❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :9⃣5⃣1⃣
#فصل_پانزدهم
به زور بلند شدم و غذایی بار گذاشتم و خانه را مرتب کردم. کم کم داشت هوا تاریک می شد. دم به دقیقه بچه ها را می فرستادم سر کوچه تا ببینند بابایشان آمده یا نه. خودم هم پشت در نشسته بودم و گاه گاهی توی کوچه سرک می کشیدم.
وقتی دیدم این طور نمی شود، بچه ها را برداشتم و رفتم نشستم جلوی در. صدای زلال اذان مغرب توی شهر می پیچید. اشک از چشمانم سرازیر شده بود. به خدا التماس کردم: «خدایا به این وقت عزیز قسم، بچه هایم را یتیم نکن. مهدی هنوز درست و حسابی پدرش را نمی شناسد. خدیجه و معصومه بدجوری بابایی شده اند. ببین چطور بی قرار و منتظرند بابایشان از راه برسد. خدایا! شوهرم را صحیح و سالم از تو می خواهم.»
این ها را می گفتم و اشک می ریختم، یک دفعه دیدم دو نفر از سر کوچه دارند توی تاریکی جلو می آیند. یکی از آن ها دستش را گذاشته بود روی شانة آن یکی و لنگان لنگان راه می آمد. کمی که جلوتر آمدند، شناختمشان. آقا ستار و صمد بودند. گفتم: «بچه ها بابا آمد.» و با شادی تندتند اشک هایم را پاک کردم.
خدیجه و معصومه جیغ و دادکنان دویدند جلوی راه صمد و از سر و کولش بالا رفتند. صدای خنده بچه ها و بابا بابا گفتنشان به گریه ام انداخت. دویدم جلوی راهشان. صمد مجروح شده بود. این را آقا ستار گفت. پایش ترکش خورده بود.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :0⃣6⃣1⃣
#فصل_پانزدهم
چند روزی هم در بیمارستان قم بستری و تازه امروز مرخص شده بود. دویدم توی خانه. مهدی را توی گهواره اش گذاشتم و برای صمد رختخوابی آماده کردم. بعد برگشتم و کمک کردم صمد را آوردیم و توی رختخواب خواباندیم. بچه ها یک لحظه رهایش نمی کردند. معصومه دست و صورتش را می بوسید و خدیجه پای مجروحش را نوازش می کرد. آقا ستار داروهای صمد را داد به من و برایم توضیح داد هر کدام را باید چه ساعتی بخورد. چند تا هم آمپول داشت که باید روزی یکی می زد. آن شب آقا ستار ماند و تا صبح خودش از صمد پرستاری کرد؛ اما فردا صبح رفت. نزدیکی های ظهر بود. داشتم غذا می پختم، صمد صدایم کرد. معلوم بود حالش خوب نیست. گفت: «قدم! کتفم بدجوری درد می کند. بیا ببین چی شده.»
بلوزش را بالا زدم. دلم کباب شد. پشتش به اندازة یک پنج تومانی سیاه و کبود شده بود. یادم افتاد ممکن است بقایای ترکش های آن نارنجک باشد؛ وقتی که با منافق ها درگیر شده بود.
گفتم: «ترکش نارنجک است.»
گفت: «برو یک سنجاق قفلی داغ کن بیاور.»
گفتم: «چه کار می خواهی بکنی. دستش نزن. بگذار برویم دکتر.»
ادامه دارد...✒️
💐🍃https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1💐🍃💐🍃💐
🌹صادق آهنگران تو یه تیکه از شعرش میخونه:
"شمعِ شبهای دوعیجی میشدیم"
میدونید این مصرع یعنی چی؟!
عراق تو منطقه دوعیجی بمبِ فسفری مینداخت.
فسفر وقتی با اکسیژن هوا ترکیب بشه
شعلهور میشه، رزمنده ها که زیر این بمب
ها گیر میکردن، فسفر به تنشون میچسبید،
و با هیچ وسیله ای دیگه خاموش نمیشد و اونا
میسوختن و میسوختن و میسوختن...
و صبح، باد خاکستر هاشون رو میبرد...
به خدا قسم که ما خیلی مدیونیم!
چه خون هایی ریخته شد تا ماها شاید
بیدار بشیم، تا شاید بیایم پایِ کار..
#شهدا
#هفته_دفاع_مقدس
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1💐💐💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌎 پنیر نخل یا به گویش محلی هرمزگان کورگ
پنیر نخل یا همان غاپ، سوغات لذیذی است که از دل نخل بیرون میآید و بسیار مقوی است. نخلداران آن دسته از نخلهایی را که زمان ثمردهی آنها تمام شده است قطع میکنند و نخلی را جایگزین میکارند، پنیر آن را که در قسمت انتهایی تنه نخل است بیرون آورده و استفاده میکنند.
هر نخل 3 تا 10 کیلوگرم پنیر دارد و پنیر نخل تمام خواص خرما را دارد یعنی سرشار از قند، مواد معدنی، ویتامین، کالری و آهن است. از جمله خواص آن درمان نازایی، درمان بیماریهای عصبی از جمله آلزایمر، پارکینسون و درمان کمخونی و ضعف قوای جسمی را میتوان نام برد
#دانستنی
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
سه شنبه تون به طراوت شبنم🌸🍃
وبه شادابی وزیبایی گلها🌸🍃
در زندگی هیچ چیز
مهم تر از این نیست
که قلباً در آرامش باشیم🌸🍃
الهی همیشه قلبتون
پـر از عشــق و آرامش باشـه🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
بيشتر از اينكه نگران شهرتت باشى، نگران شخصيتت باش. شخصيت تو اون چيزيه كه واقعا هستى، اما شهرتت چيزيه كه ديگران در مورد تو فكر ميكنن.
