eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.4هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
7هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
دست مرا بگیر که باغِ نگاه تــو ؛ چندان شکوفه ریخت که هـوش از سرم رُبود ...
🤔 ازش پرسیدن حالا چرا گریه می‌کنی⁉️ می‌گفت موقع اجرا، حضور امام زمان(عج) را احساس می‌کردم 😢😢 👌 غیور و درصحنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ 🚨 حضرت آقا در عرض ۲ دقیقه تمام نقشه‌های دشمن را بیان و وظیفه ما را هم مشخص می کنند.... با دقت گوش کنیم ،پاسخ تمام کلیپ‌ها و متن‌هایی‌ست که بر علیه عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی پخش می‌گردد.
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴 عملیات کربلای ١٠ بعد از عملیات کربلای ٨ بود که در کردستان عراق انجام گرفت، من در گردان صاحب‌ الزمان (عج) بودم، ما جایگزین نیروهای گردان مسلم شده بودیم، بیشتر ما را آورده بودند تا به پاتک‌ های دشمن پاسخ بدهیم. در طول ٩ روزی که در آنجا بودیم تعدادی طلبه و روحانی را دیدم که برای تبلیغ آمده بودند ولی وقتی دیدند ما نیرو کم داریم، لباس رزم به تن کردند و در کنار بقیه نیروها جنگیدند. تو دلم می‌ گفتم: پشت جبهه به روحانیت چه می‌ گویند؟! و من اینجا چه می‌ بینم! دلم برای مظلومیت آنها سوخت. یکی از ابتکاراتی که در آنجا ما انجام دادیم، این بود که با سکه دو تومانی برای خود سنگر کندیم، وقتی دیدیم از بیل و بیلچه خبری نیست، بیکار ننشستیم و با سکه ‌های یک تومانی و دو تومانی برای خود سنگر کندیم، چون قله ‌ای که روی آن مستقر بودیم سنگی بود، چند ساعت طول می‌ کشید تا دور یک سنگ را از خاک خالی کنیم. بعد با گرفتن سنگ، حفره‌ ای در زمین ایجاد می‌ کردیم، نمی ‌دانم از بد شانسى و یا خوش‌ شانسی ما بود که محل استقرارمان بیشتر به کمین می‌ ماند تا خط مقدم؛ برای همین مواظب بودیم تا دشمن پی به سنگرسازی‌ مان نبرد. راوی : یوسف حسین ‌نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️شهید شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شهید شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شهید شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! 🌷شهید شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است.
💌 🌹‌شهـــید بهشتی: در زندگی به دنبال کسانی حرکت کنید که هرچه به جنبه‌های خصوصیتر زندگی ایشان نزدیک میشوید تجلی ایمان را بیشتر ببینید ...
یاد سردار چنگوله بخیر ... می‌گفت: " می‌روم تا امام زنده بماند و همچنان جلودار کاروان باشد میروم تا قلب خود را از عشق خدا پُر کنم و با ياد او روحم را آرامش دهم." فرمانده‌ای که امام سرش را بوسید 📌 انتشار به مناسبت
بچہ محــل بودیم . حالا هم توی خیبـــر شده بودیم همرزم. صبح عملیـــات دیدمش؛ شده بود خــــــــون، دوتا دستاش قطــــع شده بود... همہ بدنش پر بود از تیــــر و ترکش. وصیـــت نامہ اش توی جیبش بود. همون اول نوشـــــتہ بود؛ "خدایا دوسـت دارم همون طور کہ اسمم رو گذاشتند ابوالفـــــضل، مثل حضرت ابوالفضل 'ع' شهــــــید شم" دوتا دستاش قطــــــع شده بود...
🎖لوح | مدال افتخار 🔻 رهبر انقلاب: افتخار است. آن بازوها و پنجه‌های توانا که چرخ کارخانه‌ها را به کارمی‌اندازند؛ اگر نباشند، آن چرخها به کار نخواهد افتاد.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در
📸 | رهبر انقلاب انگشتر خود را به یکی از کارگران حاضر در دیدار امروز هدیه کردند
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📔کتاب : خاکهای نرم کوشک🌹 ❇️ سرگذشت . زندگی نامه و خاطرات شهید عبدالحسین برونسی🌹 🖌 نویسنده : سعید عاکف🌹 قسمت : سی و چهارم 🌹 @mahman11✨🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 🌱من مورم و عطای سلیمانم آرزوست. 🌱دل‌خسته‌ام، باغ گلستانم آرزوست. 🌱باشد ظهور یوسف زهرا، بهشت من! 🌱دیدار مهدی صاحب زمانم آرزوست 🤲✨ 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الفَرِیدُ...🤚🌺 🌱سلام بر تو ای یگانه دوران و ای همنشین ‌تنهایی! سلام بر تو و بر روزی که جهان با قدومت آباد خواهد شد. 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس 🤲 (ارواحنا له الفداه)💚
🔰 | 💠همیشه با دو سه نفر میرفت گلزار شهدا قدم به قدم که میرفت جلو، دلتنگ تر از قبل میشد، دلتنگ شهادت، دلتنگ رفقای شهیدش.... کنار قبور می ایستاد و رازهای مگویش را به یارانش میگفت. جنس نجواهای فرمانده را نشنیده هم میشد فهمید. نجواهایی از جنس دلتنگی، جاماندگی و دلواپسی .حاجی بین قبر ها راه میرفت مینشست و خلوت میکرد بعد رو میکرد به ما و میگفت:《قرآن همراهتون هست؟》 اگر بود که سوره حشر را میخواند و اگر هم نبود از توی موبایل برایش می آوردیم این عادت حاجی بود باید سوره حشر را سر مزار شهدا حتما میخواند.. 💖
🌹پدرش کارمند بانک بود و طبق قوانین حکومت شاه باید محاسن خود را از ته می تراشید. روزی امیرعباس رو کرد به پدر و با زبان شیرین و کودکانه اش گفت: «بابا نمیشه ریشتونو نتراشین؟» پدر خم شد و با ملاطفت بوسه بر موهای او نشاند. - تو به ریش من چه کار داری پسرم؟؟ امیر سرش را بالا گرفت تا بتواند با چشم های پدر حرف بزند. 🌹- آخه وقتی ریش تونو میتراشين و میرین بانک، پولی که برامون می یارین حرومه... بعدشم فرشته ها به خونه مون نمی‌یان. روز بعد که همسرم به خانه آمد ماشین اصلاحی با خودش آورد که ریش او را از ته نمی تراشید. " " راوی مادر
چند روز بعد از عملیات؛ یک نفر رو دیدم که دستش کاغذ و خودکار گرفته بود..! هرجا می‌رفت همراه خودش می‌بُرد از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟ گفت: آرپی جی زن بوده توی عملیات اونقدر آرپی‌جی زده که دیگه نمی‌شنوه ..! باید براش بنویسی تا بفهمه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا