مثل دیوانی که خلق آن را تفأل می زنند بین دستانِ گرفتاران گرفتاریم ما مثل شمعی تا سحر با چشم گریان، در سکوت بس که فکر شعله ور داریم، بیداریم ما... ✍ #حسین_دهلوی 🌱 @mahjur_1390

تو را ندیدن و مردن، فقط به این معناست: به باد رفته تمامیّ عمر کوتاهم... ✍ #حسین_دهلوی . . . 🌱 eitaa.com/parvaz_90

بعد عمری، مات بودن در زمین فهمیده ام بردن از تقدیر، در قانونِ این شطرنج نیست...! ✍ #حسین_دهلوی 🌙 #شبتون_در_پناه_حق 🌱 @parvaz_90

مُصّحفی هستم میان مکتب کج فهم ها هرچه می‌خواهند می‌گویند در تفسیر من... ✍ #حسین_دهلوی . . . 🌱 @parvaz_90

کاش جای شرم گاهی دل به دریا می زدیم! اینکه تنهاییم تاوان خجالت های ماست... ✍🏻 #حسین_دهلوی . . . 🌱 @Parvaz_90

در دلـم غـوغـاســت امــا رازداری بهتر است چشم می‌دوزم به در؛ امیدواری بهتر است... ✍🏻 #حسین_دهلوی . . . 🌱 @mahjur_1390

خویش را گم کرده‌ام بعد از تو در آوار خویش رحم کن می‌ترسم از تنهایی بسیار خویش شمع جانم را مسوزان بیش از این، دیگر مگو «اشک می‌ریزد برای گرمی بازار خویش» آنچنان سرگرم رویای تو هستم، بارها دیده‌ام خواب تو را با دیده‌ی بیدار خویش صورتی دارم که پنهان در نقاب کهنه‌ای‌ست خیره در آیینه‌ام با حسرت دیدار خویش باشد ای خورشیدِ پنهان در حجابِ خویش باش باز هم خو می‌کنم با سایه‌ی دیوار خویش ✍🏻 #حسین_دهلوی . . . 🌱 @mahjur_1390

این جامِ دل ماست که بند است به مویی ماییم و غمِ عشق؛ چه سنگی! چه سبویی...! ✍🏻 #حسین_دهلوی . . . 🌱 @mahjur_1390