشت. خودش ولیّ خودش شده بود! عقل را که نباید تعطیل کرد! هر کس از راه رسید می تواند خودش یک بساط انقلابی گری راه بیاندازد و اصولش را هم خودش بنویسد! من خودم می فهمم! انتقادهایش که روزی مصلحانه بود، این بار سمت و سوی خصمانه گرفت. اما چه کسی بود که نداند این دعواهای زن و شوهری علت اصلی اش چیز دیگری است! 🔹طبرزدی:«من برای اولین بار، جهت نقد خود را، به سمت دستگاه رهبری بردم و اعلام کردم که که رکن اصلی جامعه، نهادهای مدنی به ویژه مطبوعات هستند و مشروعیت نهادهای حکومتی به رأی مردم است و هیچ نهاد فراقانونی وجود ندارد. این به منزله ی تغییر اندیشه ی ما در باره ی حکومت از یگ دیدگاه ایدئولوژیکی و امت و امامتی به سوی یک دیدگاه سکولار یا عرفی بود.» 🔹ظاهراً همچنان پایان داستان دلچسب تر است. آن بی بصیرتی از آنجا به دوم خرداد انجامید که با بی بصیرتی دیگری تکمیل شد. کسانی که هنوز انقلابی بودند به جای آنکه نقش فعال خود را ایفا کنند، افتادند دنبال چک و چانه زدن با 4 نفر آدم که اصلاً مسئله شان مثل دعواهای زن و شوهری بر سر چیزی دیگر بود. بی بصیرتی را باید با ترسیم صحیح صحنه و اولویت هایش پاسخ گفت نه با بی بصیرتی دیگری که اسباب تاخت و تاز دوباره ی آن 4 نفر شود! صحنه را درست تبیین کنید؛ اینها خود به خود موضوعیتش را از دست می دهد..» ادامه دارد... @mahdytehrani @mahdytehrani
🔻باز هم کارگزاران؛ باز هم طبرزدی!/بخش 2 از 2 (تاریخ تکرار می شود) 🔹به آغاز برگردیم! همان زمان که روحانی بر مسند نشست، قوچانی بر اصلاح طلبان و تئوریسین شان شورید که راه حل، حاکمیت دوگانه نبود؛ اشتباه رفتید. می توان در پوشش حکومت و با پشتوانه رهبری و اصولگرایان اقدام کرد، از حساسیت زایی های کاذب کاست و اجازه داد اگر تیغ و پیکانی هست، طرف حاکمیت نشانه رود. وقتی همه چیز در صحنه نبرد روشن باشد، مشکلی نیست. مشکل آنجاست که حتی قم هم سرگردان شود! سکولاریزه کردن جامعه از بستر نورمالیزاسیون می گذرد و مسئولیت این مقدمه چینی با حاکمیت است. حساسیت ها را کم کنید؛ بگذارید معادله در جای دیگری شکل بگیرد. @mahdytehrani @mahdytehrani
@mahdytehrani
@mahdytehrani
🔻سرگشاده با مهندس مصطفی میرسلیم 🔹با لباس کار برای انتخابات ثبت نام کردید؛ خاطرتان هست؟! 🔹در سخنرانی خود گفتید:«من امروز - لباس کار و تلاش به تن کرده ام با همراهی و خلاقیت جوانان متخصص این مرز و بوم تا همانطور که روزی موتور ملی را پس از طراحى و نمونه سازى، به تولید انبوه رساندم، چرخ تولید ملی را نیز با کارآفرینى و نوآورى، از رکود نجات دهم و به حرکت در آورم. من آمده ام در پی حق بیش از سه میلیون جوانی باشم که به دلیل فرصت سوزی ها دستشان از بازار شغل و خدمت به مردم قهرمان ما کوتاه مانده است.» 🔹گفتید:«من به پشتوانه یک حزب ریشه دار پنجاه ساله به کارزار خدمت آمده ام. من آمده ام تا سهم شما را از سفره پربرکت انقلاب بگیرم و به شما برسانم....» 🔹یک سؤال واضح دارم! لباس کارتان را چه کردید؟! 🔹آیا فقط اگر رئیس جمهور باشید، آن لباس کار به کار می آید و اگر نباشید از شما و حزب شما واقعاً هیچ کاری ساخته نیست؟! 🔸جناب مهندس! 🔹اجازه دهید کمی رو راست باشیم! کشور امروز به کسانی نیاز دارد که فقط شب انتخابات یاد مردم نیافتند؛ کسانی که اهل عمل باشند نه شعار! 