eitaa logo
محمد مهدی تهرانی
192 دنبال‌کننده
66 عکس
11 ویدیو
14 فایل
اندیشه و سیاست
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻سرگشاده با محمود احمدی نژاد/1 کدام سو ایستاده ای ای مرد؟ خاطرت هست آن روزها که رهبری دولتت را طلا می خواند و از منتقدان می خواست تا عیارش را بازشناسند؟ خاطرت هست آن روزها که جبهه ای عظیم در کنار داشتی؟ کمی به اطرافت نگاه کن! چه کسی برایت مانده؟... اشتباه نکن! نیامده ام نیش زنم یا در این آشفته بازار، لگدی بعلاوه کنم. آمده ام تا صمیمانه توضیح دهم مشکل از خودت آغاز می شود نه تاییدیه شورا؛ شاید راه دیگری نمایان شود. آن قدر حوصله و گوش شنیدن برایت مانده تا سلام یک جوان ایرانی را پذیرا باشی؟ بگذار با یک سؤال شروع کنیم؛ هر چند به ظاهر عجیب باشد: طرفدار جمهوریتی یا دیکتاتوری؟ به مردم باور داری؟ مطمئنی؟ بگذار همین اول بگویم که من تا انتها تو را ملامت نخواهم کرد؛ خودمان را ملامت خواهم کرد. مایی که همگی یک جریان بودیم و هستیم. بگذار کمی بایستیم و تمامی آرمان خواهی و انقلابی گری مان را یکجا به نقد بکشیم. شجاعتش را داری؟ واقعیت آن است که ما همیشه انقلابی گری را خطی معنا کرده ایم؛ آن گونه که گاه بی آنکه بدانیم یا بخواهیم سر از دیکتاتوریِ انقلابی ها در می آورد. اگر برجام از نگاه ما ضدمنافع ملی است؛ پس نباید باشد ولو مردم آن را خواسته باشند. این، در ذهن همه حزب اللهی ها و آنان که داعیه عدالتخواهی دارند، هست. نگو مردم نخواستند و این بازی شورای نگهبان بود که کار را بدین جا کشاند. قبول کن که گروهی از مردم در کشور تفکر من و تو را قبول ندارند. همان ها که روزی در مقابل تو به هاشمی و روز دیگر به میرحسین و کروبی رأی دادند و امروز هم اگر بیایی باز مقابلت می ایستد رأی می دهند؛ ولو پیروز نهایی نباشند. آیا آنها هم باید مجال روی کار آمدن و حکمرانی داشته باشند؟ مرا ببخش که به واسطه جوانی ام کمی بی ربط حرف می زنم. طرفدار جمهوریتی یا دیکتاتوری؟ ما انقلابی ها همیشه خطی فکر می کنیم. آنچه درست و آرمانخواهانه می انگاریم همین اکنون و بی وقفه باید اجرا شود. باید عده ای را دور ریخت تا آنان که لایقند روی کار بیایند و حکومت به مستضعفین باز گردد. چرا باید آنها و بی کفایتی ها و فسادشان را تحمل کنیم؟ تا کِی؟ عدالتخواهی ما یک ویژگی کلیدی دارد: حذفی است. مردم با ما هستند و ما مردم‏گراییم و این همه مجوزی است برای خواص ستیزی. اگر مردم مهمند چرا نگوییم خواص بروند بمیرند؟ کمی به اطرافت نگاه کن! چه کسی در کنارت مانده؟ باید دوباره پوزش بخواهم از اینکه علاوه بر بی ربط سخن گفتن، آشفته هم سخن می گویم. واقعاً فکر می کنی تو اشتباه نداشتی و این نظام بود که نتوانست انقلابی گری ات را تحمل کند؟ گمان می کنم مشکل از همه ماست که هیچ گاه ننشستیم تا انقلابی گری را یک بار معنا کنیم؛ آن گونه که مرزش با چپ گرایی از یک سو و محافظه کاری از سوی دیگر آشکار شود. صبر انقلابی را در این میانه دقیقاً کجا باید بگذاریم تا به یک سو نغلطیده باشیم؟ اصلاح در یک نظام انسانی و انقلابی گری فرق می کند با آنارشیسم. در دومی در مقابل قرار می گیری و همه را پس می زنی. در اولی اما جلودار می شوی و همه را به سوی آرمان هایت می کِشی. بگذار مسئله را ساده کنم. کشور را با کدامین الگو می خواهی اداره کنی؟ دولت نهم یا دهم؟ احمدی نژادِ دولت نهم احمدی نژادی است که در دولتش از صفار هرندی و محسنی اژه ای تا رحمتی(وزیر راه خاتمی) و سیدمحسن تسلطی(که دور اول انتخابات 4 به معین و دور دوم به هاشمی رأی داده بود) جایگاه داشت، احمدی نژادی است که عسگراولادی با محوریتش جلسه تشکیل می داد، احمدی نژادی است که ساعت ها پای انتقادهای تند و تیز دانشجویان و عدالتخواهان می نشست؛ هر چند ناروا باشد. احمدی نژاد دولت دهم را خودت توصیف کن. دانشجویان عدالتخواه دیگر امکان ملاقات با رئیس جمهور را ندارند. این حامیان مشایی هستند که دیدارها را ترتیب می دهند. کابینه یک دست تر شده است. کمی پیش تر می رویم. آخرین حامیان هم یک به یک راهشان جدا می شود. میرتاج الدینی، کوچک زاده و.... چه می شود احمدی نژادی با آن سعه این همه ضیق می شود؟ کمی به اطرافت نگاه کن! چه کسی برایت مانده؟ @mahdytehrani
