ࢪفقا عیدتوووون مباررررک🥳🥳 😍
https://harfeto.timefriend.net/16083948959024
ناشناسمۅنہ🙃👆🏻
_حرفی_ 🗣
_حدیثۍ_🖐🏻
_سزا یا ناسزا_👀
_تبریڪ_💕
هرچی خواستید بگید در خدمتم🙋🏻♀🙋🏻♂🙃
#محظاستورے 📲
#مہدےجان
از قدیم مےگفتند انار یڪ دانہ بهشتے دارد!
حالا من، شب یلدا، بہ تڪ حبہ بهشتے انارم فڪر میےڪنم و با خودم مےگویم:
تو، هم تڪے، هم بهشتے!
اما بین دانہ ھاے دیگر گمات ڪردهایم.
مےبینیمت اما نمےشناسیمت.
#اللهمعجللولیڪالفرج ✨🦋
#یلدای_مهدوی 😍
#شب_یلدا 🍉
#امامزمــانم 🌻
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج 💚
#خداےخوبم💛
#پیشنہاد_ویژه💯
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
زینبهمانکسےاستکہدرراهعفتش
عباسمیدهد
نخمعجرنمیدهد♥️✨
#بانوی_صبر
#چادرانہ🔮
#ولادت_حضرت_زینب 🌷
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
ماهـِ پنهان
ࢪفقا عیدتوووون مباررررک🥳🥳 😍 https://harfeto.timefriend.net/16083948959024 ناشناسمۅنہ🙃👆🏻 _حرفی_ 🗣 _حد
¹😍😍😍بسیزیبــا🌻تشڪر از شما☺️🌸عیدتون مباررررک🥳🥳
².من ڪہ پر از انرژی شدم با حرفای قشنگتوووون😍🌸🌸
#ازممبرایپرمحبتهستن🙃
دم همتووووون گرررم✨☃
#اࢪسالےشما🌵 🧡
ماهـِ پنهان
ࢪفقا عیدتوووون مباررررک🥳🥳 😍 https://harfeto.timefriend.net/16083948959024 ناشناسمۅنہ🙃👆🏻 _حرفی_ 🗣 _حد
¹.ممنووووونم ازتون😍🙃همچنین🌿🌿ツ
².با وجود ممبرایۍمثل شماست ڪہ ما عالی شدیم:))😌😁😎🤪🤪
#اࢪسالےشما🌵 🧡
ماهـِ پنهان
¹😍😍😍بسیزیبــا🌻تشڪر از شما☺️🌸عیدتون مباررررک🥳🥳 ².من ڪہ پر از انرژی شدم با حرفای قشنگتوووون😍🌸🌸 #از
رفقا درخواست ڪردیݧ متن اولۍ رو بدم🙃
چشم🍃خدمت شما🌚🌸
شب میلاد دختر زهراست💜❤️ هر کجا بنگری شعف برپاست🧡💛 خانه مصطفی شده گلشن💛💚 دیده مرتضی شده روشن🤎💙 مونس و یار مجتبی آمد❤️💜 حامی شاه کربلا آمد🤍💚 ولادت با سعادت صبورترین پرستار عالم، حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار تبریک و تهنیت باد🌸 الهی که بحق هر آنچه از خوبیهاست همیشه تنتون سالم، دلتون بی غم و غصه، زندگیتون مملو از مهر و صفا، حاجاتتون روا و عاقبتتون بخیر باشه🙏🏻🌹
✍ تمام آفرینش بهانه است ...
تا بیاموزی؛ آنکه ࢪوبࢪوی توست؛ خود تویے
و ࢪوزگاࢪ با تو، همان کند ؛ که تو با دیگࢪان!
شاگرد اول کلاس آفرینش ؛ روزت مبارک❤️!
#یا_زینب✨
#روز_پرستار 💊💉
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 دلا امشب سفر دارم ...
تصاویری از عاشقانه های #سردار_دلها در حرم حضرت زینب سلام الله علیها
#حاج_قاسم🕊
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا🍃
#یا_زینب✨
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
ماهـِ پنهان
#محظاستورے 📲 #حسینآقام(:"💔 #حاج_قاسم 🌙✨ ·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
۱۴ روز تا سالگرد آسمانے شدنٺ…💔
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسی
دست پیرزن را گرفتم و میکشیدم..
بلکه در اتاقی پنهان
شویم و نانجیب #امان_نمیداد که دیگر نه با لگد بلکه در فلزی خانه را به گلوله بست😣😰 و قفل را از جا کَند...🔓
ما میان اتاق خشکمان زده و آنها #وحشیانه به داخل خانه #حمله کردند که فقط فرصت کردیم کنج اتاق به تن سرد دیوار پناه ببریم..