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
☀️انس باعلماء (۱۳۹)
🌹ملاعلی معصومی همدانی از آیت الله نخودکی موعظه ای خواست.فرمود:
«مرنج و مرنجان!»
🍀پاسخ داد: مرنجانش راحت است با "مرنجش"چه کنم؟
💐فرمود : خود را كس ندان
🌴شاعرهم گفته
تا در این صورتیم از کس ما
هم نرنجیم و هم نرنجانیم
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
👌 یه تکنیک ناب
هروقت کسی ناراحتتون کرد به ساعت نگاه کنید، ببینید ساعت چنده؟! 🕒
به فرض مثال اگر ساعت ۳ بود بگید یا امام حسین'علیهالسلام' به خاطر شما میبخشم...🤍
ایدهی قشنگی بود میشه برا هرچیزی استفاده اش کرد!
مثلا هروقت خواستیم گناه کنیم نگاه به ساعت کنیم و به معصوم پناه ببریم ...
مثلا هروقت دلمون گرفت به ساعت نگاه کنیم و باهاشون درد و دل کنیم...
مثلا هروقت.....
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌺 هفدهم ربیع الاول جزو ۴ روز سال است که به فضیلت روزه ممتاز است. و روزه گرفتن آن معادل یک سال روزه گرفتن است.
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
اگر میتوانستید به ۴۱۰۰۰ سال پیش به آخرین عصر یخبندان بروید، آنگاه قطب نما به جای شمال به جنوب اشاره میکرد دلیل آن این است که در طول سالها قطبهای مغناطیسی زمین جابهجا شده اند
#دانستنی
➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🍏 چـطوری دل پیچه طولانی مدت و شدید رو از بین ببریم ؟
۳یا۴ قطعه از میوه "بــه" را در یک لیتر آب برای 30 دقیقه بجوشانید و سپس میل کنید تا دل پیچه ازبین برود
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🍏 آیا عوامل عمده غلظت خون را میدانید؟
علت های غلظت خون بالا عبارتند از :
گوشت گاو ، چیپس و پفک ، روغن مایع و جامد، دل قلوه و جگر سیاه ، سوسیس و کالباس ، نان بدون سبوس ، فست فود و سرخ کردنی ، مصرف بیش از حد برنج ، مصرف زیاد چای سیاه کم تحرکی و استرس
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ماکارونی 🍝خوشمزه یک غذای خیلی آسون برای ناهار یا شام هست. که مواد لازمش تو همه آشپزخونه ها پیدا میشه، درست کردنش هم ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بیشتر طول نمیکشه.!😋
مواد لازم:
۲۰۰ گرم ماکارونی خشک لینگوئینی یا (هر شکلی که دوست دارید)
۲ ق غ روغن گیاهی
۱ پیاز
نمک
فلفل سیاه
فلفل قرمز
زردچوبه
۳ ق غ رب گوجه
۳ حبه سیر
۳ پيمانه آب جوش
۱ مكعب عصاره سبزيجات
۱ گوجه بزرگ
۱۰۰ گرم قارچ
اسفناج
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد
حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید. کاغذ را گرفت.
روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین». ۱۰
دلار همراه کاغذ بود.
قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت. سگ هم کیسه را گرفت و رفت. قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد. سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید.
با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد. قصاب به دنبالش راه افتاد. سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد.
قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند. اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت.
صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره آنرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد.
قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.
اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد.
پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش. سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید.
گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید.
این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد.
سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.
مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد. قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. این باهوش ترین سگی هست که من تا به حال دیدم.
مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟ این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه.
پائولو کوئلیو
نتیجه اخلاقی: مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود.
چیزی که شما آنرا بی ارزش می دانید، بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است.
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺍﺯ ﺭﻧﺞ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﯿﻦ
ﻭ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺷﺎﺩ ﺍﺳﺖ
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ...
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺭﺍ...
ﮔﯿﺎﻩ ﺭﺍ ...
ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﻫﺮ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ!
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
شش اصل آرامش در زندگی:
به کسی که به تو اهمیت نمیده، اهمیت نده!
به خلایق هر چه لایق، باور داشته باش!
توقعت رو از دیگران، به صفر برسون!
هر کسی رو نتونستی ادب کنی
بشین و صبر کن تا روزگار ادبش کنه!
هر انسانی به اندازه ی سطح شخصیت و درک
خودش میتونه ارزش تو رو تشخیص بده!
هر کسی که ارزش تو رو ندونست راهت رو
ازش جدا کن و اگر امکانش نبود
در ذهنت کم رنگش کن...!
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
#طنز
سر چهار راه بودم یهو ی وانت چراغ قرمزو رد کرد
پلیس تو بلندگو گفت وانت کجا میری؟😡😱
وانتیه هم تو بلند گو گفت دارم میرم خونه
.
.
.
.
.
.
یعنی ی همچین ملتی هستيم ها...😂🛻🛻🛻
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1