🔻سرگشاده با محمود احمدی نژاد/2 فرق است میان عدالتخواهی حذفی با عدالتخواهی پیامبرانه. اولی چپ گراست و دومی دینی. در اولی با حذف این و آن کار خودت را ساده می کنی و در دومی بیشتر عرق می ریزی و دردسر می کشی تا همه را به سوی آرمان ها سوق دهی و در بازی انقلاب به خدمت بگیری. در دومی به مردم فرصت می دهی تا تجربه کنند. حتی لازم می شود زیر بار برجام هم بروی و آن قدر پای انتخابی که مردم کرده اند بایستی که نگذاری یک انقلابی بیاید و بازی ای که به آخر نرسیده را خراب کند. توصیه پشت بلندگو خاطرت هست؟ برای چه بود؟ صیانت از دیکتاتوری یا جمهوریت؟ ما عادت کرده ایم زحمتمان را کم کنیم. وقتی می توان هفت تیر کشید، چرا بگوییم شجاع است و انقلابی؟! ما انقلابیونِ جام حذفی هستیم. کم حوصله. احمدی نژاد دولت نهم جلودار است و آن قدر آرمان ها را بر سر دست می گیرد تا همه را به دنبال خود بکشد. احمدی نژاد دولت دهم حوصله نشستن با دانشجویان عدالتخواه را هم دیگر ندارد. چه کسی انقلابی است؟ کسی که بازی را به هم می زند یا کسی که بازی را به نفع آرمان ها مدیریت می کند؟ اگر کسی که بازی را به هم می زند تحدید کنیم، به نفع جمهوریت گام برداشته ایم یا دیکتاتوری؟ اگر او که روزی بازی را مدیریت می کرد، اکنون بازی به هم می زند، چه کسی تغییر کرده و مقصر است؟ بگذار صادقانه سخن بگوییم. اگر تو همان بودی که مدیریت به نفع آرمان ها را در دستور داشتی، نبوغت را آن گونه به کار می گرفتی که امروز بخش عظیمی از مجلس را در اختیار داشته باشی نه اینکه محتاج تاییدیه شورای نگهبان بیانیه بخوانی. ببخش اگر کلامم سنگین است. مردم گرایی عجب شعار لغزنده ای است. به اسم مردم، انگار فقط خودت در میدان می مانی و همه باید کنار روند. فقط هم مردمی مهمند که طرفدار تو هستند. مردم گرایی به خواص ستیزی تحویل می شود و چقدر فاصله است میان این دو. تو نیاز به انتخابات و ریاست جمهوری نداشتی و نداری و نخواهی داشت اگر بدانی چه باید بکنی. و البته اگر می دانستی، ریاست جمهوری را هم داشتی. امیدوارم تایید صلاحیت شوی و رئیس جمهور البته اگر خواستی به احمدی نژاد دولت نهم بازگردی. اینها که گفتم نقصان تو نبود؛ نقصان گفتمان عدالتخواهی و جریان عدالتخواهی بود. نقصان همه ما بود. حالا که تا اینجا آمده ای و بیانیه می خوانی، آن قدر توجه داری که گام هایت به سوی کدامین سو می تازد و در کدام سو قرار گرفته ای؟ آیا تو سفیدی و همه غیر از تو سیاه؟ با پای انقلابی گریِ حذفی تا کجا می خواهی بروی؟ بنشین و یک بار سعی کن صحنه را بدون نقش مستقیمت بچینی. اینها که در صحنه اند؛ چپ و راستشان، با تمامی نقدهایی که شاید در خصوصشان هم نظر باشیم، فرزندان کشورند؛ شجاع و انقلابی! آیا تو برای اینها هم حرفی داری؟ یا آنکه چون رأی مردمی داری اینها را دیگر اهمیتی نیست و باید دور ریخته شوند؟ خسته ات کردم! مدتها تلاش کردیم تا کار به اینجا نرسد اما واقعیت آن بود که در میانه بلوای حامیان و منتقدانت صدای دیگری شنیده نمی شد. ما را به دیدار حضرتعالی دیگر راه نمی دادند؛ همان ها که از دولت دهم دورت را گرفتند و نشریه خاتون منتشر کردند تا فاصله ات را با همه بیشتر و بیشتر کنند. تاکید می کنم. اگر تو احمدی نژادی، بدون ریاست جمهوری هم کار خودت را پیش می بری؛ اما نه با رسم این سال ها. راهت را عوض کن مرد! سوم تیری باش! باز هم فرصت هست. محمدمهدی تهرانی؛ نویسنده کتاب سه جلدی تاریخ تحلیلی دولت نهم @mahdytehrani
🔻سرگشاده با سعید زیباکلام/1 🔸برجام نه صلح امام حسن بود نه صلح حدیبیه آقاسعید سلام سال ها پیش لا به لای ایمیل ها پیرو ماجرای برجام از ابهام ها در خصوص نظام تصمیم گیری در جمهوری اسلامی می گفتی و اکنون آن قدر سیطره نظام را بر هسته ای سنگین می بینی که حتی به میدان نقد آمدن را نیز بیهوده می انگاری. یادداشتت را خواندم. نوشته بودی:«بخشی از تبیین رفتارم اینست که حقیر که یک‌تنه تا ماه‌ها تنها فردی بودم که علیه توافقنامه ننگین ژنو و دروغ‌ها و مخلوطی از راست‌ودروغ‌های آقای رئیس جمهور و تیم مذاکره‌کننده سخنرانی و اعتراض می‌کردم به تدریج پی‌بردم که هم خود مذاکرات هسته‌ای، هم چگونگی مذاکرات، و هم نوع توافقات، در مجموع عزم و اراده نظام بوده است نه تصمیم دولتی ضعیف‌النفس، مفتون قدرت‌های غربی، و بسیار ساده‌لوح و غرب‌نشناس.» نیک می دانی و می دانیم که این مسئله یکی از عوامل تأثیرگذار در چرخش های سیاسی‎ات بوده. قبل از هر چیز عذر می خواهم از اینکه زودتر ننوشتم که در این ماجرا نه با تحلیل های برخی برادران انقلابی موافقم نه با تحلیل های حامیان دولت. برجام نه صلح امام حسن بود نه صلح حدیبیه. رهبری در ماجرای هسته ای از همان نخست تا اکنون رویکردی فعالانه داشته و نه منفعلانه و این بدین معنا نیست که بتوانی همه نقصان ها را بر سر او خراب کنی. حتی رویکرد رهبری در ماجرای سعدآباد و... نیز فعالانه بود. اجازه می خواهم از جمع بندی دیگری ناظر به ماجرای برجام و نظام و رهبری و دولت و عمان و صالحی و ولایتی و... سخن بگویم. آنان که برجام را صلح امام حسن می خوانند ناگزیر نرمش قهرمانانه و امین و غیور و شجاع بودن تیم مذاکره کننده را ماست مالی می کنند. همچنین نمی توانند توضیح دهند که چرا در اواخر دولت احمدی نژاد و علی رغم مخالفت رئیس دولت، بدون هیچ گونه فشاری از ناحیه دولت، مذاکرات عمان کلید خورد. آنان که برجام را صلح حدیبیه و به امید برداشتن تحریم ها می دانند هم ناگزیرند سخنان دیگری از رهبری را نادیده بگیرند. رهبری:«در تبلیغات وانمود می کنند که اگر ایران با آمریکا سر میز مذاکره بنشیند، تحریم ها برداشته می شود؛ این هم دروغ است.» اینها همان ها هستند که یا در دولت در خصوص برجام بزرگنمایی کردند یا در میان مدعیان اصولگرایی عرض تبریک به جانب رهبری بردند. گروه نخست برای آنکه رهبری را تبرئه کنند، از او شخصی ضعیف، مفلوک، حقیر و گوشه نشین به تصویر می کشند که هر از گاهی کسی می آید شمشیر بالای سرش می گیرد و او هم که خیلی مظلوم است مدام مجبور می شود به رأی این و آن تن دهد. حتی اگر وزیر خارجه احمدی نژاد بدون هیچ پشتوانه ای درخواست کند، آن رهبر ضعیف را توان "نه" گفتن نیست. در مقابل اما گروه دوم این گونه وانمود می کنند که همه چیز دست رهبری است و درست از همین روست که نباید از برجام انتقاد کرد. رهبری اما هیچ یک از این دو تصویر نبوده و نیست. او یک سیاستمدار خبره و یک انقلابی تمام عیار است. نمی نشیند تا دیگران برایش تصمیم بسازند و اسیر جبر محیط شود. سیاستمدار آن است که با شناخت صحیح مناسبات داخلی و خارج به استقبال حادثه رود نه آنکه آن قدر بنشیند تا ناگزیر شود از موضع ضعف ورود کند. مشکل ما این است که سیاست ورزی مان خطی است. در انقلابی گریِ ما هیچ گاه نرمش قهرمانانه جایگاه ندارد. ما آنچه را می خواهیم باید بخواهیم چون حق است و به هر قیمتی هم هست باید در اسرع وقت محقق شود. بگذار تصویر کنیم. اگر از همان روز نخست در دولت خاتمی رهبری با این روحیه تا کنون پیش می آمد، لجبازانه می گفت فقط هسته ای را باید به پیش ببریم و خبری از هیچ نوع مذاکره و کوتاه آمدن نیست، اکنون چه شرایطی در داخل کشور و خارج کشور داشتیم؟ حال چه وضعی داریم؟ آن روز مردم رهبری را متهم می دیدند و امروز آمریکا را غیرقابل اعتماد می بینند. در طول این سال ها از غنی سازی صفر درصد به 60 درصد رسیده ایم. روزگاری نمی گذاشتند حتی یک سانتریفیوژ هم داشته باشیم. حتی در زمان تعلیق دولت خاتمی، تحقیق و پژوهش را به پیش برده ایم. آیا به راستی با رویکرد خطی ما انقلابی ها می شد به موقعیت کنونی رسید؟ داخل کشور چنین مسئله ای تحمل می شد؟ در خارج چه طور؟ انقلابی گری، یک دنده بودن نیست؛ انقلابی گری واقعی آن است که در قالب عقلانیت انقلابی، زیرکی را به امداد می گیرد. ادامه دارد... @mahdytehrani
