eitaa logo
محفل قرآن امام رضا علیه السلام
164 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
174 فایل
محفل قرآن امام رضا علیه السلام خمینی شهر
مشاهده در ایتا
دانلود
اما هنگامی که خدا نیازش را پاسخ اجابت بدهد یاد من تو را فراموش! من کی‌ام! تو کی هستی! خواب دیدی خیر باشه! ترسو این شکلی ست: و اذا مسّ الانسان ضرّ دعا ربّه منیبا الیه ثمّ اذا خوّله نعمة منه نسی ما کان یدعو الیه من قبل…. (زمر – ۸) «و بیچاره انسان را هرگاه فقر و مصیبت و رنجی پیش آید در آن حال به دعا و توبه و انابه به درگاه خدا رود و چون نعمت و ثروت به او عطا کند خدایی را که پیش از آن می‌خواند به کلی فراموش سازد…» ترسو فراموشکار است! ترسو بی‌ظرفیت است! دیدی فقط وقتی که گرفتار بود به یاد خدا می‌افتاد! ظرفیت خوشی ندارد! ظرفیت نعمت ندارد! ظرفیت ثروت و قدرت و مکنت ندارد! یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود…. گر معتبر شود ز خدا بی‌خبر شود…. ترسو‌‌ همان گدایی ست که با اندک نعمتی از خدا بی‌خبر می‌شود! همیشه باید زور بالای سرش باشد! همیشه باید تو سری خور بار بیاید! نه اینکه خدا بخیل است یا زبانم لال عقده‌ای ست! ترسو بی‌ظرفیت است! چه کارش می‌شود کرد! تازه به دوران رسیده‌ها را دیده‌ای!؟ نعمتش بدهند، حاجتش را بدهند همانجوری می‌شود، خودش را گم می‌کند، به خاطر همین بی‌ظرفیتی‌اش باید همیشه گرفتار بماند و الا می‌شود طاغوت! طغیان می‌کند! سرکشی می‌کند! ظلم و ستم و چپاول و غارت می‌کند،‌‌ همان موش آب کشیده می‌شود شیر درنده و گرگ باران دیده… مثل خیلی از ارباب قدرت! تا پایین بودند و دستشان به دهانشان نمی‌رسید آدم بودند! خوب بودند! آزارشان به کسی نمی‌رسید، اما با رسیدن به قدرت و ثروت و مکنت چه بلاهایی که بر سر بشریت نیاوردند، ترسو هم همینگونه است، خدا به خیر کند آنروزی که ترسو حاجتش را بگیرد و به آنچه می‌خواهد برسد، «و لو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض….» (شوری – ۲۷) اگر رزق وسیع باشد نتیجه‌اش می‌شود بغی و طغیان و سرکشی…. ترسو بی‌ظرفیت است…. ترسو رفیق نیمه راه است! نامرد است! نا‌لوطی ست! بی‌مرام است! ترسو نمک می‌خورد و نمک‌دان می‌شکند و حرمت دست و نمک و نمکدان نگاه نمی‌دارد! اگر ندیده بود حرفی نبود! اگر دست خدا را ندیده بود بعینه، اگر با تمام وجود لمس نکرده بود خدا را، اگر نیست شدن همه چیز غیر از خدا را ندیده بود هنگامی که او نیاز داشت به یک منجی که نجاتش بدهد، در صحنه صحنهٔ نمایش زندگی حرفی نبود! اما ترسو دید! ترسو در آن هنگامی که داشت هلاک می‌شد! آن هنگامی که داشت در توفان حوادث غرق می‌شد! آن هنگامی که داشت بی‌آبرو می‌شد! آن هنگامی که به نقطهٔ پایان رسیده بود و در همهٔ این لحظات دست نیاز به سوی هرکه دراز کرده بود خالی برگشته بود، در لحظهٔ سیاه نا‌امیدی‌ها…. نقطهٔ روشن یک امید پر فروغ، خدا! آبرویش را خرید، شب نا‌امیدیش را به سحر امید رساند، نگذاشت چینی آبرویش ترک بخورد و بشکند، دستش را گرفت! با دست خودش! در پناه خودش! در آغوش گرم خودش! و ترسو این را فهمید! اماا نامرد نالوطی بی‌مرام، همینکه نجات پیدا کرد، همینکه نفسش جا آمد، تشکر که نه! پشت کرد