🍀کتاب شازده احتجاب، رمانی نوشته ی هوشنگ گلشیری است که نخستین بار در سال 1969 وارد بازار نشر شد. در اواسط دهه ی 1920 و در خانه ای رو به ویرانی، آخرین بازمانده از خانواده ای اشرافی به خاطر ابتلا به بیماری سل به شکلی تدریجی در حال نزدیک شدن به مرگ است. دامنه ی قدرت و نفوذ این شازده ی سالخورده، اکنون به خانه اش تقلیل یافته؛ خانه ای که در آن، حسرت شکوه و عظمت نیاکان شازده دست از سر او برنمی دارد. این شخصیت به یاد ماندنی که مدام بین واقعیت و توهم در گذار است، در بخش هایی از زندگی لذت طلبانه و اغلب بی رحمانه ی اجداد خود غرق می شود. خویشاوندانی که مدت ها از مرگشان می گذرد و اکنون تنها در قاب عکس های اطراف دیده می شوند، در ذهن سودازده ی شازده جان می یابند و او را تهدید می کنند. اما با در هم تنیدن این تصاویر و خاطرات مبهم، خیلی زود مشخص می شود خاطره ی همسر شازده یعنی فخرالنسا است که بیشتر از هر چیز او را آزار می دهد.
🍀او با نگارش رمان کوتاه شازده احتجاب در اواخر دههٔ چهل خورشیدی به شهرت فراوانی رسید. این کتاب را یکی از قویترین داستانهای ایرانی خواندهاند.
🍀شازده احتجاب مورد تحسین آلن رب گریه بوده و به زبان فرانسوی و همچنین به زبان انگلیسی، توسط جیمز بوکن ترجمه شده است. این رمان همچنین به زبان اسکاتلندی نیز ترجمه شده است.
🍀قصهٔ شازده احتجاب از درون روایت میشود؛ هوشنگ گلشیری در کنار استفاده از دانای کلی که دارد، هر بار با دخول به ذهن یکی از ساکنین خانه، روایت را پیش میبرد. عمارت پوسیده و عقیم و ازدسترفتهٔ شازده هم درست به خودِ او میماند.
🍀 تکه هایی از کتاب:
"وقتی آدم به تاریکی نگاه می کند، به آنجا، می داند که چه چیزها ممکن است باشد، اما نمی داند چه ها می گذرد. برای همین است که در تاریکی خیلی خبرهاست."
"انتخاب هر چه بی دلیل تر باشد، بهتر است. کسی که برای کشتن یک آدم دنبال بهانه می گردد، هم قاتل است و هم دروغگو، تازه دروغگویی که می خواهد سر خودش کلاه بگذارد. اگر خواستی بکشی، دلیل نمی خواهد. باید سر طرف، سینه ی طرف را هدف بگیری و ماشه را بچکانی، همین."
" چرا پیرها همه اش لب ایوان می نشینند، یا لب حوض؟"
#شازده_احتجاب💫🌧️
#هوشنگ_گلشیری
#معرفی_کتاب
♡❃ ⃟░⃟ ❃🍀❃ ⃟░⃟ ❃
@mahfel_adiban
❥❥ ⊰⃟𖠇࿐ྀུ🍀༅࿇༅═⊰⃟𖠇࿐ྀུ