eitaa logo
مَه گُل
670 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
103 فایل
❤پاتوق دختران فرهیخته❤👧حرفهای نگفتنی نوجوانی و جوانی😄💅هنر و خلاقیت💇 📑اخبار دخترونه و...🎀 📣گل دخترا😍کانال رو به دوستانتون معرفی کنید @Mahgol31 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 خمس وسایل خانه 💠 سؤال: در دوران عقد هستم و طبق رسم ما برای شروع زندگی باید یک سری وسایل مثل تلویزیون، مبل و ... را مرد تهیه کند، آیا در زمان سررسید سال خمسی باید خمس این وسایل را که با درآمدم تهیه کرده ام بدهم؟ ✅ جواب: اگر تهیه این وسایل، عرفا جزو هزینه های جاری مورد نیاز شما محسوب می شود، خمس ندارد، هرچند تا سر سال خمسی استفاده نشده باشد. ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حیف نون داشت با خرش فوتبال بازی میکرد! بهش گفتن: آخه آدم با خر فوتبال بازی میکنه؟ حیف نون گفت: خیلی هم خر نیست. الان سه هیچ جلوعه...!!!😂😂 ‌ ‌⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅پوستی درخشان و سالم میخواهید🤔 3 بار در هفته، روی یک ورقه گوجه مقداری شکر بریزید و به آرامی روی پوست بکشید تا سلول های مرده جدا شوند و پس از 10 دقیقه آب بکشید 👌 ‌ ‌⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
☀️ ☀️ ثريا خواست چيزي بگويد. ولي نتوانست. دهانش باز ماند. فقط پيش خودش تكرار كرد: - دخترش!... دخترش!... مريم! آره! اسم دخترش مريم بود! دوباره مرا نگاه كرد. راحله لبخند شادمانه اي زد. فهيمه بيشتر از همه از حالت ثريا خنده اش گرفته بود. عاطفه هم مبهوت بود. اين را از سرش كه رو به زمين بود احساس كردم. به دنبال فاطمه گشتم، نبود. ميان بچه‌ها پيدايش نكردم. سرم را كمي چرخاندم. توي دهانه در ايستاده بود نگاهش نگران به نظر ميرسيد. انگار نگران من بود. اما نگاه آرام من او را هم آرام كرد نفسي تازه كرد و آمد داخل. نمي دانم از كي آنجا ايستاده بود. شايد فقط قسمتي از حرف‌هاي مارا شنيده بود. شايد هم همه اش را. امد و كنار من ايستاد. دستم را بالا آوردم و دستي را كه روي شانه‌ام بود لمس كردم. دستم را گرفت. كمي فشار داد و نشست. اما دستم هنوز در ميان دستش بود. - مريم جان اگه ناراحتت نميكنه اون پروژه مادرت رو براي بچه‌ها بگو. سرم را به نشانه قبول تكان دادم. مطمئن بودم كه ديگر حرف زدن از مادر و مشكلاتش من را ناراحت نميكند. ديگر نظر بقيه در مورد مادر برايم مهم نبود. پس هر چه بادا باد! بگذار اين‌ها هم بدانند، اون زندگي كه حسرتش را مي‌خورند، چه زندگي گنديه! رو كردم به ثريا و گفتم: - اون‌هايي كه تو از خانم مظفري-يا مادر من ميدوني، همه اش يا فيلمه، يا مصاحبه اس كه اون‌ها هم در حقيقت يه فيلمه. چون هنر پيشه ها، حتي در مصاحبه شون هم دارن نقش بازي ميكنن. انگار همه زندگيشون شده نقش بازي كردن! ولي حقيقت اينجاست! توي دل من! كمي مكث كردم نگاهم واكنش تك تك بچه‌ها را مي‌بلعيد. كسي چيزي نگفت. فقط ثريا بود كه با تعجب زل زده بود به من. - حقيقت اينه كه شغل مادرم سالهاست زندگي مارو خراب كرده. براي اينكه كه اون ديگه نميتونه خودش باشه. هر دفعه يكيه. هر دفعه به خاطر يه فيلم خونه و زندگيش رو به امان خدا ول ميكنه و مي‌ره! ثريا با ترديد گفت: - خب! شغلش اينطور اقتضا ميكنه! مگه نه؟! انگار هنوز از عصبانی شدن من میترسید. ... نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
☀️ ☀️ گفتم:بله!ولی تکلیف ما چیه؟ما هم این وسط حقی داریم، یا نه؟همین الان به خاطر پروژه ی بعدیش باید سه ماه بره بندر عباس. -خب،واقعا اگه ارزش داره،چه اشکالی داره؟چه اشکالی داره که اون کارو قبول کنه؟مگه متوجه نیستین،اونم توی زندگیش حقی داره باید پیشرفت کنه.با لحنی مستاصل گفتم:ولی گناه ما چیه که باید فدای پیشرفت اون بشیم؟ ثریا دیگر حرفی نمی زد.انگار حرف های من او را به فکر عمیقی فرو برده بود.سوال من بی جواب ماند تا اینکه راحله گفت:و گناه مادرت چیه که باید فدای خودخواهی شماها بشه؟هیچ جوابی نداشتم.-نمی دونم! راحله وقتی مطمئن شد که من جوابی ندارم از نو شروع کرد؛منتها خیلی شمرده و آرام؛طوری که به من برنخورد. -ببین مریم جان!من می فهمم توچی میگی.این که مادرت شماها رو رها کنه و بره،برای شماها خیلی سخته.اما شماها هم باید به اون حق بدین.اون هم حق داره پیشرفت کنه.اون داره کار می کنه.توی هر کار هم تا پیشرفت نباشه،ارزشی وجود نداره. -به این قیمت که ما قربانی بشیم!؟ راحله با تاسف گفت:بله!حتی به این قیمت! با خشونت ونفرتی که نمی توانستم پنهانش کنم،گفتم:اگه مادر خودت هم بود،همین رو می گفتی؟ -مطمئن باش مریم! سمیه با عصبانیت گفت:حرف های بی خودی نزن راحله!برای زن هیچ چیز مهم تر از خوانواده اش نیست!برای چی باید اون هارو قربانی کنه؟ ... نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👏👏👏با تشکر از دوستانی که در مسابقه شرکت نمودند👇👇👇
هدایت شده از Nazanin Zahra zarean💗💗💗
رمز۷۴۶۵۸
هدایت شده از ♥♥
خونه اول ۷ خونه دوم ۴ خونه سوم ۶ خونه چهارم ۵ خونه پنجم ۸ انسیه جعفری
هدایت شده از 🌷یا زهرا(س)🌷
سلام ۷۴۶۵۸
هدایت شده از 🌼مُریدُالزهرا🌼
۷۴۶۵۸
هدایت شده از زری خانم🌸
سلام ۷۴۶۵۸
هدایت شده از 🖤آقا🖤
۷۴۶۵۸
هدایت شده از صلوات بفرستید
۷۴۶۵۸
هدایت شده از میثم
۷۴۶۵۸ سلام
هدایت شده از زنبق
سلام ۷۴۶۵۸
۷۴۶۵۸
۷۴۶۵۸
هدایت شده از یاصاحب الزمان(عج)
۷۴۶۵۸
هدایت شده از زمفم.زندگی
۷۴۶۵۸
هدایت شده از علی.خ
۷۴۶۵۸
هدایت شده از ⚘غلام علی⚘
سلام.جواب تست هوش ۷۴۶۵۸