eitaa logo
مَه گُل
663 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
103 فایل
❤پاتوق دختران فرهیخته❤👧حرفهای نگفتنی نوجوانی و جوانی😄💅هنر و خلاقیت💇 📑اخبار دخترونه و...🎀 📣گل دخترا😍کانال رو به دوستانتون معرفی کنید @Mahgol31 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۵ نصیحت از عائض القرنی 🌹 هركدام را آهسته بخوانيد و در مورد آن تدبر كنيد و آن را عملی ميكنيد بعد بعدی را بخوانيد ٪ ۱ 💚 روزت را با نماز صبح و با اذکار صبح شروع کن تا کامیابی و موفقیت را بدست آوری . ۲ 💚 همیشه استغفار بخوان تا شیطان بگونه ای از تو ناامید شود که به سر حد خودکشی برسد ! ۳ 💚 دعا را قطع نکن چون آن طناب نجات است . ۴💚 همیشه به یاد داشته باش که فرشتگان صحبتهای تو را می نویسند ۵ 💚 همیشه خوش بین باش اگر چه در ته بادهای تند و طوفانها باشی زیبایی انگشتان با شمردن تسبیح با آنهاست ! ۶ 💚 وقتی غمها و اندوهها بر تو هجوم آوردن کلمه لا اله الا الله را بخوان ۷ 💚 بوسیله پولهایت دعای فقرا و محبت مساکین را بخر ۸ 💚 سجده طولانی با خشوع ، بسیار بهتر است از قصر پر از گل ۹ 💚 قبل از اینکه سخنی را از دهانت بیرون کنی در مورد آن فکر کن چون بسیاری از سخنان کشنده اند ۱۰ 💚 از دعای مظلوم و اشک محرومان بر حذر باش ۱۱ 💚 قبل از خواندن کتب و مجله ها و روزنامه ها ، قرآن بخوان ۱۳ 💚 سبب استقامت خانواده ات باش ۱۳ 💚 با نفست در طاعت خدا جهاد کن چون نفس انسان را به کار بد بسیار امر میکند . ۱۴ 💚 دستان مادر و پدرت را ببوس تا بوسیله آن بهشت و رضامندی خدا را بدست آوری ۱۵ 💚 لباسهای کهنه و قدیمی تو نزد فقراء نو و جدید هستن ۱۶ 💚 خشمگین نباش چون زندگی از آنچه تو فکر میکنی کوتاهتر است . ۱۷ 💚 با تو ثروتمندترین ثروتمندان و قوتریترین قدرتمندان است و او کسی نیست جز الله جل جلاله ۱۸ 💚 راه اجابت دعا را بوسیله گناه مبند ۱۹ 💚 نماز بهترین چیزی است که ترا بر مصیبتها و سختیها کمک میکند ۲۰ 💚 از گمانهای بد بپرهیز هم خودت راحت میشوی و هم دیگران از دست تو راحت میشوند ۲۱💚 سبب تمام غمها رو گردانی از خدا است لذا به خدا روکن ۲۲ 💚 نمازی بخوان که با تو در قبر بیاید ۲۳ 💚 وقتی که شنیدی کسی غیبت میکند به او بگو از خدا بترس ۲۴ 💚 بر خواندن سوره ملک مداومت کن چون آن نجات دهنده از عذاب قبر است . ۲۵ 💚 محروم واقعی کسی است که از نمازخاشعانه و چشمان گریان محروم باشد ۲۶ 💚 مومنان بی خبر را اذیت نکن ( یعنی هیچکس را ناگهانی نترسان و اذیت نکن اگر چه به شوخی باشد) ۲۷ 💚 تمام محبتت را با ( مردم ) فقط بخاطر خدا و پیامبرش کن ۲۸ 💚 از کسی که غیبت ترا کرده گذشت کن ، چون او نیکیهایش را به تو اهدا کرده ۲۹ 💚 نماز و تلاوت و ذکر گردن بندهایی درخشان بر سینه توأند . ۳۰ 💚 هرکس گرمای جهنم را به یاد آورد بر دواعی و اسباب گناه صبر میکند ۳۱ 💚 تا زمانیکه شب روشن میشود دردها هم میروند مشکلات و سختیها هم بر طرف میشوند . ۳۲ 💚 بحثها و سخنهای بیهوده را ترک کن چون تو کارهای مانده ای به مانند کوه داری ! ۳۳ 💚 با خشوع نماز بخوان چون تمام آنچه که منتظر تواند ( اعم از کار و افراد ) شان و مقام او از نماز پایین تر است . ۳۴ 💚 قرآن را بالا سرت قرار بده خواندن یک آیه از قرآن از دنیا و هر چه در آن است ارزشش بالاتر است . ۳۵ 💚 زندگی زیبا است و زیباتر از آن تو با ایمانت هستی . •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عقل الاغ علی بن محمد گوید: روزی عبداله بن معاویه به آسیابانی گذشت که الاغ خویش را به آسیا بسته بود و زنگوله هایی به گردن آن آویخته بود. بدو گفت: چرا این زنگوله ها را به گردن الاغت  آویخته ای؟ آسیابان گفت: آویخته ام که وقتی ایستاد و آسیا از کار افتاد بدانم. گفت: اگر بایستد و سر تکان دهد چگونه می فهمی که آسیا را نمی گرداند؟ آسیابان گفت: خدا امیر را قرین صلاح بدارد. عقل الاغ من مانند عقل امیر نیست!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان ضرب المثل👇 شاه و دلقک مشغول بازی شدند. چیزی نگذشت که شاه متوجه شد هیچ راهی برای اما حرکت دادن مهره هایش ندارد. دلقک با صدای بلند و بی شرمانه شروع به خندیدن کرد و گفت: «کیش!» شاه که باور نمی کرد بازی را به دلقکش ببازد، عصبانی شد و تمام مهره های شطرنج را به سمت دلقک پرتاب کرد. صدای آخ و اوخ دلقک بلند شد و گفت: « دیدی گفتم تو اهل جر زدن هستی؟». شاه وقتی متوجه شد که کم آورده است سعی کرد به خودش مسلط شود و هیجانش را کنترل کند سپس رو به دلقک کرد و گفت: «اصلا این دست قبول نبود؛ چون من فکر نمی کردم تو شطرنج بلد باشی و من هم بد بازی کردم یک دست دیگر بازی کنیم تا بفهمی من چه کسی هستم.» دلقک گفت: «به دو شرط» شاه گفت: «خب؛ شرط ها را بگو» دلقک گفت: «شرط اول این که جر نزنی و شرط دوم این که اگر من بردم، در یک مهمانی بزرگ به همه بگویی دوبار از من باخته ای.» شاه قبول کرد و این بار با حواس جمع مشغول بازی شد. او تمام سعی خودش را کرد که بازی را ببرد. برای حرکت دادن هر مهره ای کلی فکر می کرد. با این که چند بار دست به مهره شد، حرکتش را عوض کرد. با تمام این کارها و دقت ها نتوانست کاری از پیش ببرد. اواخر بازی دلقک مهره ای را جا به جا کرد و با عجله رفت گوشه ای خوابید و لحافی را روی خودش کشید. شاه که از این رفتار دلقک چیزی سر در نمی آورد، پیش دلقک رفت و گفت: «این دیگر چه بازی ای است که از خودت در می آوری؛ حالا وقت دلقک بازی و شوخی نیست. بلند شو بیا بازی را ادامه بدهیم» دلقک گفت: «از اینجا تکان نمی خورم.» شاه گفت: «آخر چرا، مگر چه شده است؟» دلقک گفت: «قربانت گردم. خواستم حرفی را به عرضتان برسانم، این بود که چپیدم زیر لحاف» شاه گفت: «هر چه می خواهی بگو لحاف را کنار بینداز و حرفت را بزن. زیر لحاف که جای حرف زدن نیست.» دلقک گفت: «نه قربان؛ حرف حق را باید زیر لحاف گفت تا آدم از ضربه ی مهره های شطرنج در امان باشد.» شاه گفت: «باشد، همان جا که هستی حرفت را بگو» دلقک گفت: «باید به عرضتان برسانم که شما بازی را باخته اید. کیش و مات!» شاه با عجله به طرف صفحه ی شطرنج رفت. دلقکش راست می گفت. او بازی را باخته بود. پرتاب کردن مهره ها هم به طرف کسی که زیر لحاف بود، فایده ای نداشت. 🌱از آن روزگاران به بعد هر وقت شرایط برای گفتن حرف حق و راست مناسب نباشد، مردم به شوخی می گویند: «حرف حق را باید زیر لحاف گفت. 🌱
📗 المثل حرف حق را باید زیر لحاف گفت در ایام قدیم پادشاه مزدور و مستبدی در یک اقلیمی زندگی می کرد. این پادشاه با آن که خیلی جدی بود اما علاقه خیلی زیادی به بازی شطرنج داشت. به همین خاطر در همه مهمانی ها به خاطر او اغلب بساط شطرنج بر پا بود. شاه با همه شطرنج بازهای حرفه ای بازی می کرد و آن ها را شکست می داد و به همین خاطر همیشه در این بازی احساس غرور می کرد و به خودش افتخار می کرد. البته اصل قضیه چیز دیگری بود؛ شاه گرچه شطرنج را خیلی دوست داشت اما  شطرنج باز مبتدی ای بود. به همین خاطر دیگران برای این که او ناراحت نشود، طوری بازی شطرنج را پیش می بردند که خودشان کیش و مات بشوند و شاه مستبد خوشحال شود.  