"غزوه حنین نام نبردی است که در وادی حنین بین مسلمانان و قبایل هوازن به رهبری مالک بن عوف و ثقیف و نیز قبایل بنی هلال و نصر و جشم صورت گرفت. که در آن مسلمانان به پیروزی رسیدند. این جنگ پس از فتح مکه رخ داد. محمد به قصد جنگ با این قبایل که بتپرست بودند، به سمت حنین حرکت کرد و آنان که از این تصمیم آگاه شده بودند؛ تصمیم گرفتند در انتهای درهای که گذرگاهی به منطقه حنین بود، پشت صخرهها و شکاف کوهها کمین کنند و به محض ورود ارتش اسلام به این دره عمیق و طولانی، آنان را زیر رگبار تیر و سنگ بگیرند.
پیامبر نیز که متوجه دشمن شده بود، از صفوان بن امیه برای مسلمانان صد زره امانت گرفته بود، خودش نیز دو زره بر تن کرده و کلاهخود بر سر گذاشته بود، و سوار بر اسبی سفید در پشت سر ارتش اسلام حرکت میکرد. مسلمانان شب را در دهانه دره استراحت کردند و پیش از روشن شدن هوا وارد گذرگاه حنین شدند که مورد حمله ناگهانی دشمن واقع شدند. منافقان لشکر اسلام از این حمله به شدت خوشحال شدند؛ تا آنجا که ابوسفیان نتوانست جلو خودش را بگیرد و گفت: «مسلمانان تا دریا خواهند گریخت.»
سپاه مسلمین که به سختی مورد حمله واقع شده بود، از هم متفرق شدند و هر کس سراسیمه به سویی میدوید و فقط ده نفر از جمله ایمن، علی بن ابی طالب، عباس بن عبدالمطلب و هفت نفر دیگر از بنی هاشم در کنار محمد ماندند.
محمد به عمویش عباس گفت به مردم بگو: «ای انصار که پیامبر را یاری کردید و ای کسانی که با او بیعت کردید! به کجا میگریزید؟ رسول خدا اینجاست.» سپس دستش را به آسمان بلند کرد و اینگونه دعا کرد: «بار خدایا! حمد و سپاس از آن توست. هر شکایتی به پیشگاه توست و تو تنها کمککننده هستی.» آنگاه مشتی سنگریزه به سوی مشرکان پرتاب کرد و آنان را نفرین کرد. بعد سر به آسمان بلند کرد و گفت: «بار خدایا! اگر مسلمانان در این صحنه نابود شوند، تو دیگر پرستش نمیشوی.»
از طرف دیگر، وقتی انصار صدای عباس عموی محمد را شنیدند بازگشتند، شمشیرها را از غلاف بیرون کشیدند و لبیکگویان آماده نبرد شدند. محمد با دیدن این صحنه گفت: «اکنون جنگ شدت میگیرد و پیروزی از آسمان نازل میشود.» مسلمانان این بار کفار را شکست دادند و غنائم فراوانی به دست آنان رسید. دلیل شکست اولیه مسلمانان در این نبرد، غرور کاذبی بود که به لشکر ۱۲هزار نفری خود داشتند. از بینظیرترین صحنههای جنگ، دلاوری علی بن ابیطالب بود که با شمشیر دولبهٔ خود (ذوالفقار) تعداد زیادی از کفار را کشت. (از مسائل حاشیه ساز این نبرد تقسیم غنائم به دست محمد بودهاست به نحوی که به اشراف قریش سهم بسیار زیاد و بیشتری نسبت به انصار مدینه بخشیده میشود بهویژه ابوسفیان و دیگر تازه مسلمانان قریش، که موجب طعنه زنی و نارضایتی انصار میگردد و محمد در خطابهایی از آنان دلجویی مینماید)
نام این جنگ در کتاب قرآن در سوره توبه، آیه ۲۵ آمدهاست.
https://eitaa.com/joinchat/280952
8345C119136e9a۱
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
"فردى هرروز در بازار گدایی میکرد و مردم حماقت وی را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بودو دیگری از نقره. اما او همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد! داستان در تمام منطقه پخش شد.
هرروز گروهی زن و مرد به دیدن این گدا می آمدند و دو سکه طلا به او نشان می دادند و او همیشه نقره را انتخاب میکرد، مردم وی را دست می انداختند و به حماقت او می خندیدند.
تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه وی را ان طور دست می انداختند، ناراحت شد. وی را به گوشه اي دنج از میدان کشید و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، تو سکه طلا را بردار. این طوری هم پول بیشتری گیرت میآید و همدیگر دستت نمیاندازند.
گدا پاسخ داد:
ظاهراً حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنهایم! شما نمیدانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام!
اگر کاری میکنی که هوشمندانه است، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق پندارند…!"
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌿💐💐💐💐💐💐💐💐🌿
🔴 داستانک
روزی پسری از خانواده نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست
متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه ای بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می کنی؟
مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب میکند، دوست داشتم از آنها چیز ساده ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد، درحالی که هیچ نیازی به آن ندارم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد، و شرمنده نشوند..."فرهنگی که باید با آب طلا نوشت
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌹
❣ #تدبر_در_قرآن
📢 هر کجای دنیا که باشیم، فاصله ما با خدا، فقط یک دعاست و صدا زدن! تنها مولایی که بدون تشریفات و در هر لحظهای که دلمان بگیرد، باز میکند آغوشش را به رویمان! اگر خودمان تنبلی میکنیم، تقصیر دوست چیست! کافیست صدایش بزنیم تا اجابتمان کند بسرعت
🌴 سوره بقره 🌴
🕋 وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ «186»
⚡️ترجمه:
و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزديكم؛ دعاى نيايشگر را آنگاه كه مرا مىخواند پاسخ مىگويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، باشد كه به رشد رسند.
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌹🌹🌷🌷🌹🌷🌹