#روز_صد_و_هفتادم
✨ بسم رب الشهدا والصدیقین ✨
ختم #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز تقدیم به روح پاک و مطهر شهید ، حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس .
🌹 #سهم_امروز نهج البلاغه :
🔻 خطبه ی ۷۸ تا ۷۳ 🔻
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#روزی_10_دقیقه_وقف_نهج_البلاغه
@mahman11
🌹 سهم امروز نهج البلاغه ، خطبه ۷۸ تا ۷۳
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه78 .
🔹 نيايش امام (ع)
🔻 خدايا ! از من در گذر آن چه را از من بدان داناتری و اگر بار ديگر به آن باز گردم تو نيز به بخشايش باز گرد . خدايا ! آن چه از اعمال نيکو که تصميم گرفتم و انجام ندادم ببخشای . خدايا ! ببخشای آن چه را که با زبان به تو نزديک شدم ، ولی با قلب آن را ترک کردم . خدايا ! ببخشای نگاه های اشارت آميز و سخنان بی فايده و خواسته های بی مورد دل و لغزش های زبان را .
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔دامن کشان رفتی دلم زیر و شد.
چشم حرامی با حرم روبرو شد..
بیا برگرد خیمه ای کسو کارم..
منو تنها نگذاز علمدارم علمدارم..
#شهید_اصغر_پاشاپور_
#شبتون_شهدایی_
@mahman11
♦️#سلام_امام_زمانم
🔹 از فراقت چشم ها غرق باران میشود
عاشق هجران کشیده زودگریان میشود
🔹 کوری چشم حسودانی که طعنه میزنند
عاقبت می آیی ودنیا گلستان میشود..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
@mahman11
سلامبرشهدا
کہ حافظ بیتالمال بودند
نہ شریڪ آن ؛
سلامبرشهدا
کہ حامے ولایت بودند
نہ رقیب آن ؛
سلامبرشهدا
کہ خدارا حاضروناظر مےدیدند
نہ ڪدخدا را...
سلام بر شهدا
که به خاطرحفظ وطن،ناموس و #حجاب رفتند
نه برای حفظ پست و مقام.
هفته #دفاع_مقدس
یاد و خاطره ی شهدا گرامی
#صبحتون_شهدایی_
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣من واقعا با تمام وجودم اعتقادم اینه که، جنگ ما مملوء بود از بهشتیانی که بهشت مشتاق دیدارشان بود.
🌷 سردار دلها
@mahman11
♥️ تفسیر جمله معروف
"لبخند بزن بسیجی"
در این تصویر
🔹 لبخندِ فرمانده (:
ماندگارتریـن یادگار ،
در کوچه باغهای خاطراتمان است ...
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#جمع_رزمندگان
#لبخند_بزن_برادر
@mahman11
#طنز_جبهه
📌 وقتی که ورقه های امتحانی شهید شدند
🔹️ مقطع سوم راهنمایی که آن موقع میگفتند سیکل درس میخواندم.
◇ قرار شد همراه تعداد دیگری از رزمندگان امتحان بدهیم امتحان به اصطلاح امروز دانشجویان به صورت «اُپِن بُوک» به معنی اجرای آزمون جزوه باز بود.
◇ البته جبهه معلم نداشت و بچه های قدیمی و کلاس بالایی در سنگرها برای سال پائینی ها کلاس درس میگذاشتند
◇ خلاصه با این سلیقه های مختلف تدریس و معلم های جورواجور ، امتحان را دادیم و ورقه ها را جمع کردند و بردند .
◇ موقعی که می خواستند ورقه ها را به پشت جبهه به مدرسه ای در اهواز منتقل نمایند، یک خمپاره روی ماشین حامل ورقه ها اصابت میکند و ورقه ها آتش می گیرند .
◇ وقتی برای گرفتن نتیجه به مدرسه مراجعه کردیم ، گفتند ورقه های شما همگی شهید شده اند و همانجا امتحان دیگری از ما گرفته شد.
#درس_خواندن_در_جبهه
#هفته_دفاع_مقدس
@mahman11
📌 شهید کاوه و حمل گونی در سنگرها
🔹️ همه میدانستند که مسئول تدارکات مجروح شده است
◇ یک نفر که دستش مجروح بود گونی بزرگی رو گذاشته بود روی دوشش و تو سنگر ها جیره پخش میکرد!
◇ بچه ها باهاش شوخی میکردن.
● -اخوی دیر اومدی!
● -برادر میخوای بکشیمون از گشنگی؟
● -عزیز جان! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برا خودشیرینی دیگه..
◇ گونی بزرگ بود و سر اون بنده خداپایین.
کارش که تموم شد، گونی روگذاشت زمین ...
◇ همه شناختنش! سردار شهید محمود کاوه بود.
#سردار_شهید_محمود_کاوه
@mahman11
📌 دختر شهید : بهشت زهرا سر مزار پدرم نرفتید
🔹️ فضه سادات حسینی در روایتی ویژه از دیدار خصوصی جمعی از خانوادههای شهدا با رهبر انقلاب در حاشیه دیدار فعالان دفاع مقدس می گوید:
🔹ماجرای درد دل صمیمانه یک دختر شهید با رهبر انقلاب:آقا گفتند حتما توفیق نداشتم!
