eitaa logo
♡ مـــاهِ مــن ♡
3.8هزار دنبال‌کننده
95 عکس
12 ویدیو
4 فایل
♡﷽♡ جانِ من است او، هی مزنیدش....♥️ آنِ من است او، هی مبریدش....♥️ جمعه ها پارت نداریم💥
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ Lᴏɴᴇʟɪɴᴇss ɪs ᴡʜᴇɴ ʏᴏᴜ ғᴏʀɢᴇᴛ ᴛʜᴀᴛ Gᴏᴅ ɪs ᴡɪᴛʜ ʏᴏᴜ..﹗﹗ تنهایے زمانیه ڪه فراموش میڪنے خدا باهاته‌‌‌‌..!! @mahee_man
‌‌‌❴ ⁰⁰:⁰⁰ ❵‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  « ‏طُ روشنیِه زِندگیمــي ..💚! » @mahee_man
🌸🌝🌸🌝🌸🌝🌸 🌸🌝🌸🌝🌸 🌸🌝🌸 🌸 با تعجب داشتم به حرفاش گوش میدادم یه کلمه از حرفاشو نمیفهمیدم تا خواستم از یکی از عابرا ماجرارو بپرسم با شنیدن جمله بعدیش قلبم فشرده شد -مری عزیزم همراهی میکنی؟ و دوربین سمت مری چرخید که ماکسی کوتاه قرمز رنگ پوشیده بود و با ناز و عشوه به سمت استیج رفت و همه تشویقش میکردن.... با هر قدمی که مری به آترین نزدیک میشد انگار یه قسمت از قلبم خورد میشد و وقتی همدیگه رو تو آغوش کشیدن چشمام سیاهی رفت و روی زمین افتادم -خانم حالتون خوبه؟خانم صدای مارو میشنوید؟ سری به نشانه نه تکون دادم که منو از روی زمین بلند کرد و روی جدول نشوند بغض لعنتی تو گلوم سنگینی میکرد کاش این برنامه رو نمیدیدم باورم نمیشد که آترین انقدر بیخیال من باشه...باورم نمیشد که دنبالم نیاد..باورم نمیشه این همه سال با همچین ادمی زندگی کردم و هیچی نفهمیدم به کمک دختری که کنارم نشسته بود بلند شدم و ازش تشکر کردم با گیج ترین حالت ممکن که بدنم تلو تلو میخورد راه میرفتم،در اصل خودم و روی زمین میکشیدم. نمیدونم چقدر راه رفتم چقدر فکر کردم ولی وقتی به خودم اومدم تو خیابونی بودم که اصلا نمیشناختمش هوا تاریک شده بود و کسی تو خیابون نبود ترس برم داشت برای همین کنار خیابون موندم تا تاکسی بگیرم ولی مگه این موقع شب تاکسی پیدا میشد؟ دوسه تا ماشین به قصد مزاحمت نگه داشتن ولی وقتی بی محلی و حال خرابم و دیدن راهشون کشیدن و رفتن بلاخره معجزه شد و تاکسی برام نگه داشت سوار شدم و ادرس خونه امیر و بهش دادم. وارد خونه شدم و خودم و روی مبل پرت کردم با یاداوری آترین و مصاحبش بغضی که تو گلوم نشسته بود شکست... انقدر پر صدا شکست که دلم به حال خودم سوخت اشکام پشت سر هم از چشمام خارج میشد به هق هق افتاده بودم حالم دست خودم نبود.. شاید به مرز جنون رسیدم از تنهایی..از بی کسی..از عاشقی.. 🌸 🌸🌝🌸 🌸🌝🌸🌝🌸 🌸🌝🌸🌝🌸🌝🌸
تو را دوسٺ خواهم داشٺ و هر روز صبح بہ تو می‌گویم: من از آنِ توأم...✌️ @mahee_man
🖤ɪ ʜᴀᴛᴇ ʏᴏᴜ ᴍʏ ᴄᴜᴛᴇ ᴅᴇᴍᴏɴ متنفرم از تو دیو ناز من! @mahee_man