🔻سرگشاده با سعید زیباکلام/2 🔸برجام نه صلح امام حسن بود نه صلح حدیبیه سید علی خامنه ای نه منفعل بود و ضعیف و حقیر و نه یک دروغگو که خودش را پشت دولت قائم کند؛ یک رهبر هوشمند بود که به استقبال حادثه ها رفت و برخلاف نگاه خطی ما، با مسیری سینوسی، آنچه می خواست را پی گرفت. آن گونه که او پیروز باشد و آمریکا در داخل و خارج غیرقابل اعتماد و شکست خورده و متهم. البته اگر شرایط داخلی یا خارجی متفاوت می شد، تصمیم او هم متفاوت می شد. اگر ما انقلابی ها به گونه ای عمل نمی کردیم که کم کم کار به جایی برسد که مردم کلید روحانی را طلب کنند، تصمیم او می توانست چیز دیگری باشد. به این جملات دقت کنید:«ما تعبیر "نرمش قهرمانانه" را به كار بردیم؛ یك عدّه‌ای آن را به معنی دست برداشتن از آرمانها و هدفهای نظام اسلامی معنا كردند؛ بعضی از دشمنان هم همین را مستمسكی قرار دادند برای اینكه نظام اسلامی را به عقب‌نشینی از اصول خودش متّهم كنند؛ اینها خلاف بود، اینها بدفهمی است. نرمش قهرمانانه به معنای مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است؛ به معنای این است كه سالك راه خدا - در هر نوع سلوكی - به سمت آرمانهای گوناگون و متنوّع اسلامی كه حركت میكند، به هر شكلی و به هر نحوی هست، باید از شیوه‌های متنوّع استفاده كند برای رسیدن به مقصود. وِ مَن یُوَلِّهِم یَومَئِذٍ دُبُرَهُ اِلّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ اَو مُتَحَیِّزاً اِلی‌ فِئَةٍ فَقَد بآءَ بِغَضَبٍ مِنَ الله؛ هرگونه حركتی - چه حركت به جلو، چه حركت به عقب - مثل میدان رزم نظامی، باید به دنبال رسیدن به اهدافِ ازپیش‌تعیین‌شده باشد. اهدافی وجود دارد؛ نظام اسلامی در هر مرحله‌ای یكی از این اهداف را دنبال میكند، برای پیشرفت، برای رسیدن به نقطه‌ی تعالی و اوج، برای ایجاد تمدّن عظیم اسلامی؛ باید سعی كند به این هدف در این مرحله برسد. البتّه مرحله‌گذاری است، قطعه قطعه است. راهنمایان و هادیان و متفكّران و مسئولان مربوط، این قطعات را معیّن میكنند، هدفگذاری میكنند، حركت جمعی آغاز میشود. همه باید تلاش كنند كه هر حركتی در هر مرحله‌ای به اهداف خودش برسد. این آن نظامِ صحیحِ حركتِ منطقی [است‌]. این را همه‌ی فعّالان عرصه‌ی سیاست و مدیریّت كلان كشور باید همواره به یاد داشته باشند؛ آحاد مردم، شما عزیزانِ بسیجی - فعّالان عرصه‌ی بسیج - هم باید این را همواره به یاد داشته باشید.» کلید خوردن مذاکرات تصمیم او و تصمیم نظام بود چون او می دید که حتی محمود احمدی نژاد هم دیگر حرف از مذاکره می زند و هوشمندانه پیش بینی می کرد آنچه را پس از بارها پیغام فرستاندن اوباما در انتخابات 92 در ایران رقم خواهد خورد. رهبری فعلانه عمل کرد:«بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانی گفتم [كه‌] مذاكره در موضوعات خاص اشكالی ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاكره، لكن میخواهند مذاكره كنند، بكنند؛ ما هم به اذن‌الله ضرری نمیكنیم. یك تجربه‌ای در اختیار ملّت ایران است - كه حالا من مختصراً عرض خواهم كرد - این تجربه ظرفیّت فكری ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه‌ای كه در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینه‌ی تعلیق غنی‌سازی انجام گرفت، كه آن‌وقت تعلیق غنی‌سازی را در مذاكرات با همین اروپایی‌ها، جمهوری اسلامی برای یك مدّتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لكن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم كه با تعلیق غنی‌سازی، امید همكاری از طرف شركای غربی مطلقاً وجود ندارد.» او یک رهبر است؛ در رهبری باید بر پایه داشته هایت و هم گام با فرزندانی که دست در دست تو دارند گاه بنشینی و گاه برخیزی تا به مقصد رهنمونشان کنی. برایت تمامی فرزندان مهمند؛ حتی جناب ظریف که در نگاه رهبری یک نیروی نظام تلقی می شود. ما در واقع با بازی های متداخل مواجهیم. آمریکا بازی خود را داشت که تأخیر انداختن در کار ایران و جداگانه بدنه اجتماعی از رهبری در آن مورد نظر بود. رهبری بازی خود را داشت که پیش بردن هسته ای و اثبات غیرقابل اعتماد بودن آمریکا در آن موضوعیت داشت. دولت هم بازی خود را داشت که غرب گرایی و رفع تحریم ها و... در آن طرح می شد. رهبری در ماجرای وحدت و خلوص توضیح داده بود که خالص سازی انقلاب به معنای خارج کردن افراد ضعاف الایمان از دایره نیست؛ بلکه به معنی توسعه دایره خلصین است. او همه را فرزند انقلاب می خواهد. برجام و سعدآباد و غنی سازی 60 درصد و.... همه و همه پیش از آنکه تصمیم نظام باشد، اقتضای رهبری یک جامعه انسانی با سلایق مختلف است. بله، در مهندسی می توانیم هر گونه که خواستیم ساختمان بسازیم، در نقاشی می توانیم هر تصویری خواستیم بکشیم اما در رهبری اجتماعی اختیارات ما به مقدوراتمان قید می خورد. ادامه دارد... @mahdytehrani
