✅ سعید محمد ستادهای خود را در حمایت از رئیسی فعال میکند⚠️
🔸«سعید محمد» به همراه اعضای ستاد انتخاباتی خود با «سیدابراهیم رئیسی» دیدار و گفتوگو کردند.
🔸محمد از آمادگی کامل این ستادها برای فعالیت درحمایت از سید ابراهیم رئیسی خبر داد و تاکید کرد که زمینه این فعالیتها نیز آماده شده است.
🔸محمد اعلام کرد این ستادها با حفظ ساختار سابق خود، با عنوان جدید ستادهای جوان حامی رئیسی، در ایام تبلیغات انتخابات به فعالیت خود برای تحقق دولت جوان انقلابی و با حمایت از رئیسی ادامه خواهند داد.
#انتخابات
#رئیسی
•●❥❥ @Mahepenhanam
هدایت شده از بوینمباران
شمایی که بخاطر تایید صلاحیت نشدن چندتا ضدانقلاب و ضدمردم با حکومت و نظاماسلامی ضد شدین
لطفا دیگه حرف از اهل کوفه نبودن و غربت امامعلی نزنید😊
#احمقایچندرو
#حدیث_بندگے 💫
‹‹إِلَهِي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ››🌱
خدايـا❣
قلبے به من عنايٺ كن
كه اشتياقش او را به تو نزديڪ كند🙃
#خداےخوبم 💛
•●❥❥ @Mahepenhanam
🅾 یعنی محسن رضایی هنوز نمیداند که FATF هیچ شرط و شروطی را قبول نمیکند و هیچ تضمینی به هیچ کشوری نمیدهد⁉️
✍ظاهراً هدفِ جمعآوری آراء برای برخی وسیله را توجیه میکند!
⛔️ #هشدار! برادر محسن گزینۀ نهایی اصلاحطلبان برای تشکیل #دولت_سوم_روحانی است
منتظر تقابلات سوال برانگیز ایشان با کاندیداهای انقلابی در مناظرات باشید!
#انتخابات
#انتخاب_درست_کار_درست
•●❥❥ @Mahepenhanam
هدایت شده از ˼مُنتَقِمـُون²¹³˹
|#باور_های_غلط
🔺چرا شورای نگهبان با تایید نکردن بعضی ها سبب پایین آمدن سطح مشارکت میشه؟
✅'پاسـخ:
مواظب باشیم به ما آدرس غلط ندن!
علت اصلی کاهش مشارکخ عملکرد ضعیف
دولت، خصوصا در بخش اقتصاد است نه عملکرد شورای نگهبان. شورای نگهبان، نگهبان قانون اساسی است و طبق قانون عمل میکند .
هرکس شایستگی داشته باشد احراز صلاحیت میشود. اگر در درستی این ادعا شک دارید فقط کافیست پای درد و دل مردم بنشینید.
#نشر_حداکثری
#تکرار_یا_تغییر
--------------------
+پـاسـخبہشبھـاتاِنتِخٰابٰاٺ↯
🆔|@tekrar_ya_taqiir
«قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» 🚨 مریم رجوی سرکرده گروهک منافقین: اگر مردم در سال ۱۴۰۰ در #انتخابات شرکت کنند؛ ما همگی باید برویم بمیریم. 😏
حالا فهمیدین اونایی که میگن رای ندید از کجا تغذیه میشن
#نشر_باشما
#مدافع_وطن🇮🇷✌️
•●❥❥ @Mahepenhanam
ماهـِ پنهان
«قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» 🚨 مریم رجوی سرکرده گروهک منافق
ヅ.....♡
خدایـــــا....
ب حࢪمت مادر پھلو شکسته ی مان حضࢪت زھࢪا سلام الله علیها ✨
ب بۼض های مولای مان حضࢪت علی علیه السلام ✨
ب گلوی تیر خوࢪ ده ی شش ماهه ی ڪࢪبلا حضࢪت علی اصۼࢪ علیه السلام✨
ب اشک ها وزخم های پاهای سه ساله ڪࢪبلا حضࢪت رقیه خاتون سلام الله علیها✨
ب قلب شکسته ی حضࢪت زینب سلام الله علیها ✨
ب بدن ھای بی سر دشت نینوا
وتمامے شھدای اسلام 👇👇👇✨
..
اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ
اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله
اللهمَّ العنهم جمیعاً
•●❥❥ @Mahepenhanam
مزار شهیده راضیه کشاورز🌷
نام:شهیده راضیه کشاورز🧕🏻
نام پدر: تیمور
تاریخ تولد🌱: 1371/1/25
محل تولد: مرودشت
تحصیلات: دانش آموز🎒
🕯تاریخ شهادت: 1387/2/10
محل شهادت: حسینیه سیدالشهداء🥀
نحوه شهادت: درحین عزاداری
#شہیدانہ❤️
#چادࢪانہ🔮
•●❥❥ @Mahepenhanam
ماهـِ پنهان
مزار شهیده راضیه کشاورز🌷 نام:شهیده راضیه کشاورز🧕🏻 نام پدر: تیمور تاریخ تولد🌱: 1371/1/25 محل تولد:
#پارت1🦋
راضیه کشاورز ۱۱ شهریور ۱۳۷۱ در ظهر گرم تابستانی همزمان با نوای ملکوتی اذان ظهر🍃 در مرودشت شیراز به دنیا آمد.
والدینش به خاطر ارادتی که به خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها)🌸داشتند نام راضیه را برایش برگزیدند.
روزها یکی پس از دیگری سپری میشدند. راضیه بزرگتر میشد و با وجودش شور و نشاط مضاعفی به خانه میبخشید. از همان کودکی روحیهای شاداب و پرشور✨ و نشاط داشت و لطافت و مهربانیاش به وضوح در برخورد با اطرافیان آشکار بود.
👇👇👇✨✨✨👇👇
#پارت2🦋
راضیه به نقل از مادر🌹:
راضیه همه چیش رو حساب و کتاب بود ! این 18 روزی هم که موند برا این بود که ما رو آماده کنه ، برا این بود که ما دعا و مفاتیح زیاد بخونیم و آماده بشیم برا رفتنش🍃 ! و الّا اگه همون روز اول رفته بود کلی ناشکری می کردم !
* خیلی خیلی درس میخوند ، می گفت : می خواهم با درسم انقلاب کنم و با درس خوندن📝شکر گزار زحمات والدینم باشم. هميشه مي گفت : امام زمان(ع) يار بيسواد نمي خواد .
خیلی از شبا تا دیر وقت بیدار میموند و درس میخوند و وقتی درس خودش تموم میشد داداش کوچیک ترشو از خواب بیدار میکرد و با اون درس کار میکرد.
علاقه زیادی به درس زیست شناسی داشت📚 ، همیشه می گفت مامان وقتی معلم زیستمون داره درس میده ، به بزرگی خدا پی می برم و می فهمم خدا چقدر بزرگه
* تو زندگی همیشه جهانی دعا می کرد 🤲🏻، تنها دغدغه خودشو نداشت ، دوست داشت همه موفق باشن و به اونا کمک می کرد.
* روز به روز همراه با قرآن بزرگ می شد ، تو مجالس اهل بیت💚 شرکت میکرد ، سخنرانیا رو خوب گوش میداد و به اونا عمل میکرد
* مهربانی و سکوت همیشگی ، از بارزترین ویژگی های اخلاقیش بود
* راضیه به مسائلی از جمله نماز اول وقت📿، رابطه عاطفی با خانواده و حجاب در زندگی اهمیت زیادی می داد.
👇✨✨👇✨✨👇✨✨
ماهـِ پنهان
#پارت2🦋 راضیه به نقل از مادر🌹: راضیه همه چیش رو حساب و کتاب بود ! این 18 روزی هم که موند برا این ب
#پارت3🦋
* به شهید برونسی خیلی علاقه داشت ، ایشونو الگوی خودش تو زندگی قرار داده بود ، اما حالا خودش شده یه الگو برای هم سن و سالاش ، شهادت🥀 واقعا برازنده راضیه بود
* راضیه با عملش کار فرهنگی می کرد . با عملش به همه درس می داد .
* سی دی های سخنرانی💿 آقا سید رو از نوارخونه می گرفت و بین بچه های مدرسه پخش می کرد و براشون صحبت می کرد. سی دی ها رو به بچه هایی می داد که به هر دلیلی نمی تونن بیان کانون ...
* پدرش از رزمنده های جبهه بود. همیشه از پدرش می پرسید: وقتی دوستات شهید می شدن چه حالی داشتن😢؟ موقع شهادت چی می گفتن؟ و ...
