💕《خدایــــا
یاریم کن
در این فضای مجازی
نگاهم چیزی را که پسند تو نیست نبیند!
و با انگشتانم دروغ و #تهمت و فحشا
منتشر نکنم!...》
🖤شبتون به خیر🖤
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
✨خدایا بہ حرمت ماه رمضان
✨نیکو ترین سر نوشتها حلالترین روزیها
✨ودلمان را جویبار رحمتت برای ما مقدر کن
✨بسم الله الرحمن الرحیم
✨الهی به امید تو
🌻 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🌻
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
[ غمگین نباشید چراکه خوشبختی میتواند، از درون تلخترین روزهای زندگیِ شما، زاده شود♥️
ِhttps://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
همراهان مه گلی🍀🍀🍀
رمان ناخواسته هم تمام شد
و از امروز
یه رمان جدید شروع میکنیم
رمان جدیدمون خیلی جذابه
غم داره
شادی داره
ثبات داره
بالا و پایین داره...
و چون بر اساس واقعیته
مثل همه ی زندگی های جاری
پر از فراز و نشیب
و
هیجانه...
امیدوارم با خوندش انگیزه برای تلاش بیشتر پیدا کنیم و یادمون بمونه ابد در پیش داریم
#قسمت_اول_مثل_یک_مرد
#بر_اساس_واقعیت
بوی سدر و کافور که به مشامم می خورد یکدفعه یاد گذشته می افتم...
درست چند سال پیش بود وقتی کتاب دا را می خواندم چقدر حس بودن در آن لحظات را وحشتناک و دلهره آور می دیدم!
«تاریک بود،چشم چشم را نمیدید اما صدای هس هس زدن را حس می کردم،فانوسی برداشتم تا اگر سگ های وحشی به جنازه ها نزدیک شده باشند دورشان کنم،لابه لای جنازه ها گام بر می داشتم که ناگهان احساس کردم پای راستم خیس شده فانوس را پایین گرفتم، پایم در روده های یک جنازه فرو رفته بود . . . »
اینها بخشی از کتاب «دا» خاطرات واقعی دختری را روایت می کند که در زمان جنگ تصمیم می گیرد به غسال های شهر کمک کند تا جنازه ها زود تر دفن شوند.
آن لحظه که این جملات را می خواندم احساس میکردم که کارش از سربازی که خط مقدم جبهه بود کمتر نبوده و چقدر دیدن چنین لحظاتی برای یک خانم سخت است...
اما حالا دست روزگار مرا نیز به ورطه ی امتحان کشید و گویا آن کتاب امروز جلوی چشمانم ورق، ورق می خورد!
آن روز که این کتاب را می خواندم هرگز گمان نمی کردم خودم در چنین شرایطی قرار بگیرم و اصلا جرات چنین کاری را داشته باشم!
من که تا به حال نه مرده دیده بودم!
نه غسالخانه!
و جز بوی عطرهای خاص خودم چیزی به مشامم نخورده بود حالا دست تقدیر قرار بود مرا با بوی کافور و سدر مانوس کند...
اوایل اسفند بود همه جا حرف از بیماری ناشناخته ای به اسم کرونا و دلهره و ترسی که قبل از هر چیز انسان را زمین گیر می کرد...
خودم هم مثل همه ترسیده بودم نمی دانستم چه باید بکنم اینکه اصلا می شود کاری کرد یا نه!
یا باید با یک ترس و دلهره گوشه خانه بنشینم تا ببینم چه خواهد شد!
حس خوبی نبود واقعا بلاتکلیفی و سردرگمی همراه با ترس درد بدتری بود که قبل از مبتلا شدن به کرونا سرازیر وجودم شده بود انگار دست و پایم را بسته بودند و راه نفسهایم از این همه وحشت بند آمده بود!
تا اینکه با تماس مرضیه همه چیز عوض شد و حالا من اینجا حضور داشتم جایی که هیچ وقت فکرش را نمی کردم و اتفاقاتی که زندگیم را از یکنواختی نجات داد...
همانطور بهت زده محیط را نگاه می کردم...
چه جای غریبی!
و چقدر حس عجیبی دارم...
محو افکارم هستم که زینب ماسکی شبیه ماسکهای شیمیایی زمان جنگ به دستم می دهد.
خوب که دقت می کنم شبیه نیست درست خودش هست! هنوز متحیرانه خیره ی ماسکم که دوباره زینب با لباس مخصوص جلویم ظاهر می شود و می گویید: بِجُنب دختر...
و لباسهای آبی رنگی به دستم می دهد سعی می کنم بهت چهره ام نمایان نشود و زود دست بکار می شوم لباسهای مخصوص را که پوشیدم احساس کردم حرارت بدنم چندین برابر شد....
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
☺️ سلام مجدد به همراهان همیشگی مه گل
🙏 طاعات و عبادات شما مقبول درگاه حق تعالی ان شاالله
📣 خبر خبر .....
چهارشنبه ها زنگ تفریح داریم 😅
🎤 باید اعلام کنیم که مه گل برای دانش آموزان 🎒 فرصتی فراهم کرده که از این به بعد روزهای چهارشنبه کارهای ارسالی شما را با نام زیبای خودتان در کانال بارگذاری کند ✏️
📆 هر هفته روزهای سه شنبه موضوع مورد نظر خدمت شما اعلام و در کانال سنجاق می شود 📌 و شما فقط تا روز چهارشنبه فرصت دارید که اثرات زیبای خود را برای مه گل ارسال کنید 💌
📋 مه گل تمامی آنها روز چهارشنبه بارگزاری میکند .
🔖پس قرار زنگ تفریح های چهارشنبه هامون یادتون نره ها ....
❓ موضوع این هفته ....
ضیافت افطاری 😁
آیدی زیر منتظر آثار شماست 👇
@F_mahdijan
🌻 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🌻
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
May 11
اونایی که به سیب زمینی میگید "سیب زَمَنی"
تو محلتون زَمَن متری چنده؟🤔😂😂
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه دقیقه در قیامت
قسمت بیستم
#سؤال_روز_بیستم
📌 علت ثبت حج در پرونده اعمال فرد در نوجوانی با اینکه به حج نرفته بود چه بود ؟
1⃣ اطعام فقرا
2⃣ نگاه از سر مهربانی به پدر و مادر
3⃣ نماز اول وقت
گزینه صحیح را به همراه نام و نام خانوادگی تا ساعت ۲۴ روز دوشنبه به آی دی زیر ارسال کنید .
@F_mahdijan
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