هدایت شده از «با نوای نی نوا» گزیدهٔ آثار قلمی، بیانی وهنری ابوالفضل فیروزی(نی نوا)دکترای عرفان وتصوف است.
🌻
🦋
🦋🌻یاهو🌻🦋
🍀#قصیدهٔ#محمّدیّه(ص)فی بعثت نبویّه
🌚شب بود! شبی سیاه وقیرین
چون ساحرهای عجوز و بدطین
🌑همچون شب عاصیان سیه بود
پتیارهٔ شب پرست بدکین
🌚از بهر عروس این عجوزه
خون دل حمزه بود کابین
🌑نه نور ز روزنی وزان بود
نه ماه وستاره بود وپروین
🌚عفریت شب از سیاه مستی
مستانه نهاده سر به بالین
🌑نه لیلی شب زعشق میگفت
نه بود خبر ز شور شیرین
🌚از دیدهٔ عاشقان نهان بود
رخسارهٔ مهر وماه وپروین
🌑جز زوزهٔ گرگ وعوعو سگ
برگوش نمیرسید جز این
🌚همواره هوای آسمانش
میبود هوای میش وگرگین
🌑در باغ، غریو زاغ میخاست
یک دشت نبود، لاله آذین
🌚آلوده تمام آبها بود
هرلقمه حرام بود وچرکین
🌑بر سفره شراب ودر بغل بود
مرجانهٔ فسق وهند بدکین
🌚یک روزنهای نبود روشن
اندر یمن وحجاز تا چین
🌑از شدّت شرک وظلمت کفر
مردم همه در فلاکت و کین
🌚آلوده به جهل وظلم وفحشا
میبود زمانه سخت آجین
🌑از فقر وفساد وجور وبیداد
مردم متاذّی وغماگین
🌚داروی تمام دردهاشان
میداد شراب و بنگ، تسکین
🌑از باغ گل ودکان عطّار
میخاست سموم و گند سرگین
🌚میخورد سر سران عالم
ضحّاک سره خور بدآئین
🌑سفیانی وعتبه وابوجهل
بودند ائمهٔ ملاعین
🌚از خانهٔ کین بولهبها
میجَست شرار حٌقّه و کین
🌑شاعرهمه هزل وهجو میسفت
مردم همه ملهم از شیاطین
🌚دُور ستم وستمگری بود
میبود زمانه سخت سجّین
🌚میتاخت به نرد روزگاران
هرسوی سمند جور فرزین
🌑صیّاد همیشه درکمین بود
هردم تله بود وهرکجا مین
🌚گه زین به پشت، میژکیدی
گه پشت تو بود، باز بر زین
🌑نه بُرده کسی بوی اخلاق
نه بود خبر ز دین وآئین
🌘جز اندکی ازخدا پرستان
بودند همه مضلّ وضالین
🌚مردم همه در فجور وفحشا
مغرور به جرم وغرق غسلین
🖤گفتی که خدای، مرده درشهر
یا زنده نبود، هیچ آئین
🍁میبود بهار، چون زمستان
چون دِی شده بود، ماه فردین
🌚هر دخترکی، زنده در گور
میشد ز رسوم جهل ننگین
🥀از خون سیاووشان مظلوم
خوان شب خواجه بود رنگین
🌹هر برگ شقایق وگل سرخ
میداد نشان، زداغ خونین
🌑در فصل چنین زمانهٔ زار
که اوج فساد بود وچرکین
🍀ناگاه ز رحمت الهی
برخاست نسیم یاس یاسین
🌸باران و بهارگل وزان شد
از غارحرا به چین وماچین
🌞پایان شب سیه سرآمد
با طلعت آفتاب زرّین
💐پرگشت زمین وآسمانها
از نکهت خاتم النّبیین
🌼آن عطر خوش تمام گلها
آن وارث انبیاء پیشین
🌸از بوی بهشتی محمّد
ازعطرگل و گلاب یاسین
🌼لبریز شد این جهان زیرین
از نور فرشتگان عالین
🌼از شعشعهٔ جمال احمد
مُندک شده تین وطورسینین
🌞مدهوش فتاده هرچه موسی
از جلوهٔ سیّدالوصیّین
🌕از پرتو آن علی اعلا
آن نفس نفیس وجان یاسین
🌝حوران جنان مات گشتند
ازمهر جمال آن مه آئین
🕋افتاد وشکست وسرنگون شد
در کعبه بتان چوب وسنگین
⚡️بشکست زخشم طاق کسری
آن کاخ ستمگران خود بین
🔥خاموش شداز نسیم کویش
آتشکدهٔ مجوس دیرین
🌊 دریاچهٔ ساوه خشک گردید
از پرتو مهر پاک آیین
🌙 ازطلعت ماه ماهرویان
از هیبت سیّدالنبیّین
☀️از شمس ضحیٰ، منیر مهتاب
از بدر دجیٰ، مه میامین
🌛احسنت ز هرکجا برآمد
برخاست ز هرکرانه تحسین
🌳تکبیر زهرطرف بپاخاست
ازخطهٔ مکّه تا فلسطین
🌻پیچید طنین بانگ تهلیل
در گنبد چرخ لاجوردین
🌼یاربّ! به طنین بانگ توحید
