#مثل_یک_مرد
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_دوم
خیس عرق می شوم نمی دانم از ترس است یا از گرمای لباس ها!
شاید هم از هر دو...
هر چه که هست نفس کشیدن را برایم سخت می کند...
اما زینب فرز و سریع مشغول است همه را که مجهز کرد و خیالش راحت شد دوباره سراغ من می آید با دست به شانه ام می زند و با صدای نامفهومی از زیر ماسک فیلتردارش می گوید: آماده ای!
فقط سرم را تکان می دهم که ضعف و ترس درونم با صدایم آشکار نشود...
اولین میت را که می آورند نزدیک است قلبم از جا کنده شود...
کمی عقب می روم...
دو، سه نفر دیگر هم همراه من می شوند...
اما زینب همراه مرضیه برای روحیه دادن به بچه ها نه تنها عقب نمی رود که جلوتر از بقیه میت را تحویل می گیرند...
هم زمان که مرضیه زیپ کاور را باز می کند احساس کردم الان است که جان بدهم اما ذکر زینب نجاتم داد یا فاطمه زهرا...
متعجب مانده بودم از زینب و مرضیه با اینکه آنها هم تا به حال مثل من جنازه ندیده بودند بدون ذره ای ترس دست بکار شدن!
یکی از خواهر ها شروع کرد روضه خواندن کم کم بچه ها روحیه گرفتند و جلو آمدن، اما من همچنان میخکوب سر جایم ایستاده بودم!
شاید حق داشتم منی که در تمام طول عمرم کلا جنازه ندیده بودم حالا بماند که کرونایی هم باشد!
مرضیه چیزی به رویم نیاورد و همراه زینب با دو تا از خواهرهای دیگر میت را که خانم میانسالی بود غسل دادن و کفن کردند
ومن برای اولین بار غسل دادن و کفن کردن یک انسان را دیدم...
فقط تماشا کردم و اشک ریختم...
شاید حس اینکه یک روز خودم به اینجا برسم مرا متوقف کرده بود!
شاید هم کارهای ناتمامی که گمان می کردم هنوز فرصت هست...
اما در آن لحظات مرگ را نزدیکتر از تمام ساعاتی که در عمرم گذارندم می دیدم آنقدر نزدیک که میخکوب شده بودم!
ذهنم درگیر مرضیه و زینب شد آنها مثل من تاحالا اینجا را ندیده بودند پس چرا... چرا... متوقف نشدن!
میان چراهای ذهنم مانده بودم که صدای مرضیه مرا به خود آورد...
_خوبی؟
با سر اشاره کردم آره...
ولی واقعا حالم خوب نبود شاید از این بدتر نمی شد!
پیشنهاد مرضیه حالم را بهتر کرد گفت: برایمان زیارت عاشورا می خوانی؟
بهترین کاری که در آن موقعیت می توانستم انجام بدهم همین بود اصلا حرف دلم را زد...
کمی آرامش از جنس عاشورا میان غسالخانه!
خواندن زیارت عاشورا که تمام شد میت دوم را آوردند در دلم احساس کردم می توانم!
هنوز می ترسیدم اما جلو رفتم...
مدام ذکر می گفتم...
مرضیه خودش را کمی عقب کشید که من زیپ کاور را باز کنم...
نفس در سینه ام حبس شده بود...
زیپ را که کشیدم با دیدن صورت خانم جوانی غم تمام وجودم را گرفت!
لحظه ای مکث و بعد از حال رفتم...
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
❣ رهبر معظم انقلاب:
✅ معلمان باید به گونهای عمل کنند که؛ ریزشها در برابر تهاجم بیگانگان نزدیک به صفر و رویش ها در حد اعلی باشد.💯💯
#رویشها
#ریزشها
#روز_معلم
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
هدایت شده از رصد اخباراقتدار ایران🍃🇮🇷🍃
❣رهبر معظم انقلاب:
🌹🍃مهمترین موضوع تمدنی ما، تعلیم و تربیت است. معلم، پایهریز تمدن نوین است.
۹۸/۰۲/۱۱
🌹🍃حوزه بسیج دانشآموزی شهیده خوشنویسان گلپایگان، به مناسبت گرامیداشت سالروز شهادت شهید مطهری و هفته معلم برگزار میکند:
🌹🍃مسابقه کتابخوانی کلام ماندگار
🌹🍃مسابقه کتابخوانی آثار شهیدمطهری
ویژه تمامی مقاطع تحصیلی
🌹🍃مقطع ابتدایی: کتاب داستان راستان
🌹🍃مقطع متوسطه اول و دوم: جاذبه و دافعه حضرت علی(علیهالسلام)
💢جهت دریافت سوالات به کانال رصداخبار انتخابات در ایتا به آدرس زیر مراجعه کنید:👇👇( آدرس کانال )
https://eitaa.com/joinchat/1043923000C42010e714a
📆مهلت ارسال پاسخنامه تا ۱۸ اردیبهشت ماه
📢📢آیدی ارسال پاسخنامهها: 👇👇
@Shahidkhoshnevisan313
Mohammad-Reza-Shajarian-Rabbana.mp3
4.29M
❣ربنا
🍃🌹🍃لحظات شیرین افطار، التماس دعای فرج
#بهار_قرآن
#ماه_رمضان_مبارک
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
یا امیر المؤمنین علیه السلام
بابا اتاق پرشده ازبوی مادرم
وقتش رسیده پربکشی سوی مادرم
دیگرخجل نباش تو از روی مادرم
فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم
شهادت امام علی(علیه السلام)
تسلیت باد
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
صد بهانه برای بخشش.mp3
3.68M
عملی آسان و ساده در شب قدر،
برای جلب مغفرت خداوند!
🎤🎤🎤استاد شجاعی
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
YEKNET.IR - namahang - shabe 19 ramezan 1442 - pouyanfar.mp3
5.68M
شهادت امام علی(علیه السلام) تسلیت باد
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
من حیدریم روی بدی هام قلم بزن
تقدیرمو با دستای علی رقم بزن
🎤 🎤🎤محمدحسین پویانفر
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
✅قرآن مثل دریاست
حضرت امام علی علیه السلام میفرمایند:
عجایب قرآن قابل شمارش نیست و کهنه نمیشود.
قرآن مثل دریاست، هم ساده و هم پیچیده.
وقتی شما به دریا نگاه می کنید
یک لذتی می برید،
وقتی پایتان را در دریا می گذارید
لذت دیگری دارد،
وقتی قایقرانی می کنید
لذت دیگری دارد.
قرآن هم این طور است.
صوت قرآن یک لذتی دارد،
ترجمه ی قرآن لذت دیگری
تفسیر و تدبر در قرآن لذت دیگر