✨👇✨👇👇✨✨✨👇
ماهـِ پنهان
#پارت3🦋 * به شهید برونسی خیلی علاقه داشت ، ایشونو الگوی خودش تو زندگی قرار داده بود ، اما حالا خودش
📃کارنامه شهیده راضیه کشاورز✨🇮🇷
•●❥❥ @Mahepenhanam
#پارت5🦋
راضیه به نقل از دوست خود🌹:
*سال اوّل دبیرستان امتحان شیمی داشتیم ، راضیه کنار حیات مدرسه قدم میزد🚶🏻♀
کار هر روزش بود ، قبل از امتحان یک چیزی را میخوند ، رفتنم جلو ، پرسیدم : راضیه جون ، چی داری میخونی؟!
گفت: دعای عهد🤲🏻 و زیارت عاشورا
_هر صبح دعای عهد میخوند ، و قبل از هر درسی زیارت عاشورا !!!
*از طرف مدرسه رفته بودیم مشهد ، سوّم راهنمایی بودیم ، راضیه مدام شور زیارتو میزد ، توی حرم که بودیم ، نیمه شب🌙بود همه خوابیده بودن ، راضیه تا صبح نخوابید و مناجات میخوند !
*سوّم راهنمایی بود ، توی درسهاش همیشه موفق بود💪🏻 ، حتی بیشتر از توان جسمی اش درس میخوند ، مادرش براش معلّم خصوصی گرفته بود
راضیه: من معلّم خصوصی نمیخوام ، خودم درس میخونم تا نمونه دولتی قبول بشم آخه حق الناس میشه ، شما دو تا بچه دیگه هم غیر از من دارید، پدرم هم که کارمنده !🍃
✨👇👇✨✨👇👇
#پارت6🦋
رابطه شهیده راضیه کشاورز با اهل بیت💚
* علاقه زيادي به آقا امام زمان(ع) و امام رضا (ع) داشت
* هر روز زیارت امین الله (امام رضا) و دعای عهد میخوند📖
* حالاتش قابل توصیف نبود ، امین الله رو با تمام وجود و عاشقانه میخوند و به پهنای صورت اشک میریخت💧
* پنجم دبستان بود، از مدرسه با يه جعبه شيريني برگشت، خوشحالي توي صورتش موج مي زد، گفت:«مامان امروز چهله دعاي عهدم تموم شد 😍، از امروز يار امام زمان(عج) شدم.
👇✨✨✨✨✨✨👇👇👇👇
#پارت7🦋
رابطه راضیه با قرآن📓 به نقل از مادر :
راضیه را امام حسین (ع) تربیت کرد و در تربیتش نور✨ قرآن اثر داشت .
راضیه بدون اینکه کلاس قرآنی رفته باشه از صوت قرآن خوبی برخوردار بود و قرآن را بسیار خوب می خوند، چند روز قبل از شهادتش از آموزش پرورش زنگ زدند و گفتند راضیه برای مسابقات قرآن کشوری انتخاب شده ، راضیه خیلی خوشحال شد😍 و بعد از اون تلفن، سجده شکر بجا آورد و گفت مامان نمی دونی چقدر دوست داشتم به این مسابقات راه پیدا کنم . بهش گفتم حتماً لیاقتش رو داشتی.
از آموزش پرورش گفتن که باید بیاد برای اردو👣 ،تا بعد در مسابقات شرکت کنه ، راضیه یک روز در اردو شرکت کرد و بعد اومد و گفت: دیگه نمی خواد بره ، بهش گفتم چرا ؟! مگه نگفتی خیلی دوست دارم شرکت کنم . گفت : نه من نمی رم مسابقات، قرآن خیلی عظیم و گسترده است ، خیلی ها هستن که جای من می تونن برن .
و بعد شنبه شد و اون حادثه و زخمی شد. 18 روزی که در بیمارستان بود این مسابقات برگزار شده بود و وقتی شهید شد💧. من خوابی دیدیم:
خواب دیدم ، در یک جای بلندی که پایین اون مردم هستند ، یکدفعه صدایی بلند شد، در خواب حس کردم صدای خداست💫 . فرمودند: کسی هست بتونه قرآن بخونه؟
یکدفعه در بین جمعیت راضیه دستش رو بلند کرد و به من گفت مامان من می رم سوره بقره بخونم🌸 . و رفت و قرآن رو با صوت بسیار زیبایی خوند و من آرامش عجیبی گرفتم و گفتم راضیه خیلی خوب خوندی بهت قول می دم دیگه دل تنگت نشم
* همیشه به من می گفت : مامان بیا برات قرآن بخونم تا خستگیت در بره .