🔻سرگشاده با سعید زیباکلام/3 🔸برجام نه صلح امام حسن بود نه صلح حدیبیه اگر بازی ها مختلفند، هر بازی را در جای خود باید قضاوت کرد. بازی رهبری را در جای خود ببینیم و انصاف دهیم که چه نمره ای می گیرد، بازی دولت را نیز جداگانه عیار کنیم، بازی آمریکایی ها را نیز. این گونه است که می توان نسبت سیاست های کلی نظام و نقایص عملکرد دولت را تحلیل کرد. مشکل ما آن است که آن قدر سیاست زده دست به گریبان دولت شدیم که فرصت نکردیم یک بار ماجرا را از زاویه نگاه رهبری و با توجه به مقدورات ارزیابی کنیم و این رهبری هوشمندانه را به تجلیل بنشینیم. جالب آنکه آنگاه که ای قضاوت به میان می آمد، رهبری نیز خود را در میانه دو سوی پیکان می نشاند:«بعضی‌ها موافقت کردند، بعضی مخالفت کردند؛ در این مطبوعات ما، در این نوشته‌های [کشور] ما، در سایت‌های فضای مجازی و غیره، بعضی ستایش میکنند، بعضی هم مخالفت میکنند؛ به اعتقاد بنده مبالغه نباید کرد.» برای رهبری مهم بود که در مواجهه با خارج علی رغم تمامی اختلاف نظرها میان جناح ها، کلیت جمهوری اسلامی یکپارچه به نظر برسد. همان دولتی تعلیق را بشکند که شروع کرده و مذاکره در همان دولتی آغاز شود که پایانش داده. برجام صلح امام حسن نبود، چون رهبری این قدر در موضع ضعف قرار نداشت. حدیبیه هم نبود، چون اگر فضای داخلی و خستگی از تحریم ها در میان انقلابیون و غیرانقلابیون اثر داشت. و اما پرسش نخستت در مورد ساز و کار نظام اداری کشور. آیا رهبری باید تابع تصمیمات دولت ها باشد یا حق می دهی آنجا که پای سیاست های کلی در میان است، رهبری نسبت به امری جواز دهد. به نظرت اگر احمدی نژاد این بار را به دوش می کشید، نمی شد نتایج بهتری به دست آید؟ @mahdytehrani
‍ 🔻معرفی کتاب تاریخ تحلیلی دولت نهم(سه جلدی) 🔸فقط یک کتاب تاریخ نگاری نیست؛ سوم تیر یک تجربه بود برای همه ما و اکنون بر همه ماست تا این تجربه را به مطالعه بنشینیم. انقلابیون در خلال زمامداری شان به چه پرسش های تئوریکی برخوردند که راه برخی شان را عوض کرد؟ احمدی نژاد چه ویژگی های مثبتی داشت که می توان آنها را دریافت؟ نقایص کدام بود؟ در مقدمه آمده:«جریان انقلابی باید بداند که اگر بخواهد، می تواند؛ چنانکه پیش از این توانسته است. او از مرور تاریخ، باید شیوه این توانستن را بیاموزد و با نقد و تحلیل تاریخ، شیوه مرتکب نشدن دوباره اشتباهات را.» 🔸متن پشت جلد کتاب:«غرض نه مدح و تقدیس یک دولت است و نه هجو و سیاه‏ نمایی آن. در اینجا هدف بازخوانی و واکاوی یک تجربه است برای فردا؛ فردایی که می ‏بایست استوارتر از دیروز رقم بخورد. فراز و نشیب ‏های گذشته، چراغ راهی است که می ‏بایست راه را به سوی آینده بگشاید و این رسم شریعت ماست که مؤمنانش را به مطالعه در تاریخ دعوت می‌كند و آنان را به پندگیری و تجربه‏ اندوزی از تاریخ دعوت می ‏نماید. سوم تیر آن‏قدر حرف برای گفتن دارد که می ‏سزد کتاب ‏های متعدد برای تحلیلش به رشته تحریر درآید. سوم تیر فقط احمدی ‏نژاد نیست، پدیده ‏ای است که در مقطعی مشخص از تاریخ و با عقبه و بسترسازی‏ های مشخص رخ می ‏نمایاند و البته احمدی‏ نژاد در این میان شخصیتی کلیدی و تعیین‌کننده است. جریان انقلابی با بازخوانی آن روزها عوامل و نقش ‏آفرینی ‏هایی را درک می‏ کند که سوم ‏تیر را در میان انبوه ناامیدی‏ ها و یأس ‏ها رقم زد. سوم تیر به یک معنا انقلابی دیگر بود در انقلاب اسلامی و به معنایی دیگر بازگشتی بود تمام‌عیار به آرمان‏ها و اهداف بلند انقلاب.» 