eitaa logo
محفل امام رضایی ها
3.1هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین وقتی که شنید پدرم می‌خواسته چه بلایی سرم بیاره با صدای بلندی داد زد دیگه حق نداری به اون مرتیکه بگی پدر بی‌ناموس بوی از انسانیت نبرده و نمی‌تونه پدر تو باشه... یک سال عقد بودیم بعد از اینکه مادرم خودش بخشی از جهیزیمو جور کرد با حسین ازدواج کردم بعد از ازدواجمون حسین خیلی هوامو داشت. اما تاکید می‌کرد که حق ندارم برم خونه پدرم و باهاشون ارتباط داشته باشم پدرم هم به گفته حسین حق نداشت که بیاد خونمون اما مادرم هر از گاهی میومد به دیدنم به همراه خواهر کوچیکم... من که خودم اون روز نجات پیدا کردم به لطف خدا از دست پدر بی‌وجدانم خلاص شدم و الان در کنار حسین خوشبختم اما تمام نگرانیم برای خواهر کوچیکم حسنا بود که نکنه بعداً اونم مثل من گرفتار بشه. پایان. کپی حرام.