کتاب طاووس مستور 😍
راویانی که در منابع معتبر آخرین سالهای زندگی پر برکت امام عسکری را نگاشتهاند، در کنار یکدیگر این اثر را شکل دادهاند و اینک در قالب رمانی با فراز و نشیب و عشق و آرامش، به دست دوستداران اهل بیت رسیدهاست🥲💚
قابلتو نداره رفیق 😎❤️
قیمت : ۲۸ تومان🌱
جهت سفارش 🙃:
@SADAT_FATMH
🧕🏻محیا | فروشگاه کتاب 📚
@MahiyaBook
زندگینامه داستانی بانو حدیث مادر بزرگ امام زمان (عج)
ین اثر با روایت زندگی بانو حُدیث، مادر امام حسن عسکری، بر نقطه ای از زندگی ائمه اطهار دست گذاشته که کمتر به آن پرداخته شده است و تلاش کرده از زاویه ای زنانه اتفاقات آن سال ها را مرور کند😉💙
ماجرای کتاب از چگونگی ازدواج این بانوی جلیل القدر با امام هادی (علیه السلام) آغاز می شودبخش بیشتر کتاب به روایت حوادث پرمخاطره ای می پردازد که در زمان امامت امام حسن عسکری (علیه السلام) رخ می دهند. اما با شهادت حضرت مسوولیت این بانوی بزرگوار دوچندان می شود. زیرا از سویی جعفر فرزند دیگر بانو حدیث به دروغ تلاش می کند تا جایگاه امامت را غصب کند. و از سوی دیگر بسیاری از شیعیان نسبت به جانشین امام یازدهم حیران هستند.در این برهه حساس بانو حدیث به شکل موقت زعامت شیعیان را برعهده می گیرند و با وجود دسیسه های عباسیان به سلامت پرچم امامت را در دستان نوه شان حضرت مهدی (عجل الله) می گذارند(👉🏻داستان کتاب)
عمده اتفاقات کتاب مبتنی بر مستندات تاریخی است که صحت سندی دارند😎
قابلتو نداره رفیق 😎❤️
قیمت : ۲۲۰ تومان🌱
جهت سفارش 🙃:
@SADAT_FATMH
🧕🏻محیا | فروشگاه کتاب 📚
@MahiyaBook
وآنکه دیر تر آمد🥲
این کتاب، با موضوع ملاقات یکی از بنده های خوب خدا با حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) و عنایت و توجه ویژه حضرت به شیعیانشان نوشته شده است
آنچه در کتاب و آنکه دیرتر آمد می خوانید گوشه ای است از کرامات بی نهایت حضرت صاحب الزمان علیه السلام ولی عصر از کتاب نجم الثاقب، که نشان می دهد مولایمان هیچ گاه ما را از یاد نبرده، با بزرگواری گوشه چشمی به درماندگان نموده است🥲♥️
قابلتو نداره رفیق 😎❤️
قیمت :۳۵ تومان🌱
جهت سفارش 🙃:
@SADAT_FATMH
🧕🏻محیا | فروشگاه کتاب 📚
@MahiyaBook
هدایت شده از رضایت مشتری🥰
رسیدن بخیررر😍💚
میدونستین وقتی عکس میفرستین من بال در میارم🤗
متاسفانه خیلی از سفارشا رو من نمیبینم🤧💔
و حالا این برچسب پلنر فلسطینی تقدیم نگاهتون😎🇵🇸
ممنونم از اعتمادتون♥️
کانال رضایت مشتری🥰
@MahiyaBooks
🧕🏻محیا | فروشگاه کتاب 📚
@MahiyaBook
🧕🏻محیا | فروشگاه کتاب 📚
صدای دخترایی باش که از امید دم زدن با پرچم سه رنگ عشق تو عرصه ها قدم زدن💚
توصیه میکنم رمان های عاشقانه نخونین، فرقی نمیکنه مذهبی باشه یا غیر مذهبی، چون بشدت فانتزی ساز هستن🌱
کتاب من میترا نیستم که کتاب شهیده زینب کمایی هست رو بشدتتت براتون پیشنهاد میکنم، این کتاب جوری بهم چسبیده که هنوز حلاوت خوندنش رو فراموش نمیکنم:)
کتاب «شبیه» زندگی یک زوج دانشجوی ایرانیه که در شهر «نیس» فرانسه زندگی میکنند و دوست دارند فرزند زمانهٔ خودشون باشن😌💚.
کتاب خوانندش رو از خلیج فرشتگان نیس برمیداره و با خودش به مکانهای مختلف میبره؛ به بیدای عربستان، به بستنیفروشیهای تجریش، به بندرلاذقیه سوریه و حتی به آینده و عصر بعد از ظهور!
موجودی فقط ۷ جلد🥲
قابلتو نداره رفیق 😎❤️
قیمت :۶۵ تومان
جهت سفارش 🙃:
@SADAT_FATMH
🧕🏻محیا | فروشگاه کتاب 📚
@MahiyaBook
📚 کتابهایی که به تازگی
تقریظ رهبر انقلاب رو دریافت کردن😍:
🔸«معبد زیرزمینی» اثر معصومه میرابوطالبی
🔹«آخرین فرصت» اثر سمیرا اکبری
🔸«مجید بربری» اثر کبری خدابخش دهقی
🔹«پاییز آمد» اثر گلستان جعفریان
🔸«هواتو دارم» اثر رسول ملاحسنی
🔹«بیست سال و سه روز» اثر سمانه خاکبازان
🧕🏻محیا | فروشگاه کتاب 📚
@MahiyaBook
نظرت چیه قدم،قدم از روز به دنیا اومدن بانو تا روز شهادتش بخونیم 🥺💔
چهار جلدیه<<ریحانه ی خدا>>
این مجموعه ی چهار جلدی، نثر ادبی و شاعرانه درمورد حضرت زهرا (س) میباشد💚.