و پشت پا زد و رفت…. «و اذا مسّکم الضّرّ فی البحر ضلّ من تدعون الا ایاه فلمّا نجّاکم الی البرّ اعرضتم و کان الانسان کفورا» (اسراء – ۶۷) ترسو می‌ترسد! هم از کفر! هم از ایمان! نه جسارت و شجاعت کافر شدن دارد! نه توان و تاب و طاقت ایمانی شدن! ترسو به حکم ترسش احتیاط می‌کند! خدا را با احتیاط می‌پرستد! خدا را در حاشیه می‌پرستد – حاشیه‌ای به اندازهٔ یک شب قدر بر متن یک سال کتاب زندگی! – رندانه خدا را می‌پرستد! به کارکرد خدا نگاه می‌کند! به بهره وری خدا نگاه می‌کند! روزهایی که بهره وری خدا بالا بود می‌رود سمت ایمان! روزهایی که بهره وری خدا پایین بود یا منفی بود می‌رود طرف کفر! این شرط احتیاط و رندی ترسوهاست… «و من الناس من یعبد الله علی حرف، فان اصابه خیرٌ اطمأنّ به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه، خسر الدنیا و الآخرة، ذلک هو الخسران المبین» (حج – ۱۱) «و از مردم کسانی هستند که خدا را به زبان و ظاهر می‌پرستند، هرگاه به خیر و نعمتی رسند به خدا اطمینان خاطر پیدا می‌کنند و اگر به آفتی برخورند از خدا روی گردان می‌شوند… خسر الدنیا و الآخرة… و این خسران مبین و آشکار است…» دعای ترسو، دعای وارونه است! ترسو دعا نمی‌کند که خودش را تغییر دهد! ترسو دعا می‌کند که خدا را تغییر دهد!!! نیایش ترسو، ستایش و حمد نیست! متلک است! تکه پرانی ست! گوشه کنایه است! ترسو وقتی خدا را به «کریم» صدا می‌زند دارد متلک می‌اندازد که پس کرمت کو!؟ وفتی می‌گوید رزاق، یعنی هی! تو که خودت را رزاق می‌دانی پس رزق فراوانت کو! وقتی می‌گوید شافی یعنی شفایت کو!؟ وقتی می‌خواند مجیب یعنی اجابتت کو!؟ ترسو می‌خواهد با دعایش خدا را کریم کند! رزاق کند! مجیب کند! شافی کند! از وضعیت موجود خدا خسته است! به نظرش خدا آنجور که باید و شاید برای او کار نکرده است، می‌خواهد خدا را در منگنه قرار دهد! اما هیچ‌گاه به این فکر نمی‌کند که شاید این دعاهای سرشار از زیبایی برای
تغییر خود اوست نه تغییر در خدا! اوست که باید رابطه‌اش را با صاحب اسماء الحسنی و دنیایی مخلوق این یگانهٔ بی‌همتاست تغییر دهد! ترسو می‌خواهد از زمین به اسمان ببارد نه از آسمان به زمین…. دعای ترسو دعای شکایت است، نه شکر! در تمام طول زندگیش یکبار نشد بیاید در احیاء شب قدر و شکر کند! از ته دل! بگوید دستت درد نکند خدا! لطف کردی خدا! ممنون! تشکر! همیشهٔ دنیا شاکی ست! همیشه طلب کار است! نگاه نمی‌کند این همه لطف را! این همه نعمت را! این همه برکت را! این همه مهربانی را! این همه محافظت را! این همه گذشت را! ترسو شاید هزار بار جوشن کبیر را بخواند اما یکبار هم جوشن صغیر را نمی‌خواند، تا یکی یکی ببیند و لمس کند تیر‌های بلایی را که می‌توانستند قلب او را نشانه روند و از پایش بیندازند و این خدا بوده که از لطف و مهربانی‌اش برای او سپری ساخته است که هیچ تیری بر او کارساز نشود…. ترسو رنج کش و زحمت کش است! از همه چیز فقط سختی‌اش نصیب او می‌شود، مشقت و گرفتاری‌اش! نه اینکه فقط حکایت شب قدرش باشد‌ها! نه! نماز بخواند همین طور است! فقط زحمت نشست و برخاست و دلّا و راست شدنش به او می‌رسد! روزه بگیرد فقط گرسنگی و تشنگی و بی‌حالی‌اش نصیبش می‌شود! از شب قدر هم فقط زحمت بیدار ماندن به زور و نشستن در شلوغی و دعا خواندن‌های پی در پی و گریه کردن‌های به زور… کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظمأ و کم من قائم لیس له من قیامه الا السّهر و العناء… حبذا نوم الاکیاس و افطارهم…. ترسو نه اینکه می‌ترسد از بیدار نماندن و دعا نخواندن و ذکر نگفتن، فرصتی برای اندیشیدن ندارد! فرصتی برای کیس شدن ندارد! می‌ترسد خب! می‌لرزد خب! جای این حرف‌ها نیست برای ترسو…. ترسو ظاهر بین و ظاهر خواه است! همه چیزش همین حکم را دارد! روزه‌اش! نمازش! شب قدرش! قرآن به سر گرفتنش! ترسو‌‌ همان قرآنی را به سر می‌برد که کوفیان به نیزه‌اش کردند! ترسو‌‌ همان قرآنی را به سر می‌برد که خوارج در مقابلش پایشان لرزید و ترسیدند! ترسو هم از‌‌ همان قرآن می‌ترسد! ترسو از خدا در این شب‌ها و روز‌ها مدام می‌خواهد حاجی شود…. ان تکتبنی من حجاج بیتک الحرام…. اما حجی که می‌خواهد هم حج ظاهری ست، گشتن دور یک تکه سنگ! مثل حمار طاحون! الاغ آسیاب‌ها که با چشم بسته می‌گردد! یک چیزی شبیه‌‌ همان خر عیسی گرش به مکه برند… چونکه آید هنوز خر باشد…. چونکه ترسو معرفت ندارد، المتعبد بغیر معرفة یدور و لا یبرح و لا یدری ما هو فاعل… حکایت ترسو، حکایت طنز آمیزی ست! ترسو شب تولد مقتول خودش را به جشن می‌نشیند! همهٔ برکات شب قدر! درک ناشدنی بودنش! بهتر از هزار ماه بودنش! سلام بودنش! شب تقدیر بودنش و…. همه و همه به خاطر قرآن است! شب قدر شب تولد قرآن برای ماست، اما ترسو با قرآنچه کرده است! جز اینکه زیر پایش گذاشته و له‌اش کرده!؟ جز اینکه مهر سکوت بر لبان قرآن زده؟! جز اینکه گرد غربت و مهجوری بر لباسش نشانده!؟ تا انجا که پیامبر شکایت ترسو‌ها را به خدا برده: «و قال الرسول یا ربّ ان قومی اتّخذوا هذالقرءان مهجورا» (فرقان – ۳۰) حضور در مراسم شب قدر یعنی عزیز داشتن قرآن! یعنی تکریم قرآن! یعنی حرمت گذاشتن به قرآن! بین خودمان بماند! جامعه‌ای که قرآن اینقدر در او عزیز و با حریم باشد وضعیتش این است!؟ . . . خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر…. بیایید امشب برای یک بار هم که شده ترسمان را کنار بگذاریم! کمی از حاجت‌ها و نیاز‌ها و خواسته‌هایی که هیچ‌گاه ر‌هایمان نکرده‌اند‌‌ رها شویم! مثل لحظه‌هایی که باران می‌زند جوانی کنیم و سرخوش بپریم زیر باران! نترسیم! از خیس شدن! از باران! چ‌تر‌ها را باید بست… زیر باران باید رفت! شب قدر شب عاشقی ست! شب گدایی نیست! تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود هنر بنده پروری داند شب قدر، شب عشق است، شب وصال است شب وصل است و طی شد نامهٔ هجر سلام فیه حتی مطلع الفجر شب قدر، شب شادی ست، شب خوشی و سرمستی ست، شب مبارک باد است، انا انزلناه فی لیلة مبارکة… چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند شب قدر شب باران است! باران مهربانی خدا! باران مغفرت! باران فرشته‌های الهی! شب قدر را قدر نامیده‌اند به معنای تنگی جا! آنقدر در این شب از آسمان فرشته می‌بارد که اگر سوزنی‌‌ رها شود بر زمین نخواهد رسید! از بس که زمین فرشته زار شده! نترس! چتر‌ها را باید بست…. زیر باران باید رفت….. همین!
