#دانستنی_ها_و_معماهای_قرآنی
#پیامبران_در_قرآن
📌 اولین پیامبری که بر بنی اسرائیل مبعوث شد چه نام داشت ؟
حضرت موسی (ع)
📌کدام پیامبر جد اول رسول اکرم (ص) بود ؟
حضرت ابراهیم (ع)
📌کدام پیامبر بود که خط نوشت و لباس دوخت ؟
حضرت ادریس
🖤 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🖤
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
یه بارم آماده شده بودیم بریم مهمونی که یهو دیدیم در زدن همه ساکت شدیم تا فکر کنن نیستیم چند دقیقه بعد آروم خم شدم از زیر نگاه کنم ،
یه دفعه دیدم دوتا چشمام از اون ور داره منو نگاه میکنه😂😂😂
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
دیزاین برنج دورنگ☝️
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋مه گل پاتوق دختران فرهیخته🦋
دیشب ب بابام گفتم تو هیچ وق پشتم نبودی هیچ وق حمایتم نکردی صب بلند شدم دیدم با سه تا فالور ک منو داداشمو پسر عموم هستیم استوری گذاشته پسر گلم فالوشه🤦♂️
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌷🍃 علت اینکه برای بسیاری از انسانها تمرکز حواس، به ویژه در نماز کار آسانی نیست به این جهت است که کارهای بیرونی از نماز، الهی نیست.
🌷🍃 دوستان گرامی نماز اول وقت 😊
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوسیوهشت
👈این داستان⇦《 یا رسولالله 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎زمان پیامبر ... برای حضرت خبر میارن که فلان محل ... یه نفر مجلس عیش راه انداخته و ... پیامبر از بین جمع ... حضرت علی (علیه السلام )رو میفرسته ... علی جان برو ببین چه خبره❓ ...
🔹حضرت میره و برمیگرده ... و خطاب به پیامبر عرض میکنه ... یا رسولالله ... من هیچی ندیدم ...
🔸شخصی که خبر آورده بوده عصبانی میشه و میگه ... من خودم دیدم ... و صدای ساز و دهلشون تا فاصله زیادی میاومد ... چطور علی میگه چیزی ندیدم❓...
💠پیامبر میفرمایند ... چون زمانی که به اون کوچه رسید ... چشمهاش رو بست و از اونجا عبور کرد ... من بهش گفته بودم، ببین ... و اون چیزی ندید ...
💢مات و مبهوت بهم نگاه میکرد ... به زحمت، بغض و اشکم رو کنترل کردم ... قلب و روحم از درون درد میکرد ...
به اونهایی که شما رو فرستادن بگید ... مهران گفت ... منم چیزی ندیدم ...😊😑
🔻و بغض راه گلوم رو سد کرد ... حس وحشتناکی داشتم ... نمیدونستم باید چه کار کنم ... توی اون لحظات، تنها چیزی که توی ذهنم بود ... همین حکایت بود و بس ...🍀
🔹بهش نگاه نمیکردم ... ولی میتونستم حالاتش رو حس کنم ... گیج و سر درگم بود ... با فکر و انتظار دیگهای اومده بود ... اما حالا ...😳
درد بدی وجودم رو پر کرده بود ... حتی روحم درد میکرد... درد و حسی که برای هیچ کدوم قابل درک نبود ...
🍃✨به خدا التماس میکردم هر چه زودتر بره ... اما همین طور نشسته بود ... نمیدونم به چی فکر میکرد ... چی توی ذهنش میگذشت ... ولی دیگه قدرت کنترل این درد رو نداشتم ...😔
💢ناخودآگاه اشک از چشمم فرو ریخت ...😢
سریع خودم رو کنترل کردم ... اما دیر شده بود ... حالم دست خودم نبود ... نگاه متحیرش روی چهره من خشک شده بود...😳
🔹ما واسه وجب به وجب این خاک جون دادیم ... جوانهایی که جوانیشون رو واسه اسلام گذاشتن وسط ... اونها هم جوان بودن ... اونها هم شاد بودن ... شوخ بودن ... میخندیدن ... وصیت همهشون همین بود ... خون من و ...
⭕️با حالتی بهم نگاه میکرد ... که نمیفهمیدمش ... شاید هیچ کدوممون همدیگه رو ...😳😔
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
@modafehh
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
پارتی بازی خدا.mp3
188.3K
گریه زمین و آسمان🏴🏴🏴
🎤🎤🎤حاج آقای پناهیان
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