🔸در سراسر کتاب تحلیل و گزارش های کارشناسی ضمیمه شده است. مثلا آن گاه که در خصوص سیاست خارجی دولت یا اقتصاد سخن می رود، گزارش هایی کارشناسی مربوطه به بحث گذاشته شده اند. 🔸عناوین فصل ها: 1️⃣احمدی نژاد که بود؟(بررسی گذشته و مواضع احمدی نژاد از کودکی تا ریاست جمهوری. ریشه های مواضع فرهنگجی احمدی نژاد را در همین دوره می توان جست که در تحلیل او بسیار مهم است.) 2️⃣حماسه سوم تیر و آغاز راه(تحولات انتخاباتی و گفتمانی در ایران و انتخابات سوم تیر، چپ و است، اصلاح طلب و اصولگرا) 3️⃣دولت نهم از نمای دور(بررسی گفتمان دولت نهم) 4️⃣مسافران دولت نهم(کابینه دولت و فراز و فرودها و رفت و آمدها، از رای اعتماد تا استیضاح و معاون اولی مشایی و...) 5️⃣نبرد هسته ای؛ جدال بر سر کدخدایی جامعه جهانی(توضیح روند و منطق هسته ای دولت) 6️⃣جدال با مستکبران؛ بشارت به مستضعفین(مواجهه با اسرائیل و آمریکا، نامه نگاری ها، هولوکاست، فلسطین و لبنان و...) 7️⃣بازتعریف مناسبات دوجانبه(روابط خارجی) 8️⃣مرد مصاحبه های چالشی(گزیده ای از مصاحبه های جنجالی احمدی نژاد) 9️⃣پیش به سوی اقتصاد عدالت محور(توضیح منطق اقتصادی دولت، آمارها و اقتصادسیاسی دولت) 🔟فراز و نشیب های سیاسی و فرهنگی(تحولات سیاست داخلی، موسویان، دانشگاه آزاد، حضور زنان در ورزشگاه ها و...) 1️⃣1️⃣جریان روشنفکری؛ جنبش دانشجویی و دانشگاه(انقلاب های رنگی و ماجرای جهانبگلو، مواضع سروش، نشریات موهن در دانشگاه امیرکبیر، فهرست مواضع تشکل های دانشجویی، تدفین شهدا در دانشگاه ها و....) 2️⃣1️⃣بازگشت به پرسش های پژوهش 🔸چندین سال طول کشید تا نگارش این کتاب را به پایان بردم. آن زمان در این امید بودم که ای کاش بتوان بار دیگر جبهه سوم تیر را یکپارچه دید و به جای حب و بغض هایی که از هر سو هیزم در آتش می افکند، راه دیگری را برای ادامه پیدا کرد. @mahdytehrani
روش، مبانی و اخلاق سیاست ورزی انقلابی - جلسه اول.mp3
18.06M
جلسه اول، سخنران: محمدمهدی تهرانی، حوزه دانشجویی شریف، 1400/2/30 *می‎خواهیم سیاست‎ورز انقلابی تربیت کنیم نه آقااجازه گو! *ادعای ما این است که 99.9 درصد اصولگرایان به حداقل‎های سیاست‎ورزی در کشور توجه ندارند *نشان خواهیم داد چگونه تفاوت در روش‎ها تفاوت در جریان را ایجاد کرده و می‎کند و توضیح خواهیم داد که اختلاف جریان‎ها صرفا ناشی از مبنا نیست *متأسفانه در کشور هیچ‎جا روش و اخلاق سیاست‎ورزی به طور جدی بحث نمی‎شود. نهایت توجه‎ها معطوف به مبانی است *سطح سیاست‎ورزی در جریان انقلابی باید ارتقا پیدا کند و این هدف ماست *ما در این بحث از نقاط ضعف و قوت همه جریان‎های سیاسی و چهره‎های کشور سخن خواهیم گفت و دنبال نگاه از بالا و آکادمیک به عرصه سیاست‎ورزی هستیم! *بحث ما از خاستگاه آینده و سیاست‎ورزی مطلوبی است که نداریم نه از خاستگاه و پایگاه جریان‎های سیاسی موجود +به همراه فایل پی دی اف ارائه @mahdytehrani
🔻نقدی به نگرانی ها برای جمهوریت نظام 🔹مشارکت و حضور نماندگان تمامی جریانات در عرصه انتخابات، لبّ دغدغه‎ای بود که بیانیه ها و نامه نگاری ها برای تجدیدنظر در رأی شورای نگهبان را موجب شد. در این میان ارجاعی قابل توجه به نامه رهبرانقلاب خطاب به شورای نگهبان در سال 84 نیز وجود داشت و چنین می نمود که دغدغه ها بی راه نیست. 🔹با این همه اما یک نقد را باید پذیرفت و آن اینکه دغدغه مندان یک سوی واقعه را لحاظ کرده بودند و به نظر می رسد به آسیب هایی که ورودهای مکرر رهبری در این عرصه می تواند داشته باشد توجه نداشتند. چنانچه همان ورود رهبری در سال 84 مدام ذهنیت ها را بعد از هر ردصلاحیتی متوجه ایشان می کرد، ورود مجدد ایشان عملا حکم حکومتی در این عرصه را از استثناء به قاعده تبدیل می نمود که این طبعاً به منزله سست شدن جایگاهی بود که بناست در این خصوص کار کارشناسی را به عهده گیرد. 🔹از سوی دیگر برخلاف 84 دعوا بر سر یک نفر و دو نفر نبود. وقتی تعداد بالایی ثبت نام کرده اند و رد شده اند، کدامین را باید با حکم حکومتی تأیید کرد؟ همه را؟ اگر برخی را، چرا دیگران نه؟ 🔹این جمله عباس عبدی مهم بود:«هرگونه تغییر در تایید صلاحیت ها به این معنی است که یا رفتار شورای نگهبان قانونی نبوده، یا قانونی بوده ولی با قانون نمی توان کشور را اداره کرد.» ⬅️باید بپذیریم تصمیم در این میانه دشوار بود. 