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه ی مقام عظمای ولایت و رهبری حفظه الله، برای شب های قدر
هدایت شده از لبیک
🖼با خدا حرف بزنید... ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: در شبهای لیالی قدر با خدا باید حرف زد، از خدا باید خواست. اگر معانی دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و بهترین خواسته‌ها در همین دعاهای است. اگر کسی معانی این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان کنید؛ بین ما و خدا حجابی وجود ندارد؛ خدای متعال به ما نزدیک است؛ حرف ما را میشنود. 🌙 💻 Farsi.Khamenei.ir
2_144145974896307856.mp3
40.07M
مفهوم شیعه🌺 جلسۀ دوم شب ۲۰ ماه رمضان ۲۱ فروردین‌ماه ۱۴۰۲ هیئت «یا زهراء» مسجد حجّت بن الحسن(عجل الله فرجه) گلستان شهدای اصفهان سیدمحمدمهدی ابطحی @mahfelimamreza
2_144145974896326112.mp3
44.9M
مفهوم شیعه🌺 جلسۀ سوم شب ۲۱ ماه رمضان ۲۲ فروردین‌ماه ۱۴۰۲ هیئت «یا زهراء» مسجد حجّت بن الحسن(عجل الله فرجه) گلستان شهدای اصفهان سیدمحمدمهدی ابطحی @mahfelimamreza
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اذان صبح روز شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) در نجف🖤 طاعاتتان قبول. شهادت مولای مظلومتان تسلیت🥀 🏴اینک شما و وحشت دنیای بی علی🖤 @mahfelimamreza
هدایت شده از سید کاظم روح بخش
🍸مشروب خورده بود و مست کرده بود و داد و فریاد می کشید، رسید به تابلو هیئت ما، شب اول قدر بود، با همون شیشه که دستش بود محکم زد و تابلو هیئت مارو شکست... 😔و شروع کرد به فحش دادن و هی می گفت جمع کنین این بساطتون روووو ❌❌ (این داستان واقعی...)❌❌ به بچه ها گفتم کاریش نداشته باشین بذارین بره... مست متوجه نیست... بعضیا با صدای آروم بهش فحش میدادن!!!😐 نمیدونم چرا ولی یاد سفارش امام صادق افتادم که برای گناهکار دعا کنین هدایت شه (با خودم گفتم چقدر سخته بخدااا آدم اذیت بشه ازشون فحش بخوره و بعدش هم دعا کنه؟!!!) با این حال که سخت بود به بچه ها گفتم امشب براش دعا کنیم؟؟ 🤔 مسخره ام کردن که این مگه آدم میشه؟؟؟ گفتم : بیاییم توکل کنیم دعا کنیم ما وظیفه مون رو انجام بدیم دیگه، هااا؟ گفتن: بااااااااش😒 خیلی عجیب بود! یک روز نشد دوباره پیداش شد و منو پیدا کرد، بغض کرده بود و خیلی شرمنده😞 .... گفت من .... اضافی خوردم غلط کردم ، گفتم عزیزم به من ربطی نداره مجلس مال اهل بیت بوده ،،، زد زیر گریه گفت چطور جبران کنم؟؟؟ گفتم می تونی تابلو رو درست کنی؟! گفت آره که درست می کنم ، اصن یک شب شام هم می خوام بدم همرو قبوله؟ یه شب شام هیئت امام علی با من؟😢 گفتم چه عااالی شغلت چیه؟ گفت: برق ساختمون گفتم میای به جلسه ما؟؟؟ گفت نه تو نمیام جای من نیست... گفتم : هست پاشو بیا گفت : نه من یه گناهایی کردم که روم نمیشه... گفتم : اگر نیای تو جلسه شب قدر شامتم قبول نمی کنم🤨 گفت: باشه پس میام ولی زشت نیست من دست و صورتم خالکوبیه😰 گفتم : تو بیا میزبان من و رفیقام نیستیم که !!! خداست ... اومد ... خیلی عجیب شد اون شب ! صدای گریه این دوستمون از هممون بیشتر بود به پهنای صورت گریه میکرد 😭 بلند بلند فریاد میکشید خدایا غلط کردم، از صدای گریه اون بچه ها گریه می کردن😭😭 اون شب قدر گذشت.... بعد از دو سال اتفاقی دیدمش پشت فرمون پژو پارس، خیلی شاد و سرحال بود و بلند سلام کرد و گفت: حاجیییییی مشروب رو خیلی وقته گذاشتم کناااار نمازامو می خونم و عجیب برکتی افتاد تو کارم😎 مادرم همش داره برام دعا می کنه، الان می فهمم اون زندگی قبل شب قدر چقدر بازی کثیفی بود الان دو ساله زنده شدم .... ✅ این داستان واقعی بود و دوست داشتم باهات به اشتراک بذارم... آره رفیق هدایت دست خداست ولی یه جاهایی منو شما رو آزمایش می کنه با رفتارهای بقیه، فحش بدیم یا دعا کنیم براشون😊 https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d
سلام و ادب🌺 السّلامُ علیکَ یا أمینَ الله فی أرضِه🖤 ایام شهادت حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام تسلیت باد🥀 شب قدر گرامی باد🕋 روز جهانی قدس گرامی باد🇵🇸🇮🇷 محفل قرآنی امام رضا علیه‌السلام به لطف خدا و عنایت امام رضا علیه‌السلام🌺 برگزار می‌شود. برنامه‌ها: 📖 تلاوت سوره‌های عنکبوت، روم و دخان 🕌 صلوات خاصّۀ امام رضا علیه‌السلام 🎤 سخنرانی 🖤 مناجات و عزاداری ⏰زمان: پنج‌شنبه ۲۴ فروردین‌ماه، ساعت‌‌ ۲۱ 🏢مکان: خمینی‌شهر، میدان شهدا، ابتدای بلوار آیةالله طالقانی، کوچۀ ۱۸، حسینیۀ مسجدنو خوزان @mahfelimamreza
2_144145974901532639.pdf
987.2K
تفسیر مختصر جزء ۲۳ قرآن کریم
هدایت شده از سیدمهدی ابطحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس‌هایی از کلام وحی آیه ۱۳ سورۀ لقمان درس پنجم (بیان علت موعظه) سیدمحمدمهدی ابطحی @mahfelimamreza
روز جهانی قدس گرامی باد🇵🇸🇮🇷 به امید نابودی رژیم غاصب صهیونیستی و پیروزی اسلام ناب محمدی (صلی‌الله علیه وآله) خدا را بر نعمت حضور انبوه و پرشکوه مردم در راهپیمایی روز جهانی قدس سپاس می‌گوییم🌺 قدمهایتان زمینه‌ساز ظهور حضرت مهدی عجل الله فرجه باد🤲 @mahfelimamreza
هدایت شده از سیدمهدی ابطحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس‌هایی از کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام تفاوت خبرچینی با امر به معروف و نهی از منکر سیدمحمدمهدی ابطحی @mahfelimamreza
📝حتما با دقت تا آخر بخوانید وبرای دیگران ارسال کنید👇👇 🔴مشکل دقیقا خود رئیسی است! ♦️مقصر همه مشکلات شخص رئیس جمهور است و شرایط نباید طوری پیش برود که در دوره دوم نیز او را بر مسند قدرت ببینیم. این وجیزه را نه برای براندازان و غرب پرستها، که برای دوستان جریان انقلابی مینویسم و تقاضا دارم این بار با دقت بیشتری عملکرد رئیس جمهور را مورد ارزیابی قرار دهند. ♦️بله! همه قبول داریم رئیسی کشور را در یک وضعیت سخت، و در حالی که شرایطش در اکثر حوزه ها به ویرانه شباهت داشت تحویل گرفت؛ اقتصاد به شدت راکد و متورم، خزانه نه تنها خالی که حتی منفی، بیکاری در اوج، ترمز تولید کشیده، کارخانه ها تعطیل، تولید برق اسفبار، تامین آب مصیبت، کوتاهی در تهیه