در میان اطرافیان شاه، فقط یک نفر بود که ملاحظه ی شاه را نمی کرد؛ او، دلقک دربار بود. کار دلقک در دربار این بود که با انجام کارهای خنده دار شاه را بخنداند؛ به همین دلیل دلقک همیشه دور و بر شاه بود و کارهایی می کرد که باعث شادمانی و تفریح شاه شود یک روز که حوصله ی شاه سر رفته بود، به دلقکش گفت: «بیا یک دست شطرنج بازی کنیم» دلقک گفت: «به یک شرط» شاه گفت: «چه شرطی؟» دلقک گفت: «به این شرط که وقتی باختی، جر نزنی.» شاه گفت: «من بیازم؟! آن هم به تو، دلقک بی خاصیت خودم؟ تمام شطرنج بازان حرفه ای و بزرگ در برابر من لنگ می اندازند؛ آن وقت تو فکر میکنی که از من می بری؟»  دلقک گفت: «این گوی و این میدان، ببینیم و تعریف کنیم.» ادامه در پست بعدی 👇
منازل هولناک بعد مرگ: چگونه از منازل هولناک براحتی عبور کنیم👇 1️⃣سکرات موت: 👈قرائت مزمل( مرگ شیرین). ق در نماز مستحبی یا واجب. ۳ بار جاثیه ( پشت سرهم). مداومت بر یس. ذاریات. واقعه. دعای عدیله 2️⃣عالم قبر: زیارت عاشورا، سوره های ملک هرشب. تکاثر هرشب. مداومت بر زخرف. ن و قلم در نماز مستحبی یا واجب. نسا هر جمعه. 3️⃣برزخ: 👈صدقه، دانش سودمند، فرزند صالح، محبت اهل بیت(ع)، گفتن اذان، و آموزش کار خیر. 4️⃣حسابرسی اعمال: 👈آسان شدن حساب: سوره های هود. غاشیه. بینه. دخان در نماز مستحبی یا واجب. حفظ کردن نبا باعث میشه حسابرسی به اندازه مدت یک نماز بشه. 👈بی حساب وارد بهشت شدن: فرقان. زیاد خواندن مطففین. ۳ بار خواندن رعد( بدون فاصله باشه). سوره انسان در نماز صبح پنجشنبه ها (حدیث امام رضا) 5️⃣قیامت: 👈عبس( شادابی). والعصر در نمازها. زلزله. 6️⃣پل صراط: 👈محبت و قبول ولایت امام علی علیه السلام. نماز جماعت. نماز اول وقت. خوردن از دسترنج خود. ده روز روزه ماه رجب.صبر بر بیماری یا صبر بر بدهکاری و شکایت نکردن. شب زنده داری . صدقه 🍎 کسب مقامات عالی در قیامت: فجر در نمازها. طارق در نمازها. فتح هر روز. فصلت ⚠️مغبون. محروم و زیاندیده هست کسی ک این پیام بهش برسه و عمل نکنه ⚠️توجه کنید انسان هر لحظه ممکنست بخاطر گناهانش اجر این اعمال را از دست بدهد. تا پایان عمر باید تکرار کرد و با گناهان حسنات را از بین نبریم. ‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🌱🌱🌱 حسین پناهی میگه: توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم خواندم سه عمودی یکی گفت بلند بگو گفتم یک کلمه سه حرفیه ازهمه چیز برتر است حاجی گفت: پول تازه عروس مجلس گفت: عشق شوهرش گفت: یار کودک دبستانی گفت: علم حاجی پشت سرهم گفت : پول، اگه نمیشه طلا، سکه گفتم: حاجی اینها نمیشه گفت: پس بنویس مال گفتم: بازم نمیشه گفت:جاه خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه مادر بزرگ گفت: مادرجان، "عمر" است. اون که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار دیگری خندید و گفت: وام یکی از آن وسط بلندگفت: وقت خنده تلخی کردم و گفتم: نه اما فهمیدم تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمیاد! هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش کشاورزبگوید: برف لال بگوید: حرف ناشنوا بگوید: صدا نابینا بگوید: نور و من هنوز در فکرم که چرا کسی نگفت: 🤍 "خدا"🤍 به امید روزهای خوب وفردایی روشن شاد وسلامت وتندرست باشید. آمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا