🌱از همسایهها که همکارش بودند شنیده بودم به همین زودی میشود فرماندهی نیروی زمینی سپاه. چند بار ازش پرسیدم طفره رفت و حرف را عوض کرد. شبی که حکمش را از تلویزیون خواندند، بهش گفتم: چرا نگفتی؟ گفت: مگه فرقی میکنه؟ مهم اینه که بتونم خدمت کنم. اینجا و اونجا نداره. این مقامها مثل یه ورق کاغذ زیر پا میمونه. اگه یه روزی برکنارم کنن انگار یه ورق کاغذ رو از زیر پام کشیدند. هیچ احساسی ندارم. فقط باید بتونم بهتر خدمت کنم، همین.
#شهید_احمد_کاظمی🌷
@mahman11
19.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ فاتح خرمشهر
🌹 بیانات شهید #حاج_قاسم سلیمانی در رابطه با شهید حاج احمد کاظمی ✨
🌱 انتشار به مناسبت #سوم_خرداد سالروز آزادسازی #خرمشهر
@mahman11
Koveytipoor - Mamad Nabodi Bebini 1 (128).mp3
6.91M
🗓#سوم_خرداد؛ سالروز پرشکوه آزاد سازی 🌴خرمشهر🌴 در عملیات بیت المقدس(۱۳۶۱/۳/۳)
#نوحه_ماندگار
🌷به یاد شهید جهان آرا، فرمانده سپاه خرمشهر در روزهای سخت جنگ
🍃ممد نبودی ببینی
🍃شهر آزاد گشته
🎤 #غلامعلی_کویتی_پور
@mahman11
🌱اوایـل ازدواجمـون بـود. بـرا خریـد بـا سـید مجتبـی رفتیم بازارچـه. بیـن راه بـا پدر و مادر آقا سـید برخورد کردیم سـید مجتبـی بـه محـض اینکـه پـدر و مـادرش رو دیـد، در نهایـت تواضـع و فروتنی خم شـد؛ روی زمیـن زانـو زد و پاهای والدینشو بوسـید. ایـن صحنـه برا من بسیار دیدنی بـود. آقـا سـید بـا اون هیکل تنومنـد و قامـت رشـید، در مقابـل والدینـش اینطـور فروتن بـود و احتـرام آنهـا را تـا حـد بالایـی نگـه مـیداشـت...
📚 سالنامه یاران ناب، ۱۳۹۳، به نقل از همسر شهید
#سید_مجتبی_هاشمی🌷
@mahman11
Farahmand-hadith.kasa.mp3
7.04M
#چله قرائت #حدیث_شریف_کساء
#روز_چهارم
فایل صوتی حدیث شریف کساء🍃
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
به نیابت از شهید والامقام #شهید_محمد_جهان_آرا🌷
@mahman11
647319-Gahar-ir.pdf
189.4K
#چله قرائت حدیث شریف کساء
#روز_چهارم
متن حدیث شریف کساء🍃
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
به نیابت از شهید والامقام 🌷
#شهید_سید_محمد_جهان_آرا
@mahman11
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
آخرین مدافع خرمشهر که بود؟
🌷امیر رفیعی، دوشادوش رزمندگان شهر، جنگیده بود. پایش که شکست او را به بیمارستانی در ماهشهر بردند. دلش طاقت نیاورد و با همان پای شکسته، خودش را به همرزمانش رساند. گچ پایش را درآورد و لنگان لنگان به دفاع از وجب به وجب خاک خرمشهر پرداخت.
امیر به درد پایش توجهی نداشت. گونیهای شن را روی هم چید و سنگری برای خودش درست کرد. هر چه دوستانش اصرار کردند، نپذیرفت همراهشان برود. میگفت: یک نفر باید باشد، دشمن را نگه دارد تا بقیه از کارون عبور کنند.
او تیربار را به دست گرفت و دشمن را در فلکه فرمانداری، زمینگیر کرد. آخرین نفرات که به سلامت از شهر خارج شدند، دشمن هم توانست امیر را که دیگر گلولهای در اختیار نداشت، به اسارت بگیرد.
تلویزیون عراق، تصویر امیر را در حالی که توان راه رفتن نداشت، نشان داد و او را به عنوان آخرین اسیر ایرانی در خرمشهر معرفی کرد.
این آخرین تصویری است که از امیر رفیعی در خاطرهها ثبت شد. او دیگر هیچگاه به وطن بازنگشت. امیر، همچنان مفقودالاثر است.
اینگونه بود که او آخرین مدافع خرمشهر لقب گرفت.💔
📚 چهل حماسه، فصل خرمشهر
@mahman11