فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خلاقیت
نخ کردن سوزن ✂️
🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
#دانستنی_ها_و_معماهای_قرآنی
#شناسه_سوره_ها
📌 محتوای سوره نبأ چیست ؟
ضرورت و حتمیت قیامت و توصیف آن ، بیان نظامهای طبیعت و سایر موارد از موضوعاتی است که در سوره نبأ به آن اشاره شده است .
📌 نامهای دیگر سوره نبأ چیست ؟
نام های دیگر این سوره عبارتند از : عن ، تساول و معاصر .
📌 چرا سوره نازعات را ، نازعات نامیده اند ؟
نازعات به معنای آنهایی است که از روی قوت جان می گیرند و منظور فرشتگان هستند که در اوایل این سوره به آن اشاره شده است و لذا این سوره را نازعات نامیده اند .
📌 محتوای سوره نازعات چیست ؟
یاد فرشتگان به عنوان واسطه های تدبیر در جهان ، بخشی از نبوت موسی ، بیان آخرت و حالات مردم در بهشت و جهنم از مواردی است که در سوره نازعات به آن اشاره شده است .
📌 چرا سوره عبس را ، عبس نامیده اند ؟
عبس به معنای چهره در هم کشیده و عتاب و ملامت ثروتمندان است که در اوایل این سوره به آن اشاره شده است و لذا این سوره را عبس نامیده اند .
📌 محتوای سوره عبس چیست ؟
چهره در هم کشیدن ثروتمندان از ورود نابینا ( ابن ام مکتوم ) و انتقاد خداوند ، یادی از مراحل خلقت انسان و نعمت های خدا و چهره های خندان و اندوهگین در آخرت از مواردی است که در سوره عبس به آن اشاره شده است .
📌 نام دیگر سوره عبس چیست ؟
نام دیگر این سوره ، اعمی ( نابینا ) است.
📌 چرا سوره تکویر را ، تکویر نامیده اند ؟
تکویر به معنای در هم پیچیده شدن که در آیه اول این سوره به آن اشاره شده است و لذا این سوره را تکویر نامیده اند.
🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
pedar_eshgh_pesar5.mp3
7.16M
#بشنوید
نمایشنامه پدر ، عشق و پسر
قسمت پنجم
مدت زمان : ۵۴ : ۱۴
🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایاا
آرامش را سرليست
ِتمام اتفاقات
ِزندگی مان قراربده
آرامش را به دوستان عطا بفرما
تافردایی
پرازخیروبرکت داشته باشن
#شبتون_خدایی
┅✿❀💫✨💫❀✿┅
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
امروز☀️
روز مهربونی خداست 💖
بیایید
خوبی هاراجمع
بدی ها راتفریق
شادی هارا ضرب
غم هارا تقسیم
ونفرت ها را
از قلب هایمان فاکتور بگیریم!
ســـ😊ــلام✋
به سه شنبه خوش آمدید ☕ 😊
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
الهی .....
امروز زنگ خانه تان را بزنند
بگویند .... سلام
منم خوشبختی ،
آمدم خانه تان تا ابد بمانم.♥️
#انرژی مثبت
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
زندگينامه شهيد سيدرضا مقدسی
شهيد سيدرضا مقدسی در شهرستان گلپايگان در يک خانواده ی مذهبی متولد شد. پس از اخذ ديپلم در رشته ی کارشناسی فيزيک ادامه تحصيل داد و بعد از پايان تحصيلات در دانشگاه به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در سال1361 داوطلبانه به جبهه های جنوب اعزام گرديد و به فاصله ی کوتاهی 24/تیرماه/61در عمليات رمضان به شهادت رسيد.
پيکر پاک اين شهيد عزيز پس از سالها مفقودالاثر بودن شناسايی گرديد و به گلپايگان انتقال داده شد و پس از تشييع توسط مردم شريف منطقه در گلزار شهدای گلپايگان به خاک سپرده شد.
❤️📚
📚
#عشقینه 🌸🍃
#ناحله 🌺
#قسمت_صدو_هفتادو_پنج
از تو آینه ی آسانسور با خنده نگاهم می کرد.
+چرا این عکس؟
_یادته چقدر به عکسم خندیدی اذیتم کردی؟ اینم تلافی!
+عه پس تلافی کردنم بلدین شما ما خبر نداشتیم.
_بله دیگه!
آسانسور ایستاد و رفتیم داخل خونه.
رفتم تو اتاقمون و از کمد لباس هاش یه پیراهن کرم رنگ که صبح اتوش کرده بودم رو برداشتم و روی تخت گذاشتم. به هال پذیرایی کوچیکمون برگشتم و رو به محمدکه کنار بابا نشسته بود گفتم:
_آقا محمد میشه بیای؟
از جاش بلند شد و با من به اتاق اومد.
+جانم؟
رو به روش ایستادم و دکمه های لباسش رو براش باز کردم. اون پیراهنش رو از تخت برداشتم و براش نگه داشتم که بپوشه .پیراهنش رو پوشید و دکمه هاش رو بست.
از روی میز آرایشم شونه اش و برداشتم و موهای پریشون و محاسنش رو شونه زدم .از ادکلن هاش اونی که خودم بیشتر دوستش داشتم و برداشتم و دادم دستش. خندید و ازم گرفتش.
یه نگاه به سر تا پاش انداختم و وقتی از تیپش مطمئن شدم گفتم:
_عالی شدی،بریم!
یه لبخند زد و از اتاق رفت. چادر مشکیم رو با چادر رنگی عوض کردم. به لبه های روسریم دست کشیدم و از اتاق بیرون رفتم.
محمد و محسن میز عسلی رو آوردن و جلوی مبل وسطی گذاشتن.
کیک رو روی میز گذاشتن که محسن گفت :
+ به کجا داریم میریم ما؟محمد خجالت نمیکشی از این اداها در میاری؟پسر تو چرا اینجوری شدی آخه؟من یه بارم تو رو با این قیافه ندیده بودم!یعنی واقعا پس فردا شهید شدی با این عکس برات بنر بزنیم؟!
صدای خنده ی جمع بلند شده بود. محمد هم میخندید و با چشم هاش برام خط و نشون میکشید.
یهو گفتم:
_ای وای،شمع رو روی کیک نزاشتم چرا ؟
ریحانه:
+داشتی گریه میکردی یادت رفت.
محمد با نگرانی گفت:
_گریه چرا؟
واسه ریحانه چشم غره رفتم و بی خیال جواب دادن شدم.از آشپزخونه فشفشه وشمع عدد دو و نه رو آوردم و روی کیک گذاشتم.
ریحانه جواب داد:
+بس که دوتاتون لوسین
تو گریه کردی فاطمه هم گریه اش گرفت.
چشم های محمد گرد شد وگفت: من گریه کردم؟
روح الله:
+بله آقا محمد صدات رو بلندگو بود.یعنی کاملا مشخصه که فاطمه خانومنخواسته برات تولد بگیره خواسته آبروت رو ببره داداشم.
به سرعت برگشتم سمتش و گفتم: _بیخشیدا ولی خانومشما زدرو بلندگو
که فیلم بگیره!
بابا که از بحث های بین ما خنده اش گرفته بود گفت:
+خب حالا یچیزی بیارید این شمع هارو روشن کنین.
دوربین محمدرودادم دست ریحانه و شمع هارو روشن کردم.
با شیطنت های محسن و روح الله محمدشمع هارو فوت کرد وکیک رو برش زد. سریع کیک رو تقسیم کردم و با شربت به همه تعارف کردم.
همه روی زمینکنار هم نشسته بودیم
تا رفتم جعبه ی هدیه ی محمدرو روی میز گذاشتم،بقیه هم اومدن و کادوهایی که خریده بودن رو کنارش گذاشتن.
روح الله:
+خب آقا محمد بیا بشین اینجا باز کن اینارو
محمد:
+ای بابا شما خیلی شرمندمکردین. حضورتون خیلی خوشحالم کرد. دیگه کادو برای چی؟
میخواست ادامه بده که محسن گفت ؛خب حالا داداش ،کاری نکردیمکه!
محمد:
+من باز کنماینارو؟
محسن:
+خجالت میکشی من باز کنم برات؟
سکوت محمدروکه دیدرفت کنار جعبه های کادو نشست.
میخواست کادوی من رو باز کنه که گفتم:
+آقا محسن اول کادوی بابا ومامان...
هدیه ای که بابا خریده بود رو برداشت
چسب کاغذ کادو رو باز کرد و کمربند مشکی شیکی رو ازش بیرون آورد.
محمدکلی ازباباتشکر کرد.کاملا مشخص بودکه چقدر خجالت کشیده کلا در مقابل بابام یه رفتار خاصی داشت حتی به سختی صداش میزد. کادوی مامان تو یه جعبه بود.