👇👇👇👇✨✨✨✨👇👇👇
#پارت8🦋
در یکی از روز های فروردین سال ۱۳۸۷ راضیه بعد از آنکه از زیارت بارگاه امام رئوف به شهرش بازگشت، انفجار بمبی💥 در حسینیه کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز توسط عوامل تروریستی وابسته به غرب رخ داد....
بیمارستان🍃
چشمای پرستار اشک حلقه زده و میگه:
آقا سیّد دعا کنید🤲🏻بیهوش بشه ،الان داره خیلی درد میکشه آخه هوشیاره
روز هفدهم🌱
رفته بودیم بیمارستان راضیه بهتر بود ، چشاشو باز می کرد و برامون دست تکون میداد مادر پدرش از خوشحالی دورمون میگشتن و قربون صدقمون میرفت💞 ، می گفتن ایشالله راضیه خوب بشه و باز با شما بیاد و بره
مادر بزرگش خیلی دعا می کرد که ایشالله خدا خیرتون بده و . . .
روز واقعه🕊
امروز که رفتیم بیمارستان مادر و پدرش از ناراحتی چشاشون به زور باز می شد اینقدر ناراحت بودن😔که ما رومون نمیشد بریم پیششون. یکی از پرستارا آشنامون بود و میگفت حالش اصلا خوب نیست
ظهر روز آخر☀️
بعد از ظهر بیمارستان بودیم .یه دفعه حالش بهم ریخت. ایست قلبی🖤 کرده بود. دکترا ریختن دور و برش و بعد دو ساعت طبیعی شد. وامشب هم پر کشید. الان دارم از خونشون میام .غوغای محشر بود .پدرش می گفت:حالا کی همه مونو نصیحت کنه؟!
مامانش میگفت: وااااای بچه حافظ قرانم ....... واااای دختر نورانی ام ✨...... واااااای .............
این یکی از همه دردناکتر بود به نیت مادرمون حضرت زهرا 18 روز تو بیمارستان بود ، اونم دقیقا با سینه ای خرد شده ، چادری خاکی و پهلویی شکسته🥀 و 18 روز خس خس نفسهای دردناک
👇👇👇✨✨✨👇👇👇
#پارت9🦋
*« نامه شهیده💌 راضیه کشاورز به آقا امام زمان (عج) در 13 سالگی »
نشانی گیرنده : نمی دانم کجایی یا مهدی ؟! شاید در دلم باشی💚 و یا شاید من از تو دورم. کوچه انتظار، پلاک یا مهدی!
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام من به یوسف گمگشته ی دل زهرا و گل خوشبوی گلستان انتظار🌸
ای دریای بیکران ، آفتاب روشنی بخش زندگی من که از تلالو چشمانت که همانند خورشید☀️ صبحدم از درون پنجره های دلم عبور می کند و دل تاریک و سیاه مرا نورانی می کند. تو کلید درِ تنهایی من! من تورا محتاجم. بیا ای انتظارشبهای بی پایان، بیا ای الهه ی ناز من، که من از نبودن توهیچ و پوچم. بیا و مرا صدا کن، دستهایم رابگیر و بلند کن مرا🕊. مرا با خود به دشتِ پر گلِ اقاقیا ببر . بیا و قدمهای مبارکت را به روی چشمانم بگذار . صدایم کن و زمزمه ی دل نواز صدایت را در گوشهایم گذرا کن ، من فدای صدایت باشم . چشمان انتظار کشیده من هر جمعه به یادت اشک می ریزند😢 و پاهایم سست می شوند تا به مهدیه نزدیک خانه مان روم و اشک هایم هر جمعه صفحات دعا ندبه را خیس می کند🤲🏻 . من آنها را جلو پنجره اتاقم می گذارم تا بخار شود و به دیدار خدا رود . به امید روزی که شمشیرم با شما بالا رود و برسر دشمنانتان فرود آید .
یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک✨
🖋دوستدار عاشقانه شما راضیه
👇👇✨✨✨✨👇👇👇👇
#کتاب_شهیده_راضیه📔
بخشی از کتاب🍃
یک دفعه در خود فرو رفت انگار می خواست حرفی را به زبان بیاورد نگاه مختصری به من کردم گفت :《مامان،من ی آرزویی دارم....دعا می کنید🤲🏻 برآورده بشه؟》
خندان پرسیدم :《دختر من چه آرزویی داره؟》
از پنجره آشپزخانه بیرون را نگاه کرد
_مامان دعا کنین بشم جراح قلب و خدا ی مطبی بهم بده که پنچرش رو به کعبه🕋 باز شه
#بریدهایازڪٺابــ📚
•●❥❥ @Mahepenhanam