eitaa logo
محفل شهدا(مدافعین حرم)
135 دنبال‌کننده
458 عکس
24 ویدیو
1 فایل
#کانـال_شهـدارو_خالے_نـزاریـد 📿 ختـم قرآن 😂طنزجبهه 📚زندگےنامه شهـدا کلیپ وصوت شهـدایی 🎤خبرهاےمدافعـین 📃وصیت نامہ شهـدا 👁حجاب وسبک زندگی 💔اگریک نفررابه اووصل کردی برای سپاهش تو سرداریاری💞 همه درکانـال زیـر👇 @mahfelshohadayharam
مشاهده در ایتا
دانلود
👈🌹 #ما_خودمون_فـرهنگ_داریم🌹👉 بعد از آموزش های سخت ، پایین ڪوه ڪہ میرسیدیم ، حاج احمد خرما گرفتہ بود دستش ، بہ تڪ تڪ بچہ ها تعارف میڪرد . وقتی بر میداشتم ، گفتم : " مرسی برادر ! " گفت : " چی گفتی ؟! " فهمیدم چہ اشتباهی ڪردم ؛ اما دیگر دیر شده بود ! ظرف خرما را داد دست یڪی دیگہ ، گفت : " بخیز ! " تو اون سرما ، تو برف ، بیست متر سینہ خیز برد . دیگہ توان نداشتم ، ولو شدم . گفت : " باید بری ." ضربہ ای بہ پشتم زد ڪہ ... بعداً بہ حاج احمد گفتم بہ خاطر یڪ ڪلمہ ، برای چی منو زدین ؟! گفت : ما رژیم طاغوتی را با فرهنگش بیرون ڪردیم ، ما خودمون فرهنگ داریم ، زبان داریم . شما نباید نشخوارڪننده ڪلمات اجانب باشید . بہ جای این حرف ها بگو خدا پدرت رو بیامرزه !" 💯 ✍ راوی : سردار عسڪری 🌸 #حاج_احمد_متوسلیان یا-ذبیح -العطشان @mahfelshohadayharam ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
⭕️تازه حقوقش رو گرفته بود، از در سپاه بیرون اومد که دید یک زن بچه بغل، کنار پیاده‌رو نشسته و گریه می‌کنه، احمد رفت جلو. ـ خواهر من! شما چرا ناراحتی؟ چی شده؟ چه کسی شما رو ناراحت کرده؟ ـ شوهرم، من و این بچه صغیر رو توی این شهر گذاشته و رفته تفنگ‌چی کومله شده، به خدا خیلی وقته یک شکم سیر غذا از گلوی من و این بچه پایین نرفته. احمد تا این حرف رو شنید، بغضش گرفت و بلافاصله دست توی جیب اورکتش کرد و تمام مبلغی رو که چند دقیقه پیش بابت حقوقش گرفته بود، دو دستی طرف آن زن گرفت. ـ خواهر به خدا من شرمنده‌ام، نمی‌دونستم شما چنین مشکلی دارید، این پول ناقابل رو بگیرید، هدیه مختصری است، فعلاً امور خودتون رو بگذرونید، نشانی‌تان رو هم بدهید به برادر دستواره، او مسئول تأمین ارزاق شهر است، بعد از این مواد خوراکی شما را خودش میاره دم در خونه‌تون به شما تحویل میده. اون زن خشکش زده بود؛ احمد با التماس پول را به او داد، نشانى‏اش را هم نوشت و داد به من… 🔻به خدا قسم کم نبودند خانواده‏هایى در مریوان که احمد خرج آنها را مى‏داد؛ مى‏دید حقوق خودش کفاف این کار را نمى‏دهد، مى‏رفت از پدرش دستى مى‏گرفت و مى‏آورد خرج محرومین مریوان مى‏کرد. همین طورها بود که همین خانواده‏هایى که او خرج‏شان را مى‏داد، شوهرهاى‏شان را سَرِ غیرت مى‏آوردند که شما خجالت نمى‏کشید؟ اسم خودتان را مى‏گذارید کُرد؟ دارید با مردى مى‏جنگید که خرج خورد و خوراک زن و بچه‏هاى شما را مى‏دهد. به همین خاطر مى‏دیدیم که راه به راه، ضدانقلاب فریب‏خورده، گروه گروه مى‏آمدند و خودشان را به سپاه تسلیم مى‏کردند. @mahfelshohadayharam