رحمی به من غریب مسکین
🦋آنگه که غریب وخسته و زار
مبعوث شوم زخاک مشکین
💧با شبنم عشق او عجین کن
خاک من بینوای غمگین
🌼محشور کنم چنانکه زیبد
با حضرت خاتم النبیّین
💐با آل علی وآل طاها
با خواجهٔ کائنات یاسین
🔥در عشق علی چنان گدازم
تا در کنفش شویم، تضمین
🌍تا باد جهان به جنبش وجوش
براو صلوات از محبیّین
🌞تا مهر به آسمان بتابد
بر احمد وآل اوست افْرین
😡بردشمن او وآل پاکش
هرلحظه، هزار لعن ونفرین
😭یارب!ّ به دعای مستمندان
بر قلب شکستهٔ مساکین
😭برقافلهدار اشک وفریاد
آن زوجهٔ سیّد الوصیین
😢بر ندبه عاشقان بیدل
بر گریهٔ سیّد البکائین
🌗براین شب نور وخیر وبرکت
بر بعثت باعث النبیّین
🌞امشب فرج وگشایشی کن
در کار گرفته مریدین
🌕یعنی به ظهور حجّت حق
آن غایت بعثت نبییّن
🌴آن میوهٔ نخل آفرینش
آن باقی وخاتم الوصییّن
☀️آن جلوهٔ حق، بقیّة اللّه
آن مجری شرع وحاکم دین
💫یارب برسان! بحق مولا
آن هادی ومهدی مضلّین
🌏 آن صاحب الامر والزّمان را
آن قرهٔ عین آل یاسین
🌝مارا به نواز با نگاهش
ای مقبل توبهٔ منیبین
🔥رحمی توبحال«نینوا»کن
کو هست ز جملهٔ محبّین
🌚هرچند مرید روسیاهی است
او را تو ببخش برمطیعین
❤️برمثل چون او حرج نباشد
کوهست ز جمله مجانین
😊از شاعرکی چواو چه خیزد
جز فکر وخیال ماه وپروین
🌱 مقبول نما تو هیچ او را
ای لطف تو شامل مقلّین
🍀هر دم صلوات برمحمّد
یاحق! ز تو وز ماست آمین
🌻بر روح بلند وآل پاکش
هرآن صلوات هر مصلیّن
🍀التماس دعا
❤️ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🗓۹۹/۱۲/۲۰
💐@banavayeneynava
هدایت شده از «با نوای نی نوا» گزیدهٔ آثار قلمی، بیانی وهنری ابوالفضل فیروزی(نی نوا)دکترای عرفان وتصوف است.
🌻🦋🌻🦋🌻🦋🌻🦋🌻🦋
🦋
🍀به مناسبت شب هفدهم ماه مبارک رمضان
🦋و معراج حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی
💐(صلی الله علیه وآله )
🦋🌻#قصیدهٔ «#معراجیَّه»🌻🦋
🖤دیشب چه شبی خوش بود! آزاد و رها بودم
خالی ز خود و لبریز از عطر خدا بودم
🦋غرق گل و نور وشور، لبریز ز هور و حور
مست می گلگون آن ماه لقا بودم
💖ماهی که هزاران مهر میتافت ز پیشانیش
مهری که ز عشق او، در بهت و بها بودم
🦋با آنکه تهی از حرف، آن خلوت رازش بود
از«مُسک ختام»او، سرمست دعا بودم
💛از شعشعهٔ کویش «لاحول ولا...»گویان
از هیمنهٔ رویش، در هول و وَلا بودم
💙برخاک ره کویش، میبیخت گل از بویش
در لجّهٔ چشمانش، مشعوف شنا بودم
🦋با آنکه به روی من، آغوش رضا بگشود؛
از سَطوت ولطف او، درخوف و رجا بودم
💚از رایحهٔ رَوحش، یکجا دل ودین دادم
مفتون گلِ روی آن مهرگیا بودم
🦋آن سیب زنخدانش «تفّاحَةُ الْفِردوس»
در سینهٔ سینایش، موسی وعصا بودم
🧡آن باغ گریبانش، عطرگل حوری داشت
در چین کمند او، آهوی ختا بودم
🦋انفاس مسیحایش، نفخات الهی داشت
در معرض نَفحات آن باد صبا بودم
❣میریخت گل وگوهر، از باغ دهان او
مشعوف عطای آن، سلطان سخا بودم
🦋حنّانه هجران آن نخل ولاء گشتم
دیوانهٔ در بند آن زلف دوتا بودم
❤️🔥هنگام سماع او، هستی به سماع آمد
با نغمهٔ جانسوزش، در شور ونوا بودم
🦋از خنجر مژگانش، خون شهدا میریخت
من کشتهٔ چشم او، مثل شهدا بودم
💖از برق سرشک من، مهتاب به تاب افتاد
خورشید بجوش آمد، بی درد ودوا بودم
🦋سرمست می عشق آن ساقی سیمین ساق
مفتون گل روی آن سبز قبا بودم