🔸اما چه باید کرد؟ 🔹فارغ از این انتخابات، اگر دغدغه مندانی که نامه و بیانیه نوشتند، این سطح از ضوابط تنگ را برای تأیید صلاحیت ها به صلاح کشور نمی دانند، قاعدتا باید با نگاهی کارشناسانه در خصوص آن قوانین و معیارها چون و چرا کنند و درصدد اصلاح آنها برآیند تا نیازی به دور زدن قانون نباشد. 🔹در واقع می توان پرسید با توجه به اهمیت رقابتی بودن انتخابات، چه سطح از سخت گیری در تأییدصلاحیت ها لازم است؟ آیا واقعا مثلا لنکرانی و لاریجانی و... صلاحیت ورود در این عرصه را نداشتند؟ آیا نگرانی هایی که آن ضابطه گذاری ها را موجب شد، این قدر جدی است که این محدودیت ها وجود داشته باشد یا خیر؟ اینها سوالات است که نگاهی مداقانه و کارشناسانه می طلبد. 🔹دست آخر آنکه دغدغه همه آنان که این روزها دغدغه مندانه سخن راندند را باید ارج نهاد و اهتمام آنان به آزاداندیشی و جمهوریت نظام را علی رغم تمامی تبلیغات جریان رقیب به تقدیر نشست. 🔹اکنون اما زمان، زمان انتخابات است و این بر عهده همه ماست که به فردا بیاندیشیم و در رقم زدن انتخاباتی پرشور نقش آفرین باشیم. امری که کاندیداهای انقلابیِ بازمانده نیز حتما می توانند بدان یاری رسانند. @mahdytehrani
🔷️کلاس 🔶 ۱۴۰۰/۳/۶ 💠 بحث مهمی که در اینجا مطرح می‌شود این است که تفاوت در روش چگونه تفاوت در جریان‌ها را ایجاد می‌کند و تا چه اندازه روش مهم است. یکی از مباحث مهمی که امام (ره) را متفاوت و متمایز از سایر جریانات انقلابی آن زمان نمود روش امام و صبر انقلابی در روش امام است. امام صبر انقلابی و یک کل نگری داشتند و از فراز تاریخ می‌توانستند نگاه کنند امام معتقد بودند من آمده‌ام مردم را رشد بدهم. باید صبر انقلابی داشت و بسیاری از مسائل را بر اساس صبر انقلابی حل نمود، انسانی که صبر انقلابی دارد می‌تواند تفکر کند، انسانی که ذهن عمیق دارد انقلابی است، آدمی که بی‌حوصله است و زود می‌خواهد به مقصد برسد نمی‌تواند انقلابی باشد. رهبر معظم انقلاب در این خصوص می‌فرمایند: "صبر انقلابی لازم و بی‌صبری مانع پیشرفت است". نکته مثبت بحث این است که از فراز همه جریان‌ها نگاه می‌کنیم، همه جریان‌ها را نقد کنیم، از همه جریان‌ها یاد بگیریم، اشتباهات همه جریان‌ها را ببینیم. برای سیاست‌ورزی انقلابی باید زمین بازی را شناخت و زمین بازی را ساخت، اصلی فرعی نمود، کل‌نگر بود و از بالا نگاه کرد و صبر انقلابی داشت و در میان مردم و مردمی بود. حوزه شریف 🔻 @HDsharif
🔻در سیاست عمیق شوید! (گزارشی از جلسات روش، مبانی و اخلاق سیاست‎ورزی انقلابی در حوزه شریف) ↙️کلیت 🔹آن قدر حرف هست که حتی اگر یک سال هم این جلسات ادامه پیدا می کرد جا داشت. 🔹باید همه چیز تغییر کند. رهبرانقلاب هم منتقد وضعیت سیاست‎ورزی موجود است. اما واقعاً چه می توان کرد؟ 🔹در حوزه شریف بناست قدری جدی تر به سیاست نگاه کنیم و از تحول در وضعیت سیاست ورزی کشور سخن بگوییم. 🔹دانشجوی انقلابی باید مسئله، پروژه و کارویژه ای برای خودش داشته باشد و آن را در طول یک بازه زمانی پی بگیرد. تحول وضعیت سیاست ورزی در کشور می تواند یکی از این مسائل باشد. نباید در فضای رسانه ای غرق شد و سطحی ماند. ↙️روش 🔹برخلاف مباحث مرسوم، بحث در این جلسات نه از مبانی که از روبنایی ترین لایه یعنی "روشِ" سیاست ورزی آغاز می شود. برای بحث با خیلی از جریانات، لزوماً نیازی به بحث های تفصیلی و مبنایی نداریم. خیلی ساده می توان با بحث در مورد روش، کار را خاتمه داد. همچنین در نقد نیز وقتی خطای جریانی مثلا در روش است، نیازی نیست مبنای خطا برایش ببافیم تا نقدش کنیم. 🔹در جریان شناسی روشی، از سه جریان محافظه کار، انقلابی و آنارشیست سخن گفته شد. هم در اصولگرایی هم در اصلاح طلبی چنین تفکیکی قابل طرح است. 🔹عناوین بحث از روش: 1)زمین بازی را بشناس! 2)زمین بازی را بساز! 3)کل را ببین! 4)اصلی-فرعی کن! 5)صبر انقلابی داشته باش! 6)خودت را باور کن! 7)میان مردم باش! 8)مردمی باش! 