واکسن، مرگ روزانه ۷۰۰ نفر انسانِ ایرانیِ بیگناه، مردم تحت فشارهای شدید روحی، تحقیر صف های سبد کلا، فاجعه بورس، عدم توسعه زیرساخت های مخابراتی و اینترنت، انحلال شرکت ذخیره گاز، هزار درد و بلای دیگر و سمی تر از همه اینها خنده های حسن روحانی که انصافا نمکی بر زخم های ملت بود، خصوصا آنگاه که گفت خودم جمعه متوجه شدم؛ یا آن وقت که در پاسخ به خبرنگار اظهار کرد عیدی من به مردم این است که آنها کمک کنند ما به اهدافمان برسیم! نمیدانم به هدفش رسید یا نرسید، لیکن مقصر تمام مشکلات امروز مملکت ما رئیسی است که علیرغم افزایش تولید و فروش نفت، پر کردن خزانه، پرداخت به موقع حقوق کارمندان و کارگران، پرداخت ماهانه بیش از ۱۲ هزار میلیارد تومان بدهی های روحانی ساز، فعال کردن ظرفیت های ریلی و جاده ای در کریدور شمال-جنوب، پیوستن به شانگهای، ارتقای سطح مناسبات با همسایگان، تامین و ذخیره اقلام اساسیِ مورد نیاز مردم، کاهش تورم، رشد اقتصاد کشور به گواه صندوق بین المللی پول، افزایش تولید، افزایش اشتغال و غیره هنوز نتوانسته مردم را راضی کند! ♦️دوستان! همه اینها بهانه است، مشکل رئیسی بسیار بزرگتر از این سیاهه ای است که اینجا نوشته ام! رئیسی نباید باشد چون فراتر از مسائل داخلی چنگ بر صورت آمریکا و غرب در خارج انداخته است؛ موفقیت های اخیر، قدرت سازی ایران در منطقه، دیپلماسی موفق در آسیای غربی و شرقی که تمام بازیهای غرب را بر هم زده، همه مدیون پشتیبانی دولت سیزدهم از بازوان پر قدرت مقاومت و ایجاد هماهنگی میان دیپلماسی و میدان است! ♦️حمله به رئیسی بیشتر هم خواهد شد، این را مطمئن باشید! ایران در تمام هشت سالی که روحانی دولت را در اختیار داشت به مثابه هواپیمایی بود که یک موتورش را از دست داده بود، و تنها با موتور میدان توانست فرودی به سلامت داشته باشد. امروز موتور دیپلماسی هم تعمیر شده و طیاره ایرانی پس از رفع نقایص فنی مجددا به پرواز درآمده است. ♦️خیلی خوب است دوستداران انقلاب از این زاویه به شرایط جمهوری اسلامی نگاه کنند و بدانند دولت رئیسی موتور محرک و تسهیل کننده امورات مقاومت در منطقه است و همزمان با اقدامات اصلاحی اش در داخل [که ادعا نداریم همگی موفق بوده اند و قطعا نیاز به عزم بیشتری برای بهبود شرایط است]، یک جبهه مهم را در برابر استکبار جهانی یاری میکند. امروز اگر اسرائیل اینچنین وضعیتی دارد، آمریکا در منطقه تحت فشار است و شما مدافعین حرم و سربازان جبهه مقاومت از عراق تا سوریه و لبنان و فلسطین را عاملش میدانید، سید ابراهیم را پیش و بیش از همه ببینید و بدانید با امثال روحانی در راس دولت جمهوری اسلامی فتح قدس هرگز محقق نمیشود؛ رئیسی امروز، هم در داخل، و هم در خارج از مرزها پشتیبان و خادم این ملت است، و تلاش برای تخریب او امری طبیعی است. والسلام. 🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا🇮🇷 🌍 eitaa.com/ebratha_ir  ایتا 🌍 splus.ir/ebratha.org  سروش