و تنها از ترس جیغ میزدیم...😵😰😱
چشمانم طوری سیاهی میرفت که نمیدیدم چند نفر هستند..
و فقط میدیدم مثل #حیوان به سمتمان حمله میکنند که دیگر به مرگم راضی شدم...
مادر مصطفی بی اختیار ضجه میزد..😩😭تا کسی نجاتمان دهد و این گریه ها به گوش کسی نمیرسید..
که صدای تیراندازی از خانه های اطراف همه شنیده میشد..
و آتش به دامن همه مردم زینبیه افتاده بود....
دیگر روح از بدنم رفته بود،..😰😣😭
تنم یخ کرده و انگار قلبم در سینه مصطفی میتپید..
که ترسم را حس کرد و دوباره زنگ زد...
نام و تصویر زیبایش💞 را که روی گوشی📲 دیدم دلم برای گرمای آغوشش پرید..
و مقابل #نگاه_نجس آنها به گریه افتادم.😭😭😭
چند نفرشان دور خانه حلقه زده..
و یکی با قدم هایی که در زمین فرو میرفت تا بالای سرم آمد،..
برای گرفتن موبایل طوری به انگشتانم چنگ زد که دستم خراش افتاد... 😖😭
یک لحظه به صفحه گوشی خیره ماند، تلفن را وصل کرد..
و دل مصطفی برایم بال بال میزد که بی خبر از این همه گوش نامحرم به فدایم رفت
_قربونت بشم زینب جان! ما اطراف حرم درگیر شدیم! ابوالفضل داره خودش رو میرسونه خونه!😊😨
لحن گرم مصطفی دلم را طوری سوزاند
که از داغ نبودنش تا مغز استخوانم آتش گرفت..
و با اشک هایم به ابوالفضل التماس میکردم...😰😰😰😭😭😭😭😭😭🤲🤲🤲🤲🤲
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسی_ویک
به ابوالفضل التماس میکردم😭😭🤲🤲 دیگر به این خانه نیاید..که نمیتوانستم سر او را مثل سیدحسن🌷😭 بریده ببینم.
مصطفی از سکوت این سمت خط ساکت شد..
و همین یک جمله کافی بود تا بفهمند مردان این خانه از #مدافعان_حرم هستند و به خونمان تشنه تر شوند.😰😱😭😭😭
گوشی را مقابلم گرفت..
و طوری با کف پوتنیش به صورتم کوبید که خون بینی و دهانم با هم روی چانه ام پاشید... 😖😭😖😭😣
از شدت درد ضجه زدم...😰😩😭
و نمیدانم این ضجه با جان مصطفی چه کرد که فقط نبض نفسهایش😡😤😡😤😤😤😡😡 را میشنیدم و ندیده میدیدم به پای ضجه ام جان میدهد...
گوشی📱 را روی زمین پرت کرد...
و فقط دعا میکردم خاموش کرده باشد تا دیگر مصطفی ناله هایم را نشنود.😭😭
نمیدانستم باز صورتم را شناختند...
یا همین صدای مصطفی برای #مدرک جرم مان کافی بود..
که بی امان سرم عربده میکشید👿🗣 و بین هر عربده با لگد😣 یا دسته اسلحه😖 به سر و شانه من و این پیرزن میکوبید....
دندانهایم را روی هم فشار میدادم،.. لبهایم را قفل هم کرده بودم تا دیگر ناله ام از گلو بالا نیاید..و عشقم بیش از این عذاب نکشد،... 😖❤️
ولی #لگدآخر...
را طوری به قفسه سینه ام کوبید که دلم از حال رفت،.. 😖😭😩از ضرب لگدش کمرم در دیوار خرد شد و ناله ام در همان سینه شکست...
با نگاه بی حالم دنبال مادر مصطفی میگشتم...
و دیدم یکی بازویش را گرفته و دنبال خودش میکشد...
پیرزن دیگر ناله ای هم برایش نمانده بود
که با نفس ضعیفی فقط خدا را صدا میزد...😭✨
کنج این خانه در گردابی از درد دست و پا میزدم..
که با دستان کثیفش ساعدم را کشید و بی رحمانه از جا بلندم کرد...
بدنم طوری سِر شده بود که فقط دنبالش کشیده میشدم و خدا را...😖😭😭😭😭😖😖😣😣😣
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
#کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
ٳلٰہِـے عَظُمَ الْبَلٰاء .mp3
9.12M
#قَـࢪارِمُونهَـرشَـب
سَاعَٺ⟮⁰⁰'⁰⁰⟯ قِـࢪَائَٺِ
دُعَاےِ ٳلٰہِـے عَظُمَ الْبَلٰاء
⟮أللَّھُـمَ؏ـَجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج⟯