🖤آسان سفری خوش بود، بیزحمت تن دیشب
بر توسن دل با او، فارغ ز هوا بودم
🦋مانند پر کاهی، در معبر توفانی؛
تسلیم قَدَر گشتم، راضی به قضا بودم
💞گشتم همه هستی از برزخ و تا محشر
هم دوزخُ هم جنّت، یکجا همه را بودم
🦋بر بام فلک رفتم، از عرش فرا رفتم
بر ذروهٔ«أو أدنیٰ» در اوج خدا بودم
💚«ما زاغَ بَصر»دیدم؛ یک وحدت نامحدود
در «منظر اعلای» عالی علا بودم
🦋آه! این دل بیتابم، از شوق نمیگنجید
گر در قفسه سینه، یا اوج سما بودم
💛آرام تراز باران، توفندهتر از توفان
رخشندهتر از خورشید، با فرّ وهما بودم
🦋گه مرده و گه زنده، گه دوزخ وگه جنت
گه«لا سِنةٌ لا نَوم» خالی ز خطا بودم
💜گه باقی وگه فانی، گه دانی گه عالی
گه تشنه و گه ساقی، سر مست وَلا بودم
🦋گه علت وگه معلوم، گه اول وگه آخر
گه غایب وگه حاضر، بی جانب وجا بودم
💔گه بنده، خدا بنده، گه بندهٔ شرمنده
در فرش چو یک بنده، در عرش خدا بودم
🦋گه گوشه این خانه، افتاده به سجاده
چون فرش سلیمانی، گه اوج هوا بودم
💓در فوق زمان بودم! برتر ز مکان بودم
هرلحظه به هر مشهد، گویا همه را بودم
🦋گه باغ بقیع و گه در روضهٔ پیغمبر
گه در نجف اشرف، گه کرب وبلا بودم
❤️هم مشهد قالی وگه توس، دمشق و ری
گه در حرم کاظم، گه سامّرا بودم
🦋گاهی به قم و شیراز و تهران وگهی کرمان
برتربت هر لاله، در وااَسَفا بودم
💜گه مسجد و میخانه، گه با بت وبتخانه
گه معتکف کعبه، گه دیر و حرا بودم
🦋هر سوی نظر کردم، گل بود وگیاه وآب
هرجا که گذرکردم، مشمول عطا بودم
💙هر سو که نگه کردم، یک چیز فقط دیدم؛
یک وجه خودم بودم، یک وجه خدا بودم
🦋 آن سوکه خودم بودم، ظلمت پی ظلمت بود
آن سو که خدا بودم، پر نور و بها بودم
💚آنسوی که خود بودم، محکوم فنا بودم
آن سو که خدا بودم، باقی به بقا بودم
🦋آنسو که خدا بودم، مستغنی وهم باقی
آن سوکه خودم بودم، در فقر وفنا بودم
💛این سو که خودم بودم، در رنگ ومِرا بودم
آنسو که خدا بودم، بیرنگ و ریا بودم
🦋درخلوت ماه او، با زمزمهٔ «یاهو»
تا صبح به گفت وگو، مشغول صفا بودم
💕اینها که شنیدی تو، نه شطح، نه طامات است
یک لحظه منم گم شد، یک لمحه رها بودم
🦋 من شطح نمیگویم! طامات نمیبافم
یک آن عنایت شد، با آنکه گدا بودم!
💔یک لحظه عنایت شد از«عین خدا»آنشب
مایی و منی برخاست، مَذبوح مِنا بودم
🦋من شد ز منی منفک، خود شد بهخدا ملحق
چو روح مجرّد من، ازجسم جدا بودم
🤍نه اینجا و آنجا ونه حال نه فردا بود
نه ماضی ومستقبل، بیرون فضا بودم
🦋در آئینه گل کردم، تکثیر شدم از خود
من سایه خود دیدم؟ یااینکه سوا بودم؟
💞من او شده؟ یا او من؟ یا من نه! همه هوهو
یاهردو یکی بودیم!؟ یا اینکه دوتا بودم!؟
🦋یک سوی خودمبودم، یک سوی دیگر منبود
این هردو یکی بودند؟ یااینکه دوتا بودم؟
💗دل یکدله کردم من؟ یا اینکه شدم بیدل؟
یاآنکه چونان غنچه صد لایه ولا بودم؟
🦋سیر وسفرم گفتم؟ یا عارف خود گشتم؟
این فکر وخیالم بود؟ یا خواب نما بودم؟
🤍هرچیزکه بودم من، خوش بود دمی دیشب
ای کاش! همیشه من، آزاد و رها بودم
🍀اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمد
❤️ ابوالفضل فیروزی(نینوا)
🔻تذکر؛ غالب مفاد این قصیده ملهم از آیات و روایات و ادعیه و زیارات مربوط به معراج نبوی(صلی الله علیهوآله)
🗓۱۳۹۷ /۱۰ /۱۹
🆔@banavayeneynava
🦋🌻🦋🌻🦋🌻🦋🌻🦋