جلد اول، با عنوان «منبع نور بهشت، خنده تو فاطمه؛ قصه آسمانی بانو» پیرامون فضائل ام ابیها🤍
جلد دوم، با عنوان «بانو! اجازه! پای درس آسمانی ترین بانو» پیرامون سبک زندگی ایشان🫀
جلد سوم، با عنوان «فاطمه ای که تو یادمان دادی»، عبارت است از دل نوشته های فاطمی – مهدوی🌸
و جلد چهارم، با عنوان «واژه های خیس: قصه ناتمام مادر»، پیرامون مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد🥀
.به صورت تکی هم قابل سفارشه.
قابلتو نداره رفیق 😎❤️
قیمت : ۳۰۵ تومان🌿
جهت سفارش 🙃:
@SADAT_FATMH
🧕🏻محیا | فروشگاه کتاب 📚
@MahiyaBook
سالهاست که با پذیرفتن قطعنامه ، دفاع مقدس تمام شد اما اثراتش
هنوز که هنوزه بر دل و جان و بدن خیلی از بازماندگان، باقی مانده😔.
از خودگذشتگی رزمندگان ایرانی، به حدی شگفتانگیزه که با هیچ زبانی قابل ستایش نیست🥺❤️🩹
قابلتو نداره رفیق 😎❤️
قیمت : ۱۶۰ تومان🌿
جهت سفارش 🙃:
@SADAT_FATMH
🧕🏻محیا | فروشگاه کتاب 📚
@MahiyaBook
🧕🏻محیا | فروشگاه کتاب 📚
سالهاست که با پذیرفتن قطعنامه ، دفاع مقدس تمام شد اما اثراتش هنوز که هنوزه بر دل و جان و بدن خیلی
.
برشی از کتاب 😄📚
همیشه از جلسۀ خواستگاری متنفر بودم. باید بیخبر از همه جا در آشپزخانه مینشستم و منتظر میماندم تا بزرگترها با هم حرفهایشان را بزنند. اگر به قول خودشان حرفهایشان نمیگرفت که همه چیز تمام میشد، ولی اگر قسمت میشد، باید یک عمر پای همۀ حرفهای گفته و نگفتۀ بزرگترها مینشستم و به خانۀ بخت میرفتم.
تابستان ۱۳۵۷ بود. در آشپزخانه نشسته بودم که دخترِ خواهرم با سینی خالی وارد شد و گفت: خاله طوبی، مادربزرگ میگه برای داماد چایی ببر.
- مگه تو برای همه نبردی؟
- بابام دو تا برداشت و گفت: داماد فقط باید از دست عروسخانم چایی قبول کنه.
چقدر دلم میخواست آن لحظه جای او باشم. حرفش را که زد، نشست و بیخیال از همه چیز شروع به خواندن کتاب داستانش کرد. نمیدانم چرا این بار بیشتر از همیشه دلشوره داشتم. سعی کردم خودم را بیتفاوت بگیرم. قوری را که از روی سماور برمیداشتم، پرسیدم: غیر از مامان و بابات، دیگه کیا هستن؟
- داییِ بابام و عمه سکینۀ خودم. نترس مادرشوهرت نیومده، فکر کنم توی روستا کار داشتن. میدونی که تابستونه؛ اونا سرشون شلوغه. راستی حالا که شما داری با عموی من عروسی میکنی، من و خواهرام باید بهت بگیم خاله یا زن عمو؟
قوری را توی استکان کج کردم و گفتم: فرقی نمیکنه، ولی خیلی خوشحالی که قراره من و عمو رجبت با هم ازدواج کنیم نه؟
آدامس بادکنکیای را که توی دهانش بود، ترکاند و گفت: نه اصلاً.
- چرا؟
- عمه سکینه که قبلاً ازدواج کرده؛ غیر از اون، من یه خاله دارم و یه عمو، حالا شما دو تا هم که با هم ازدواج کنین به فامیل کسی اضافه نمیشه. هر دو تون همین الانم سر جاتون هستین.
چای را که توی سینی ریختم صدایش بلند شد:
- خاله حواست کجاس؟ ریختی توی سینی. مامانم میگه اگه عروس چایی رو بریزه توی سینی همه میگن چه دختر بیدست و پاییه.
هول شدم و گفتم: اصلاً کی گفته تو بیای اینجا حرف بزنی؛برو بیرون.
- خاله مراقب باش وقتی رسیدی توی اتاق چادرت باز نشه! اگه عَموم فکر کنه شما نمیتونی هم حجابتو رعایت کنی هم سینی رو توی دستت بگیری ممکنه پشیمون بشه.
بدون فکر گفتم: «خُب بهتر». همانطور که از آشپزخانه بیرون میدوید گفت: الان میرم به عَموم میگم.
دو دستی توی سرم زدم و کنار آشپزخانه نشستم. بیشتر از اینکه به جور شدن یا نشدن این ازدواج فکر کنم، به آبروریزی پیش خواهرم و شوهرش حسینآقا فکر میکردم. چند دقیقهای که گذشت مادرم به سراغم آمد.
#یسوال😁
_سلام من کتاب... رو میخواستم ولی کتاب توی پست های کانالتون نیست باید چیکار کنم🥲؟؟!
+اگه کتابی رو میخواید که توی کانال نیست اسم کتاب رو به پی وی من بفرستید تا از موجودیش باخبر بشید😎👌🏻
@SADAT_FATMH