🔹حتماً مطلعید که توانمندسازی آحاد ملت و شبکه کردن توانمندی های آنها راه حل کلیدی تولید ملی در مقطع کنونی است. به خوبی می دانید نه بسنده کردن به وام های بانکی در طی این سال ها گره از کار گشوده و نه متوقف شدن در بهبود برخی شاخص های کلان. طرح های متعددی نیز در این دولت مطرح است که بعضاً می تواند به اسم اشتغال زایی روستایی به جهت عدم مطابقت با اولویت ها و اقتضائات محلی آسیب زا هم باشد. به خوبی می دانید بیکاری در کشور، وضعیت مطلوبی ندارد و دولت هم از انتشار آمار فاصله طبقاتی سر باز می زند. 🔹کلید حل مسئله تولید ملی و ایستادن ایران اسلامی بر روی پای خود نه بیرون مرزهاست و نه پشت میزها. اقتصاد ایران به کسانی نیاز دارد که با برآوردی عالمانه از کف جامعه آغاز کنند. اقتصاد ایران، چریک می خواهد. جهادگران ما تجربه های ارزشمندی از توانمندسازی ها دارند. روستاها و شهرهایی که نقششان را درست شناخته اند، بعضاً به تولید کننده ای ملی بدل شده اند. هر جا پیوند درستی میان کشاورزان با کارشناسان دانشگاهی برقرار شده، پیشرفتی قابل ملاحظه داشته ایم. بسیاری از اینها با ارائه یک برآورد صحیح به مردم یک منطقه و کمک به آنها برای پیدا کردن شبکه توزیع حل شدنی است. امروز جهادگران در قالب اردوهای جهادی در صحنه اند. بدنه استانی شما آشنایی خوبی با مسائل استان ها دارد و می تواند در این مسیر به امداد بیاید. 🔸جناب مهندس! 🔹نشان دهید مؤتلفه می تواند اهل اقدام باشد و نقشش در بازی های انتخاباتی خلاصه شدنی نیست. مردم صداقت ما را در صحنه عمل می سنجند و اگر در عمل رایحه خوش خدمت را حس کردند، اعتماد می کنند. آنها امروز می پرسند چون میرسلیم رئیس جمهور نشده، واقعاً دیگر هیچ کاری از او ساخته نیست؟! امروز فرصتی تاریخی فراروی شماست. شما اگر بخواهید، همین امروز هم می توانید برای ملت کار کنید؛ چنانکه سعید قاسمی ها دارند کار می کنند. شما ظرفیت حزب مؤتلفه را در سطح کشور دارید که از قضا آشنایی خوبی با مناسبات اقتصادی دارد. می توانید این ظرفیت ها را با سایر ظرفیت ها پیوند دهید. در حد همین ظرفیت ها اقدام کنید. ↙️امروز کشور جهادگر می خواهد! بیایید بار دیگر آن لباس کار را بپوشید! @mahdytehrani @mahdytehrani http://yon.ir/fziGs
🔻سرگشاده با جبهه پایداری 🔹جوانان می پرسند بود و نبود جبهه پایداری دقیقاً چه فرقی می کند؟! مثلا اگر شما در سال های اخیر نبودید، واقعاً چه تفاوتی ایجاد می شد؟ مستدعیست پاسخ این پرسش را در سه سطر بیان کنید! 🔹"شما" انقلابی هستید؟ "شما" ولایتمدارید؟ "شما" مالک اشترید؟ "شما" عمارید؟ "شما" سکوت را جرم ساکتین می دانستید؟ "شما" برای گفتمان سازی دور هم جمع شده اید؟! می شود توضیح دهید دقیقاً در این سال ها چه چیز را گفتمان کرده اید؟ می شود توضیح دهید کارکرد بیانیه های چند سال یک بار شما دقیقاً چیست؟ می شود توضیح دهید چه نسبتی میان شما و جوانان انقلابی برقرار است؟ می شود بگویید تفاوت شما با احزاب غربی و انتخاباتی چیست؟ حاسبوا أنفسکم قبل أن تحاسبوا! بترسید از روزی که می بایست پاسخ خون حججی ها را بدهید. 🔸آقایان! 🔹فقط دیروز فتنه نبود که عمار بخواهد و ساکتینش مجرم باشند. ما هر روز در نبردی الهی قرار داریم و این انقلاب هر روز عمار می خواهد. به راستی که چه زود از نبرد کناره گرفتید. 🔸عالیجنابان! 🔹اگر خسته شده اید و توان انقلابی گری را در خویش نمی بینید لااقل در اولین فرصت ممکن انحلال آنچه جبهه نامیده اید را اعلام فرمایید تا لااقل جریان انقلاب از قِبَل کم کاری شما مدعیان دیروز، خون دل نخورد. 🔹اگر مرد میدانید، بسم الله! برآورد شما از روند انقلاب تا کنون و آینده آن چیست؟ صحنه فرهنگی، اقتصادی، سیاست داخلی و سیاست خارجی کشور و اولویت های هر یک از این صحنه ها را چگونه ارزیابی می کنید؟ نبرد و درگیری حق و باطل در کدامین منزل گاه قرار دارد و تا ظهور چه مسیری باید طی شود؟ دقیقاً چه چیزی را باید گفتمان کرد و دستور حمله کدام است؟ کجا باید عملیات کرد؟ چگونه باید صف ها را سر خط کرد؟ بس است این همه سکوت و انفعال و کم کاری! شما را به خدا از خون شهدا شرم کنید! ↙️مدتهاست زبان می گزم تا نگویم و فریادها را بر زبان نیاورم. دیگر این عقده ها در سینه حبس شدنی نیست. شما هنوز هم می توانید فرمانده عملیات و وسط صحنه باشید. شما همان کسانی هستید که روزی با توکل و صداقت گفتمان انقلاب را بر سر دست گرفتید و نصف لیست مجلس تهران را به خود اختصاص دادید. اگر ظرفیت ها را ندیده بودیم، این قدر بغض مان سنگین نمی شد. اگر قیامتی بر پا شود به شما خواهند گفت که شما می توانستید در روندی فعال برای بر پایی آرمان های انقلاب قیام کنید، امید بیافرینید و همه را زیر پرچم گفتمان انقلاب جمع کنید و نکردید. والسلام. @mahdytehrani @mahdytehrani
@mahdytehrani
روند احمدی نژاد و پرونده بقایی2.mp3
17.94M
#روند_احمدی_نژاد_و_پرونده_بقایی، سخنران: محمدمهدی تهرانی، کانون کریم آل الله مشیریه، 97/1/30 #احمدی_نژاد #بقایی #فساد #انحراف @mahdytehrani
عدالت اجتماعی، ملاحظات و راهکارها.pptx
2.77M
#عدالت_اجتماعی_ملاحظات_و_راهکارها، سخنران: محمدمهدی تهرانی، حوزه علمیه مشکات صدر، 97/2/4، فایل پاورپوینت #استعمارفرانو #عدالت #فقر #معنویت #بانک #ربا #فاصله_طبقاتی #دلار @mahdytehrani
جریان شناسی فکری سیاسی پساانقلاب2.mp3
4.43M
#جریان_شناسی_فکری_سیاسی_پساانقلاب، جلسه دوم، سخنران: محمدمهدی تهرانی، بسیج دانشگاه تهران، اردوگاه آبعلی، نشست خواهران، 97/5/8 #سکولاریسم #مدرنیته_اسلامی #تمدن_اسلامی #شریعتی #انجمن_حجتیه #صبر_انقلابی #خشم_انقلابی #فداییان_اسلام #اقتصاد_آزاد #نزاع_تمدنی #غربشناسی @mahdytehrani
جریان شناسی فکری سیاسی پساانقلاب3.mp3
9.51M
#جریان_شناسی_فکری_سیاسی_پساانقلاب، جلسه سوم، سخنران: محمدمهدی تهرانی، بسیج دانشگاه تهران، اردوگاه آبعلی، نشست خواهران، 97/5/8 #سکولاریسم #مدرنیته_اسلامی #تمدن_اسلامی #شریعتی #انجمن_حجتیه #صبر_انقلابی #خشم_انقلابی #فداییان_اسلام #اقتصاد_آزاد #نزاع_تمدنی #غربشناسی @mahdytehrani
@mahdytehrani
دشمن شناسی.mp3
11.11M
#دشمن_شناسی، سخنران: محمدمهدی تهرانی، مجتمع آموزشی بانو امین، 97/8/13 #افول_آمریکا #استکبار #استعمار_دلار #مذاکره @mahdytehrani
ماجرای مک فارلین.mp3
21.3M
#ماجرای_مک_فارلین، سخنران: محمدمهدی تهرانی، گروه جهادی سفیران، 97/11/11 #مک_فارلین #هاشمی #آمریکا #حسن_روحانی #اسرائیل #مذاکره #سید_مهدی_هاشمی @mahdytehrani
@mahdytehrani
🔻سرگشاده با محمود احمدی نژاد/1 کدام سو ایستاده ای ای مرد؟ خاطرت هست آن روزها که رهبری دولتت را طلا می خواند و از منتقدان می خواست تا عیارش را بازشناسند؟ خاطرت هست آن روزها که جبهه ای عظیم در کنار داشتی؟ کمی به اطرافت نگاه کن! چه کسی برایت مانده؟... اشتباه نکن! نیامده ام نیش زنم یا در این آشفته بازار، لگدی بعلاوه کنم. آمده ام تا صمیمانه توضیح دهم مشکل از خودت آغاز می شود نه تاییدیه شورا؛ شاید راه دیگری نمایان شود. آن قدر حوصله و گوش شنیدن برایت مانده تا سلام یک جوان ایرانی را پذیرا باشی؟ بگذار با یک سؤال شروع کنیم؛ هر چند به ظاهر عجیب باشد: طرفدار جمهوریتی یا دیکتاتوری؟ به مردم باور داری؟ مطمئنی؟ بگذار همین اول بگویم که من تا انتها تو را ملامت نخواهم کرد؛ خودمان را ملامت خواهم کرد. مایی که همگی یک جریان بودیم و هستیم. بگذار کمی بایستیم و تمامی آرمان خواهی و انقلابی گری مان را یکجا به نقد بکشیم. شجاعتش را داری؟ واقعیت آن است که ما همیشه انقلابی گری را خطی معنا کرده ایم؛ آن گونه که گاه بی آنکه بدانیم یا بخواهیم سر از دیکتاتوریِ انقلابی ها در می آورد. اگر برجام از نگاه ما ضدمنافع ملی است؛ پس نباید باشد ولو مردم آن را خواسته باشند. این، در ذهن همه حزب اللهی ها و آنان که داعیه عدالتخواهی دارند، هست. نگو مردم نخواستند و این بازی شورای نگهبان بود که کار را بدین جا کشاند. قبول کن که گروهی از مردم در کشور تفکر من و تو را قبول ندارند. همان ها که روزی در مقابل تو به هاشمی و روز دیگر به میرحسین و کروبی رأی دادند و امروز هم اگر بیایی باز مقابلت می ایستد رأی می دهند؛ ولو پیروز نهایی نباشند. آیا آنها هم باید مجال روی کار آمدن و حکمرانی داشته باشند؟ مرا ببخش که به واسطه جوانی ام کمی بی ربط حرف می زنم. طرفدار جمهوریتی یا دیکتاتوری؟ ما انقلابی ها همیشه خطی فکر می کنیم. آنچه درست و آرمانخواهانه می انگاریم همین اکنون و بی وقفه باید اجرا شود. باید عده ای را دور ریخت تا آنان که لایقند روی کار بیایند و حکومت به مستضعفین باز گردد. چرا باید آنها و بی کفایتی ها و فسادشان را تحمل کنیم؟ تا کِی؟ عدالتخواهی ما یک ویژگی کلیدی دارد: حذفی است. مردم با ما هستند و ما مردم‏گراییم و این همه مجوزی است برای خواص ستیزی. اگر مردم مهمند چرا نگوییم خواص بروند بمیرند؟ کمی به اطرافت نگاه کن! چه کسی در کنارت مانده؟ باید دوباره پوزش بخواهم از اینکه علاوه بر بی ربط سخن گفتن، آشفته هم سخن می گویم. واقعاً فکر می کنی تو اشتباه نداشتی و این نظام بود که نتوانست انقلابی گری ات را تحمل کند؟ گمان می کنم مشکل از همه ماست که هیچ گاه ننشستیم تا انقلابی گری را یک بار معنا کنیم؛ آن گونه که مرزش با چپ گرایی از یک سو و محافظه کاری از سوی دیگر آشکار شود. صبر انقلابی را در این میانه دقیقاً کجا باید بگذاریم تا به یک سو نغلطیده باشیم؟ اصلاح در یک نظام انسانی و انقلابی گری فرق می کند با آنارشیسم. در دومی در مقابل قرار می گیری و همه را پس می زنی. در اولی اما جلودار می شوی و همه را به سوی آرمان هایت می کِشی. بگذار مسئله را ساده کنم. کشور را با کدامین الگو می خواهی اداره کنی؟ دولت نهم یا دهم؟ احمدی نژادِ دولت نهم احمدی نژادی است که در دولتش از صفار هرندی و محسنی اژه ای تا رحمتی(وزیر راه خاتمی) و سیدمحسن تسلطی(که دور اول انتخابات 4 به معین و دور دوم به هاشمی رأی داده بود) جایگاه داشت، احمدی نژادی است که عسگراولادی با محوریتش جلسه تشکیل می داد، احمدی نژادی است که ساعت ها پای انتقادهای تند و تیز دانشجویان و عدالتخواهان می نشست؛ هر چند ناروا باشد. احمدی نژاد دولت دهم را خودت توصیف کن. دانشجویان عدالتخواه دیگر امکان ملاقات با رئیس جمهور را ندارند. این حامیان مشایی هستند که دیدارها را ترتیب می دهند. کابینه یک دست تر شده است. کمی پیش تر می رویم. آخرین حامیان هم یک به یک راهشان جدا می شود. میرتاج الدینی، کوچک زاده و.... چه می شود احمدی نژادی با آن سعه این همه ضیق می شود؟ کمی به اطرافت نگاه کن! چه کسی برایت مانده؟ @mahdytehrani
🔻سرگشاده با محمود احمدی نژاد/2 فرق است میان عدالتخواهی حذفی با عدالتخواهی پیامبرانه. اولی چپ گراست و دومی دینی. در اولی با حذف این و آن کار خودت را ساده می کنی و در دومی بیشتر عرق می ریزی و دردسر می کشی تا همه را به سوی آرمان ها سوق دهی و در بازی انقلاب به خدمت بگیری. در دومی به مردم فرصت می دهی تا تجربه کنند. حتی لازم می شود زیر بار برجام هم بروی و آن قدر پای انتخابی که مردم کرده اند بایستی که نگذاری یک انقلابی بیاید و بازی ای که به آخر نرسیده را خراب کند. توصیه پشت بلندگو خاطرت هست؟ برای چه بود؟ صیانت از دیکتاتوری یا جمهوریت؟ ما عادت کرده ایم زحمتمان را کم کنیم. وقتی می توان هفت تیر کشید، چرا بگوییم شجاع است و انقلابی؟! ما انقلابیونِ جام حذفی هستیم. کم حوصله. احمدی نژاد دولت نهم جلودار است و آن قدر آرمان ها را بر سر دست می گیرد تا همه را به دنبال خود بکشد. احمدی نژاد دولت دهم حوصله نشستن با دانشجویان عدالتخواه را هم دیگر ندارد. چه کسی انقلابی است؟ کسی که بازی را به هم می زند یا کسی که بازی را به نفع آرمان ها مدیریت می کند؟ اگر کسی که بازی را به هم می زند تحدید کنیم، به نفع جمهوریت گام برداشته ایم یا دیکتاتوری؟ اگر او که روزی بازی را مدیریت می کرد، اکنون بازی به هم می زند، چه کسی تغییر کرده و مقصر است؟ بگذار صادقانه سخن بگوییم. اگر تو همان بودی که مدیریت به نفع آرمان ها را در دستور داشتی، نبوغت را آن گونه به کار می گرفتی که امروز بخش عظیمی از مجلس را در اختیار داشته باشی نه اینکه محتاج تاییدیه شورای نگهبان بیانیه بخوانی. ببخش اگر کلامم سنگین است. مردم گرایی عجب شعار لغزنده ای است. به اسم مردم، انگار فقط خودت در میدان می مانی و همه باید کنار روند. فقط هم مردمی مهمند که طرفدار تو هستند. مردم گرایی به خواص ستیزی تحویل می شود و چقدر فاصله است میان این دو. تو نیاز به انتخابات و ریاست جمهوری نداشتی و نداری و نخواهی داشت اگر بدانی چه باید بکنی. و البته اگر می دانستی، ریاست جمهوری را هم داشتی. امیدوارم تایید صلاحیت شوی و رئیس جمهور البته اگر خواستی به احمدی نژاد دولت نهم بازگردی. اینها که گفتم نقصان تو نبود؛ نقصان گفتمان عدالتخواهی و جریان عدالتخواهی بود. نقصان همه ما بود. حالا که تا اینجا آمده ای و بیانیه می خوانی، آن قدر توجه داری که گام هایت به سوی کدامین سو می تازد و در کدام سو قرار گرفته ای؟ آیا تو سفیدی و همه غیر از تو سیاه؟ با پای انقلابی گریِ حذفی تا کجا می خواهی بروی؟ بنشین و یک بار سعی کن صحنه را بدون نقش مستقیمت بچینی. اینها که در صحنه اند؛ چپ و راستشان، با تمامی نقدهایی که شاید در خصوصشان هم نظر باشیم، فرزندان کشورند؛ شجاع و انقلابی! آیا تو برای اینها هم حرفی داری؟ یا آنکه چون رأی مردمی داری اینها را دیگر اهمیتی نیست و باید دور ریخته شوند؟ خسته ات کردم! مدتها تلاش کردیم تا کار به اینجا نرسد اما واقعیت آن بود که در میانه بلوای حامیان و منتقدانت صدای دیگری شنیده نمی شد. ما را به دیدار حضرتعالی دیگر راه نمی دادند؛ همان ها که از دولت دهم دورت را گرفتند و نشریه خاتون منتشر کردند تا فاصله ات را با همه بیشتر و بیشتر کنند. تاکید می کنم. اگر تو احمدی نژادی، بدون ریاست جمهوری هم کار خودت را پیش می بری؛ اما نه با رسم این سال ها. راهت را عوض کن مرد! سوم تیری باش! باز هم فرصت هست. محمدمهدی تهرانی؛ نویسنده کتاب سه جلدی تاریخ تحلیلی دولت نهم @mahdytehrani
🔻سرگشاده با سعید زیباکلام/1 🔸برجام نه صلح امام حسن بود نه صلح حدیبیه آقاسعید سلام سال ها پیش لا به لای ایمیل ها پیرو ماجرای برجام از ابهام ها در خصوص نظام تصمیم گیری در جمهوری اسلامی می گفتی و اکنون آن قدر سیطره نظام را بر هسته ای سنگین می بینی که حتی به میدان نقد آمدن را نیز بیهوده می انگاری. یادداشتت را خواندم. نوشته بودی:«بخشی از تبیین رفتارم اینست که حقیر که یک‌تنه تا ماه‌ها تنها فردی بودم که علیه توافقنامه ننگین ژنو و دروغ‌ها و مخلوطی از راست‌ودروغ‌های آقای رئیس جمهور و تیم مذاکره‌کننده سخنرانی و اعتراض می‌کردم به تدریج پی‌بردم که هم خود مذاکرات هسته‌ای، هم چگونگی مذاکرات، و هم نوع توافقات، در مجموع عزم و اراده نظام بوده است نه تصمیم دولتی ضعیف‌النفس، مفتون قدرت‌های غربی، و بسیار ساده‌لوح و غرب‌نشناس.» نیک می دانی و می دانیم که این مسئله یکی از عوامل تأثیرگذار در چرخش های سیاسی‎ات بوده. قبل از هر چیز عذر می خواهم از اینکه زودتر ننوشتم که در این ماجرا نه با تحلیل های برخی برادران انقلابی موافقم نه با تحلیل های حامیان دولت. برجام نه صلح امام حسن بود نه صلح حدیبیه. رهبری در ماجرای هسته ای از همان نخست تا اکنون رویکردی فعالانه داشته و نه منفعلانه و این بدین معنا نیست که بتوانی همه نقصان ها را بر سر او خراب کنی. حتی رویکرد رهبری در ماجرای سعدآباد و... نیز فعالانه بود. اجازه می خواهم از جمع بندی دیگری ناظر به ماجرای برجام و نظام و رهبری و دولت و عمان و صالحی و ولایتی و... سخن بگویم. آنان که برجام را صلح امام حسن می خوانند ناگزیر نرمش قهرمانانه و امین و غیور و شجاع بودن تیم مذاکره کننده را ماست مالی می کنند. همچنین نمی توانند توضیح دهند که چرا در اواخر دولت احمدی نژاد و علی رغم مخالفت رئیس دولت، بدون هیچ گونه فشاری از ناحیه دولت، مذاکرات عمان کلید خورد. آنان که برجام را صلح حدیبیه و به امید برداشتن تحریم ها می دانند هم ناگزیرند سخنان دیگری از رهبری را نادیده بگیرند. رهبری:«در تبلیغات وانمود می کنند که اگر ایران با آمریکا سر میز مذاکره بنشیند، تحریم ها برداشته می شود؛ این هم دروغ است.» اینها همان ها هستند که یا در دولت در خصوص برجام بزرگنمایی کردند یا در میان مدعیان اصولگرایی عرض تبریک به جانب رهبری بردند. گروه نخست برای آنکه رهبری را تبرئه کنند، از او شخصی ضعیف، مفلوک، حقیر و گوشه نشین به تصویر می کشند که هر از گاهی کسی می آید شمشیر بالای سرش می گیرد و او هم که خیلی مظلوم است مدام مجبور می شود به رأی این و آن تن دهد. حتی اگر وزیر خارجه احمدی نژاد بدون هیچ پشتوانه ای درخواست کند، آن رهبر ضعیف را توان "نه" گفتن نیست. در مقابل اما گروه دوم این گونه وانمود می کنند که همه چیز دست رهبری است و درست از همین روست که نباید از برجام انتقاد کرد. رهبری اما هیچ یک از این دو تصویر نبوده و نیست. او یک سیاستمدار خبره و یک انقلابی تمام عیار است. نمی نشیند تا دیگران برایش تصمیم بسازند و اسیر جبر محیط شود. سیاستمدار آن است که با شناخت صحیح مناسبات داخلی و خارج به استقبال حادثه رود نه آنکه آن قدر بنشیند تا ناگزیر شود از موضع ضعف ورود کند. مشکل ما این است که سیاست ورزی مان خطی است. در انقلابی گریِ ما هیچ گاه نرمش قهرمانانه جایگاه ندارد. ما آنچه را می خواهیم باید بخواهیم چون حق است و به هر قیمتی هم هست باید در اسرع وقت محقق شود. بگذار تصویر کنیم. اگر از همان روز نخست در دولت خاتمی رهبری با این روحیه تا کنون پیش می آمد، لجبازانه می گفت فقط هسته ای را باید به پیش ببریم و خبری از هیچ نوع مذاکره و کوتاه آمدن نیست، اکنون چه شرایطی در داخل کشور و خارج کشور داشتیم؟ حال چه وضعی داریم؟ آن روز مردم رهبری را متهم می دیدند و امروز آمریکا را غیرقابل اعتماد می بینند. در طول این سال ها از غنی سازی صفر درصد به 60 درصد رسیده ایم. روزگاری نمی گذاشتند حتی یک سانتریفیوژ هم داشته باشیم. حتی در زمان تعلیق دولت خاتمی، تحقیق و پژوهش را به پیش برده ایم. آیا به راستی با رویکرد خطی ما انقلابی ها می شد به موقعیت کنونی رسید؟ داخل کشور چنین مسئله ای تحمل می شد؟ در خارج چه طور؟ انقلابی گری، یک دنده بودن نیست؛ انقلابی گری واقعی آن است که در قالب عقلانیت انقلابی، زیرکی را به امداد می گیرد. ادامه دارد... @mahdytehrani