‌‌‌❴ ⁰⁰:⁰⁰ ❵‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  خواستم زنده بمانم و فکر کردن به تو، تنها سلاحم بود، تنها کمانم، تنها سنگم.. @mahee_man
من از حاشا کردن این عشق، بیزارم...الا یا ایها الناس دوستش دارم...✌️ @mahee_man
🌸🌝🌸🌝🌸🌝🌸 🌸🌝🌸🌝🌸 🌸🌝🌸 🌸 با تعجب داشتم به حرفاش گوش میدادم یه کلمه از حرفاشو نمیفهمیدم تا خواستم از یکی از عابرا ماجرارو بپرسم با شنیدن جمله بعدیش قلبم فشرده شد -مری عزیزم همراهی میکنی؟ و دوربین سمت مری چرخید که ماکسی کوتاه قرمز رنگ پوشیده بود و با ناز و عشوه به سمت استیج رفت و همه تشویقش میکردن.... با هر قدمی که مری به آترین نزدیک میشد انگار یه قسمت از قلبم خورد میشد و وقتی همدیگه رو تو آغوش کشیدن چشمام سیاهی رفت و روی زمین افتادم -خانم حالتون خوبه؟خانم صدای مارو میشنوید؟ سری به نشانه نه تکون دادم که منو از روی زمین بلند کرد و روی جدول نشوند بغض لعنتی تو گلوم سنگینی میکرد کاش این برنامه رو نمیدیدم باورم نمیشد که آترین انقدر بیخیال من باشه...باورم نمیشد که دنبالم نیاد..باورم نمیشه این همه سال با همچین ادمی زندگی کردم و هیچی نفهمیدم به کمک دختری که کنارم نشسته بود بلند شدم و ازش تشکر کردم با گیج ترین حالت ممکن که بدنم تلو تلو میخورد راه میرفتم،در اصل خودم و روی زمین میکشیدم. نمیدونم چقدر راه رفتم چقدر فکر کردم ولی وقتی به خودم اومدم تو خیابونی بودم که اصلا نمیشناختمش هوا تاریک شده بود و کسی تو خیابون نبود ترس برم داشت برای همین کنار خیابون موندم تا تاکسی بگیرم ولی مگه این موقع شب تاکسی پیدا میشد؟ دوسه تا ماشین به قصد مزاحمت نگه داشتن ولی وقتی بی محلی و حال خرابم و دیدن راهشون کشیدن و رفتن بلاخره معجزه شد و تاکسی برام نگه داشت سوار شدم و ادرس خونه امیر و بهش دادم. وارد خونه شدم و خودم و روی مبل پرت کردم با یاداوری آترین و مصاحبش بغضی که تو گلوم نشسته بود شکست... انقدر پر صدا شکست که دلم به حال خودم سوخت اشکام پشت سر هم از چشمام خارج میشد به هق هق افتاده بودم حالم دست خودم نبود.. شاید به مرز جنون رسیدم از تنهایی..از بی کسی..از عاشقی.. 🌸 🌸🌝🌸 🌸🌝🌸🌝🌸 🌸🌝🌸🌝🌸🌝🌸
آخر چقـدر به دلی ڪه دوسـت دارد وبس!!✌️ @mahee_man
' ‏ناراحتيم به خاطر نبودنت نيست..، به خاطر بی لياقتيته! @mahee_man
ˡᶤᶠᵉ ᵈᵒᵉᶳᶰ'ᵗ ᵍᵉᵗ ᵉᴬᶳᶤᵉʳ ᵒʳ ᵐᵒʳᵉ ᶠᵒʳᵍᶤᵛᶤᶰᵍ, ʷᵉ ᵍᵉᵗ ᶳᵗʳᵒᶰᵍᵉʳ ᴬᶰᵈ ᵐᵒʳᵉ ʳᵉᶳᶤˡᶤᵉᶰᵗ زندگی آسون تر و بخشنده تر نمیشه، ما قوی تر و انعطاف پذیرتر میشیم @mahee_man
voice.ogg
195.3K
وقتایی که حالت خوب نیست گوشش بده🤍‌ وقتایی که منتظر یه پیامشی چقدر موزیکش حرف دل رو میزنه🫂‌ @mahee_man