#ایران
نخل های نشسته ی تب دار
خانه های تپیده در بر گل
سایه های عجیب طوفان کش
سارس ها حصبه ها وبا ها سل
گشنگی را نوشت اول خط
فقر بی حد سعادتی واصل
کی وفا کرده عهد قاجاری
ترکمنچای خانه سوز خجل
صاحبان تجملی زاده
کوه نور و طلای ناقابل
نوش جان شغال و کرکس و موش
از وحوشان چه کرده ای حاصل
سال ها جنگ آتشین در خاک
بوی باروت و خون، هوا فلفل
تا کجا رس مان کشیده شده
هشت سالی نشسته در کاهگل
تا که شمشیر ها ز رو بستند
لاله خونین نوشت و گچ باطل
حیف از شاعران اجدادی
از سنایی وخواجوی ،بیدل
خاکریز رسانه ای از جهل
افتضاح کرانه ای از تل
خط گرفت و ز سر همه وا کرد
ترک و کرد و عرب ، لک و هفتکل
هر منافق برادرش را کشت
شاخ و دم هم نداشت آن بزدل
قطره قطره دلش که دریا شد
موج هایش رسید تا ساحل
دست در دست هم گره کردیم
تار و پودی شدیم با یک دل
خانه یعنی وجودمان گرم است
سرد و سوزان کنارتان مشکل
ما که مدیونِ تا ابد هستیم
حق تو را گفته حق آب و گل
#پریسایزدانی| عضو محفل الف
@mahfelalef