🔻سرگشاده با سعید زیباکلام/2 🔸برجام نه صلح امام حسن بود نه صلح حدیبیه سید علی خامنه ای نه منفعل بود و ضعیف و حقیر و نه یک دروغگو که خودش را پشت دولت قائم کند؛ یک رهبر هوشمند بود که به استقبال حادثه ها رفت و برخلاف نگاه خطی ما، با مسیری سینوسی، آنچه می خواست را پی گرفت. آن گونه که او پیروز باشد و آمریکا در داخل و خارج غیرقابل اعتماد و شکست خورده و متهم. البته اگر شرایط داخلی یا خارجی متفاوت می شد، تصمیم او هم متفاوت می شد. اگر ما انقلابی ها به گونه ای عمل نمی کردیم که کم کم کار به جایی برسد که مردم کلید روحانی را طلب کنند، تصمیم او می توانست چیز دیگری باشد. به این جملات دقت کنید:«ما تعبیر "نرمش قهرمانانه" را به كار بردیم؛ یك عدّه‌ای آن را به معنی دست برداشتن از آرمانها و هدفهای نظام اسلامی معنا كردند؛ بعضی از دشمنان هم همین را مستمسكی قرار دادند برای اینكه نظام اسلامی را به عقب‌نشینی از اصول خودش متّهم كنند؛ اینها خلاف بود، اینها بدفهمی است. نرمش قهرمانانه به معنای مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است؛ به معنای این است كه سالك راه خدا - در هر نوع سلوكی - به سمت آرمانهای گوناگون و متنوّع اسلامی كه حركت میكند، به هر شكلی و به هر نحوی هست، باید از شیوه‌های متنوّع استفاده كند برای رسیدن به مقصود. وِ مَن یُوَلِّهِم یَومَئِذٍ دُبُرَهُ اِلّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ اَو مُتَحَیِّزاً اِلی‌ فِئَةٍ فَقَد بآءَ بِغَضَبٍ مِنَ الله؛ هرگونه حركتی - چه حركت به جلو، چه حركت به عقب - مثل میدان رزم نظامی، باید به دنبال رسیدن به اهدافِ ازپیش‌تعیین‌شده باشد. اهدافی وجود دارد؛ نظام اسلامی در هر مرحله‌ای یكی از این اهداف را دنبال میكند، برای پیشرفت، برای رسیدن به نقطه‌ی تعالی و اوج، برای ایجاد تمدّن عظیم اسلامی؛ باید سعی كند به این هدف در این مرحله برسد. البتّه مرحله‌گذاری است، قطعه قطعه است. راهنمایان و هادیان و متفكّران و مسئولان مربوط، این قطعات را معیّن میكنند، هدفگذاری میكنند، حركت جمعی آغاز میشود. همه باید تلاش كنند كه هر حركتی در هر مرحله‌ای به اهداف خودش برسد. این آن نظامِ صحیحِ حركتِ منطقی [است‌]. این را همه‌ی فعّالان عرصه‌ی سیاست و مدیریّت كلان كشور باید همواره به یاد داشته باشند؛ آحاد مردم، شما عزیزانِ بسیجی - فعّالان عرصه‌ی بسیج - هم باید این را همواره به یاد داشته باشید.» کلید خوردن مذاکرات تصمیم او و تصمیم نظام بود چون او می دید که حتی محمود احمدی نژاد هم دیگر حرف از مذاکره می زند و هوشمندانه پیش بینی می کرد آنچه را پس از بارها پیغام فرستاندن اوباما در انتخابات 92 در ایران رقم خواهد خورد. رهبری فعلانه عمل کرد:«بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانی گفتم [كه‌] مذاكره در موضوعات خاص اشكالی ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاكره، لكن میخواهند مذاكره كنند، بكنند؛ ما هم به اذن‌الله ضرری نمیكنیم. یك تجربه‌ای در اختیار ملّت ایران است - كه حالا من مختصراً عرض خواهم كرد - این تجربه ظرفیّت فكری ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه‌ای كه در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینه‌ی تعلیق غنی‌سازی انجام گرفت، كه آن‌وقت تعلیق غنی‌سازی را در مذاكرات با همین اروپایی‌ها، جمهوری اسلامی برای یك مدّتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لكن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم كه با تعلیق غنی‌سازی، امید همكاری از طرف شركای غربی مطلقاً وجود ندارد.» او یک رهبر است؛ در رهبری باید بر پایه داشته هایت و هم گام با فرزندانی که دست در دست تو دارند گاه بنشینی و گاه برخیزی تا به مقصد رهنمونشان کنی. برایت تمامی فرزندان مهمند؛ حتی جناب ظریف که در نگاه رهبری یک نیروی نظام تلقی می شود. ما در واقع با بازی های متداخل مواجهیم. آمریکا بازی خود را داشت که تأخیر انداختن در کار ایران و جداگانه بدنه اجتماعی از رهبری در آن مورد نظر بود. رهبری بازی خود را داشت که پیش بردن هسته ای و اثبات غیرقابل اعتماد بودن آمریکا در آن موضوعیت داشت. دولت هم بازی خود را داشت که غرب گرایی و رفع تحریم ها و... در آن طرح می شد. رهبری در ماجرای وحدت و خلوص توضیح داده بود که خالص سازی انقلاب به معنای خارج کردن افراد ضعاف الایمان از دایره نیست؛ بلکه به معنی توسعه دایره خلصین است. او همه را فرزند انقلاب می خواهد. برجام و سعدآباد و غنی سازی 60 درصد و.... همه و همه پیش از آنکه تصمیم نظام باشد، اقتضای رهبری یک جامعه انسانی با سلایق مختلف است. بله، در مهندسی می توانیم هر گونه که خواستیم ساختمان بسازیم، در نقاشی می توانیم هر تصویری خواستیم بکشیم اما در رهبری اجتماعی اختیارات ما به مقدوراتمان قید می خورد. ادامه دارد... @mahdytehrani
🔻سرگشاده با سعید زیباکلام/3 🔸برجام نه صلح امام حسن بود نه صلح حدیبیه اگر بازی ها مختلفند، هر بازی را در جای خود باید قضاوت کرد. بازی رهبری را در جای خود ببینیم و انصاف دهیم که چه نمره ای می گیرد، بازی دولت را نیز جداگانه عیار کنیم، بازی آمریکایی ها را نیز. این گونه است که می توان نسبت سیاست های کلی نظام و نقایص عملکرد دولت را تحلیل کرد. مشکل ما آن است که آن قدر سیاست زده دست به گریبان دولت شدیم که فرصت نکردیم یک بار ماجرا را از زاویه نگاه رهبری و با توجه به مقدورات ارزیابی کنیم و این رهبری هوشمندانه را به تجلیل بنشینیم. جالب آنکه آنگاه که ای قضاوت به میان می آمد، رهبری نیز خود را در میانه دو سوی پیکان می نشاند:«بعضی‌ها موافقت کردند، بعضی مخالفت کردند؛ در این مطبوعات ما، در این نوشته‌های [کشور] ما، در سایت‌های فضای مجازی و غیره، بعضی ستایش میکنند، بعضی هم مخالفت میکنند؛ به اعتقاد بنده مبالغه نباید کرد.» برای رهبری مهم بود که در مواجهه با خارج علی رغم تمامی اختلاف نظرها میان جناح ها، کلیت جمهوری اسلامی یکپارچه به نظر برسد. همان دولتی تعلیق را بشکند که شروع کرده و مذاکره در همان دولتی آغاز شود که پایانش داده. برجام صلح امام حسن نبود، چون رهبری این قدر در موضع ضعف قرار نداشت. حدیبیه هم نبود، چون اگر فضای داخلی و خستگی از تحریم ها در میان انقلابیون و غیرانقلابیون اثر داشت. و اما پرسش نخستت در مورد ساز و کار نظام اداری کشور. آیا رهبری باید تابع تصمیمات دولت ها باشد یا حق می دهی آنجا که پای سیاست های کلی در میان است، رهبری نسبت به امری جواز دهد. به نظرت اگر احمدی نژاد این بار را به دوش می کشید، نمی شد نتایج بهتری به دست آید؟ @mahdytehrani