💠 خاطره ویژه | امانت 🔸️تقریباً چهل‌وپنج دقیقه‌ای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاج‌آقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاج‌خانم هم نبودند. حاج‌آقا داشتند پاهایشان را چرب می‌کردند. سال‌ها بود زانودرد و پادرد همپایشان شده بود. دکترها روغن‌هایی را تجویز کرده بودند و باید هر روز پایشان را چرب می‌کردند. 🔸️احوال‌پرسی همیشگی و خوش‌و‌بشی کردیم. حاج‌آقا همچنان مشغول بودند که از من خواستند چیزی برایشان بیاورم. می‌خواستند بگویند متکا را بیاور که کلمه‌اش یادشان نیامد! چند ثانیه کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم. 🔸️سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقه‌ای سکوت شد. رو کردند به من و بغض‌آلود و با صدای لرزان گفتند: «آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش می‌رود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟» آن بغض سنگین اشک شد و کم‌کم از چشمانشان سرازیر شد. 🔸️ این سؤال را تکرار کردند. گفتند: «چه کار کنیم؟» فکر می‌کردم این پرسش مقدمه توضیحی است، اما دیدم ادامه دارد. باز هم مرتب از من پرسیدند.«به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند که لحظه‌به‌لحظه تشدید می‌شد. ادامه دارد... 🌙 @mesbahyazdi_ir
🔺️ (ادامه) 🔸️نزدیک اذان شد. از وضو که برگشتند دوباره با بغض و اشک پرسیدند: «خب! به نتیجه ای رسیدی چه کار کنیم؟» مات و مبهوت مانده بودم. رفتند سمت چوب‌لباسی‌. عطرهای دم‌دستی‌شان را آنجا می‌گذاشتند. صدای اذانشان در خانه پیچید. وقتی نزدیک سجاده شدند، بغض صدایشان ترکید. به پهنای صورت اشک می‌ریختند. گفتند: «شما که جوابی به این سؤال ندادی! اگر پرسیدند اسم خدایت کیست اگر یادمان رفت چه کنیم. اما فکر می‌کنم این «علی علی» گفتن‌های ما در طول زندگی که هر جا توانستیم و از دستمان برآمد، مدام گفتیم «علی علی» این «علی علی» گفتن‌ها ما را رها نمی‌کند. ما را ول نمی‌کنند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جایش می‌آیند و جواب این «علی علی» گفتن‌ها را می‌دهند. اگر هم یادمان برود به ما یادآوری می‌کنند.» 🔸️بعد بلافاصله گفتند: «اگر در این دنیا ایمان‌مان را امانت بدهیم دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شرطی که ایمان را خراب نکرده باشیم، بگوییم این امانت خدمت شما آن لحظه و جایی که من احتیاج دارم، این را به من برگردانید؛ بعید می‌دانم امیرالمؤمنین کسی باشد که بخواهد از امانت نگهداری نکند و حتماً آدم امینی است. مهم این است که ما ایمان‌مان را امانت دهیم. این علی علی گفتن‌ها آنجا کار خودش را می‌کند.» 🔸️مشغول نماز مغرب شدیم. نماز عجیبی شد. ادعا ندارم همیشه با ایشان بوده‌ام و حالاتشان را دیده‌ام، اما در سن‌وسال خودم و در موقعیت‌هایی که با حاج‌آقا ارتباط داشتم، کمتر چنین نمازی از ایشان دیده بودم. با حال و پر اشک. بین هر آیه سوره حمدشان گریه می‌کردند. 🔸️بین دو نماز بحث را ادامه دادند و تأکید کردند روی اینکه آدم ایمانش را بسپارد به دست آن‌ها، آن‌ها شب اول قبر بر‌گردانند. 🔺️خاطره ای از نوه آیت الله مصباح یزدی(قدس سره) 🌙 @mesbahyazdi_ir