محسن:
+عه این دوتاست
مامان از حرفش خندید
محسن دوتا جعبه ی چوبی کوچک تر رو در آورد بعد از این که چندثانیه بهشون نگاه کرد گیج یکیش رو به من و یکی دیگه روبه محمد داد.
با تعجب در چوبی جعبه رو باز کردم
که یه ساعت زنونه ی خوشگل تو جعبه دیدم برگشتم سمت مامانم و گفتم:
_این واسه منه؟
مامان با لبخند سرش روتکون داد.
محمد:
+واسه من خوشگل تره
همه خندیدن.نگاهم به ساعتی که روی مچش بسته بود افتاد،ست مردونه ی ساعت من بود.دور مچم بستمش،خیلی به دستم میومد.ذوق زده مامان روبغل کردم و گفتم: +ممنونم مامان خوش سلیقم
محمد مامان روبغل کردوسرش رو بوسید و گفت:
+دستتون دردنکنه.خیلی قشنگن.حالاچرا زحمت کشیدین واسه فاطمه خانوم خریدین!
همه خندیدن و من با یه اخم ساختگی به محمد نگاه کردم که ادامه داد:
+خب تولد من بود،واسه شما نمیخریدن که اشکالی نداشت.
یه چشم غره دادم و دوباره با ذوق به ساعتم نگاه کردم.از هدیه گرفتن خیلی خوشم میومد.مهم نبود چه هدیه ای،هرچی که بود هیجان زده میشدم.
محسن کادوی خودش رو آورد و به محمد داد و گفت:
+تقدیم به تو ای برادرم
محمد جعبه ی مستطیلی که رنگش مشکی بود و از محسن گرفت و درش رو باز کرد.جعبه اش مخمل بود.
یه روان نویس و خودکار نقره ای کنار هم تو جعبه بودن.خیلی شیک و قشنگ بود.محمد خیلی
ازشون تشکر کرد.
#Naheleh_org
به قلم 🖊
#غین_میم💙و #فاء_دآل
میگن راننده ای باسرعت200حرکت میکرد،پلیس گرفتش گفت چرا این همه سرعت!!!
راننده گفت :گوشیم مونده پیش زنم اونم بدون رمز!!!!
پلیس گفت پ زودحرکت کن ماهم راه رو برات بازمیکنیم وپشت سرت راه میفتیم تا مشکلی پیش نیاد!!!
😯😁😅😁🤣
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش
آموزش جعبه شانسی برای بچهها 👦👧
🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
🌷🌷🌷#احکام
🌷🌷 اقسام واجبات
🌷واجبات از نظر زمان و مکان سه نوعند:
1⃣ واجب زمانی که زمان در آن دخالت دارد مانند : نماز ، روزه ی رمضان و ....
که خود بر سه قسم است :
الف) واجبات همیشگی همچون نماز های یومیه.
ب) واجبات مقطعی مانند نماز آیات ، نذر ، عهد و قسم .
ج) واجبی که در عمر یک بار واجب می شود مانند حج در صورت استطاعت.
2⃣ واجب مکانی که مکان در آن دخالت دارد مانند اعمال حج که باید در مکان های خاص انجام شود.
3⃣ واجب فعلی که نه زمان در آن دخالت دارد و نه مکانمانند امر به معروف ، خمس ، زکات و کفاره.
🌷 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🌷
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
#کباب_تابه_ای_مرغ🍢🥓🥓
یک عدد پیاز رنده شده و آب گرفته رو با 250 گرم گوشت چرخکرده و یک عدد سینه مرغ چرخکرده، یک عدد تخم مرغ، یک قاشق پودر سوخاری، نمک، فلفل، زردچوبه و زعفران دمکرده و سماق، ورز دادم و توی تابه نچسب پهن کردم و با کفگیر خط انداختم.
در تابه رو بستم و روی شعله متوسط گذاشتم، وقتی آب انداخت در ظرف رو برداشتم و شعله رو کم کردم، وقتی آب اون خشک شد و یک طرف اون سرخ شد، برگردوندم و طرف دیگه رو سرخ کردم.
میتونید کمی کره اضافه کنید تا توی کره سرخ بشه و یا توی همون روغن گوشت سرخ بشه.
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋مه گل پاتوق دختران فرهیخته🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ترفند
ایده های باحال برای خوردن انبه 🥑
🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