🔹توضیح داده شد چگونه در کشور طی سال های اخیر به واسطه بی توجهی به اهمیت روش، دچار خطاهای فاحش مواجه بوده ایم. کوشیده شد تا مثال های عینی در این خصوص از انتخابات های مختلف و با زبانی ساده ذکر شود. ↙️اخلاق 🔹سریع القلم، فرامرز رفیع پور و داوری اردکانی سه چهره ای بودند که در جلسه سوم اجمالا به بخشی از دیدگاه هایشان اشاره شد. 🔹بحث بر سر توجه به لایه های فرهنگیِ مسائل سیاسی بود و اینکه چه در فضای اصلاح طلبی چه انقلابی گری، بدون توجه به این لایه ها هیچ اقدامی اساسی و مبنایی نخواهد بود. سه چهره ای که ذکرشان رفت فارغ از دیدگاه سیاسی، چنین توجهی به مسائل داشتند. 🔹مقصود ما از اخلاق، آنچه به عنوان خوش اخلاقی می شناسیم، نیست. مقصود، روح حاکم بر تمامی کنش هاست که شخصیتی دیگرگون می سازد و عدالتخواهی یک مارکسیست، طالبان و یک انقلابی را سنخاً متفاوت می کند. 🔹اگر بخواهیم بحث از اخلاق را در یک جمله خلاصه کنیم می شود: پیامبر باش! خیلی تفاوت می کند پیامبرانه عدالت را طلب کنی یا چپ گرایانه. 🔹برای یک پیامبر "فرد فرد انسان ها" و "فرهنگ" مهم است. او آمده است تا دلسوزانه انسان بسازد. و این انذار خداست به پیامبر اکرم: ولا تکن کصاحب الحوت. یونس، زود نفرین کرد. 🔹جریان انقلابی پس از افراط های اوایل انقلاب نسبت به فرهنگ، در سال های اخیر به تفریط در این حوزه و نادیده انگاشتن فرهنگ مبتلا شده. به همین جهت گاه ریشه های مشکلات را نمی بیند. 🔹به تفاوت نقدمصلحانه و عیب جویی از یک سو و حکم لعن و شماتت و مراء و... از سوی دیگر اشاره شد. گفتیم گاه ما انقلابی ها به واسطه عدم توجه به این مسائل حتی در زندگی دنیایی مان دچار آسیب می شویم. 🔹به مقصود از تعبیر "انقلابی" در بیانات متاخر مقام معظم رهبری اشاره کردیم و گفتیم فضای سیاست ورزی انقلابی بر مدار همین اصطلاح باید در کشور متحول شود. این جعل اصطلاح در واقع به نوعی نقدی است از جانب رهبری نسبت به روند گذشته انقلابی گری در کشور. ↙️آینده 🔹جلسات آینده به بحث از مبنا خواهیم پرداخت؛ ان شاء الله. به ما بپیوندید: @mahdytehrani
🔻تفاوت روش انتخاباتی اصلاح طلبان و اصولگرایان* 🔹فرض کنید چندین ماه تا انتخابات مانده و جریان های سیاسی می خواهند تحرکات انتخاباتی خود را آغاز کنند. به نظر شما هر کدام از جریانات سیاسی چگونه عمل می کنند و چه تفاوتی در روش اصلاح طلبان و اصولگرایان وجود دارد؟ کمی فکر کنید... 🔹اصولگرایانی که وجهه آرمانخواهی بیشتری دارند، از ماه ها قبل به دنبال شناخت اصلح می روند، برنامه ها رو بررسی می کنند و... . نهایتا به صورت غیرمستقیم کمی تبلیغات هم در مورد او انجام دهند. 🔹اصولگرایانی که معمولا منادی وحدت بوده اند، عادت دارند بر روی اسب برنده شرط بندی کنند. بررسی می کنند که چه کسی احتمال رای آوری بیشتری دارد یا در نظرسنجی ها بالاتر است تا از او حمایت کنند و از سایر کاندیداها بخواهند به نفع او کنار بروند! 🔹اصلاح طلبان اما هیچ یک از این دو کار را نمی کنند! 🔹عباس عبدی چندی پیش در توئیتی از ساخت گرایی گفت: دارید شطرنج بازی می کنید. می بینید یک مهره گم شده. دکمه پیراهن خود را جایگزین آن می کنید. از آن زمان، دکمه کاری را انجام می دهد که قبلا قادر نبود. حکایت انتخابات است. برخی افراد در این صفحه کاری را انجام خواهند داد که قبلا حتی فکرش را نمی شد کرد. 🔹اصلاح طلبان دقیقا برخلاف اصولگرایان، از مدتها قبل به زمین بازی و ساخت سیاسی انتخابات فکر می کنند. ساختی که بتوان هر کسی را درون آن به بازی گرفت و البته اولویت هایی هم هست. 🔹در انتخابات اخیر، شکل دهی زمین بازی با انتشار فایل ظریف آغاز شد. دوقطبی میدان و دموکراسی. ظریف میدان را مطرح نکرد تا سلیمانی را بزند. سلیمانی را مطرح کرد تا میدان را جا بیندازد و متاسفانه اصولگرایان نیز به جا افتادن این بازی کمک کردند. به مصاحبه های همتی نگاه کنید و این خط را جای جای سخنان و فیلم تبلیغاتی او ببینید. 🔹اینکه آیا اصلاح طلبان توفیقی خواهند داشت یا نه موضوع دیگری است که مجالی جداگانه می خواهد. *برگرفته از مباحث جلسات روش، مبانی و اخلاق سیاست ورزی انقلابی @mahdytehrani