ツ
آیتالله طباطبایی میگفت بــرای
رسیدن به عرفان و معنویت کامل
#دو راه و دو مکان بیشتر وجـود
نــدارد:
یا در #حــــرم اباعبدالله
یا در #مجلس اباعبدالله
👣 پا به پای #علما
🆔 @mahfelzohoor
27.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ بزرگ شده هلند با دیدن قتلگاه امام، جان داد
[ از هلند تا کربلا....... ]
🔹️ جوانی که سال قبل در روز عاشورا در حرم امام حسین علیهالسلام فوت کرد، بدون هیچگونه مریضی و هیچ گونه فشاری و علتی....
◇ جوان مرفهی از خانوادهای غیرمذهبی، که توسط پدر و مادرش به هلند فرستاده شده بود، برای ادامه تحصیل و زندگی، اما به یکباره برمیگردد.
◇ همه زرق وبرق و خوشی و ثروت را رها میکند و میگوید که میخواهد سرباز امام زمان شود، خانوادهاش اصلا متوجه حرف او نمی شوند
🔸️ او وارد حوزه میشود و محرم سال قبل برای اولین بار در عمرش میخواهد به کربلا برود
◇ به مادرش می گوید: مگر میشود کربلا رفت و قتلگاه را دید و زنده برگشت
◇ با دوستش دونفری به عراق می آیند، دوستش میگوید مستقیم کربلا بریم،
◇ امیر حسین قصه ما،می گوید: "اگر کربلا بریم، من دیگر نجف را نمیبینم، اما تا ابد کنار امیرالمومنین خواهم بود.
🔻 #نجف را ندید و در همان #حرم امام حسین علیهالسلام امیر حسین تمام کرد.
◇ با اینکه عتبه #حسینی سه جا برای قبر در #حرم به آنها پیشنهاد داد: اما امیرحسین همانطور که خودش گفته بود در نجف دفن شد.
❣️ امیر حسین را در حرم حضرت سیدالشهداء علیهالسلام و حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام طواف و در وادی السلام آرام گرفت
#لبیکیاحسینعلیهالسلام
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حضرت_معصومه #حرم
🌺آئین خطبه خوانی و گل آرایی ضریح مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام در آستانه 23 ربیع الاول سالروز ورود ایشان به شهر مقدس قم
1403.07.05
📡 @velayattv
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊
ღೋ═══════════
📖 داستانک 👇
#مبارزهبادشمنانخدا
#نوشتهشهیدمدافعحرمطاهاایمانی
#قسمتسوم
دفتری را که محاسن شیعیان و مردم ایران را در آن نوشته بودم، آتش زدم ...
هر برگ آن را که می سوزاندم استغفار می کردم که چطور شیطان مرا گول زد و داشت کم کم دلم را نسبت به این کفار نجس نرم می کرد ..
برگ های دفتر که تمام شد، برای آخرین بار قسم خوردم ... دیگر هرگز نسبت به شیعیان نرم نخواهم شد تا نسل آنها را نابود کنم و کودک های شان وهابی شوند؛ دست از مبارزه برنمی دارم ..
بعد از چند ماه، دوباره ساکم را جمع کردم و رفتم سمت ترمینال ... حالا وقت این رسیده بود که کاملا بین آنها نفوذ کنم و درباره عقاید شیعیان مطالعه کنم ... .
از خوابگاه که بیرون زدم هنوز مقصدم را انتخاب نکرده بودم ... مشهد یا قم؟ ... خودم را به خدا سپردم ..
برای خرید بلیط اتوبوس، وقتی باجه دار مقصدم را پرسید با صلابت گفتم: قم یا مشهد، فرقی نداره. هر کدوم جا داره و زودتر حرکت می کنه ... .
حدود یک ساعت و نیم بعد، من توی اتوبوس نشسته بودم و در پی سرنوشت نامعلوم به سمت مشهد می آمدم ..."
بعد از رسیدن به مشهد، طبق اطلاعات و تحقیقاتی که در مورد بهترین حوزه های مشهد و قم کرده بودم؛ رفتم سراغ شون ... .
دو تای اول اصلا حاضر به پذیرشم نشدن ... گفتن: بدون درخواست و تاییدیه پذیرش، اجازه ثبت نام ندارن ...
راهی سومین حوزه شدم ... .
کشور غریب، شهر غریب، دیگه پول هم نداشتم که ماشین بگیرم ...
ساکم رو گرفتم دستم و پرسان پرسان راه افتادم ... توی کوچه پس کوچه ها گم شدم ... تا به خودم اومدم دیدم رسیدم به #حرم ... .
خسته و گرسنه، با یه ساک ... نه راه پس داشتم نه راه پیش ...
برای رسیدن به سومین حوزه، یا باید حرم رو دور میزدم یا از وسطش رد می شدم ... .
نفرتم از شیعه ها به حدی شده بود که دلم نمی خواست حتی برای کوتاه کردن مسیر، از داخل حرم رد بشم ...
چند قدمی که رفتم یهو به خودم اومدم و گفتم: اینجا هم زمین خداست.
چرا مسیرم رو دور کنم؟ اگر به موقع نرسم و پذیرش نشم چی؟ توی این شهر و کشور غریب، دستم به جایی میرسه؟ ... .
دل به دریا زدم و مدارک رو جدا کردم. ساکم رو به امانات دادم و وارد حرم شدم ... ."
#ادامهدارد....
═════ ღ🍃ღ ═════
https://eitaa.com/mahfelzohoor