◇ اتفاق جالب [این دیدار خصوصی] برای من گفتگوی دختر شهید مدافع امنیت شهید پوریا احمدی با حضرت آقا بود.
◇ آقا سراغ مادرشان را گرفتند که نبودند. بعد با دختر شهید صحبت کردند.
◇ دختر شهید به حضرت آقا گفتند که شما رفتید بهشت زهرا (سلام الله علیها) اما سر مزار پدر من نرفتید!
🔻 آقا هم بالبخند به او گفتند: توفیق نداشتم حتما و فرمودند: انشالله اگر دوباره به آنجا رفتم میروم.
#قهرمانان_وطن
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهید_پوریا_احمدی
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸یاد باد آن روزگاران یاد باد
🌹ای راهیان کربلا وقت پیکار است...
🔰مداح: حاج صادق آهنگران/ در جمع رزمندگان استان سمنان قبل ازعملیات والفجر هشت ،حمیدیه
@mahman11
🌹 دو ماه ازشروع جنگ تحميلی گذشته بود. يك شب بچه ها خبر آوردند
كه يك بسيجی اصفهانی در ارتفاعات كانیمانگا تكه تكه شده است.
بچه ها رفتند و باهر زحمتی که بود بدن مطهر شهيد را درون كيسه ای گذاشتند و آوردند.
آنچه موجب شگفتی ما شد، اینکه در وصيت نامه اش نوشته بود:
خدايا! اگر مرا لايق يافتی، چون مولايم اباعبدالله الحسين (ع) با
بدن پاره پاره ببر...🌹
واژهای جز مقدس
لایق پسوند جنگ ماست...
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 نمایشگاه دائمی «در لباس سربازی»
🔹نمایشگاه «در لباس سربازی»؛ روایتی از زندگی حضرت آيتالله سیدعلی خامنهای در دوران دفاع مقدس است.
◇ این نمایشگاه مشتمل بر بخشهای منتشر نشدهای از اسنادِ اقدامات و مکاتبات حضرت آیتالله خامنهای در دوران دفاع مقدس با عنوان درلباس سربازی می باشد.
🔹️ برای تعیین زمان بازدید به سایت www.khamenei.ir مراجعه کنید.
#لبیک_یا_خامنه_ای
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 «قصه بابا»،
را کیا یادشون هست..؟!
🔹 سرود ماندگار بچه های آباده
بنام "مادر برام قصه بگو"
که همه بچه های دهه ۶۰ ازش خاطره دارند
و یاد آور سالهای تلخ و شیرین
جنگ ۸ ساله ایران و عراق است.
◇ روایتی زیبا و نوستالوژیک
از درد دل یک فرزند شهید با مادر
و یادآوری خاطراتش از پدرشهیدش است.
◇ این بار «قصه بابا» را به روایت تصاویر ماندگار
از زمان، دوران دفاع مقدس، ببینیم.
🌷چهل وسومین سالگرد دفاع مقدس گرامیباد🇮🇷
#دلتنگی_فرزندان_شهدا
#دفاع_مقدس
@mahman11
#رمان_محمد_مهدی 5
🔰حاج اقا از روحانیون خوش نام محل بود، مردم خیلی به ایشون اعتمادی همراه با اعتقاد داشتند. سالها شاگردی ایت الله بهجت (ره) رو کرده بود ، واقعا در حد یک عالم عامل به علم.
از بس خودسازی کرده بود ، مردم تاثیر حرفها و مطالبش رو عمیقا درک می کردند .
بارها شده بود تو نماز گریه می کرد و مردم رو هم به گریه می انداخت ، تو شبهای قدر و ایام محرم، مردم قبول نمی کردن روضه خوان بیاد و به مداح هم می گفتن فقط مداحی کن و برو ، روضه فقط برای حاج اقاست ! از بس نفس گرمی داشت
تا می گفت السلام علیک یا اباعبدالله ، مردم به پهنای صورت اشک می ریختن
هر چند وقت یکبار خاطره ای از آیت الله بهجت (ره) برای مردم می گفت تا بیشتر با شخصیت معنوی ایشون آشنا بشن.
✳️ حاج هادی که کارمند بانک بود، بارها و بارها وقتی حاج اقا برای کارهای بانکی بهش سر می زد، تعارف می کرد که کار ایشون رو بدون نوبت انجام بده ، البته با رضایت خود ارباب رجوع ها، اما حاج اقا عسکری اصلا قبول نمی کرد و می گفت منم یکی مثل این دوستان، شاید یکی کارش گیر باشه و باید زودتر تمام بشه،خدا رو خوش نمیاد حق اون رو ضایع کنم.
مردم عاشق همین رفتار و سکنات ایشون شده بودن ، مسجد اون محله، جزء شلوغ ترین مساجد تهران بود که ایام محرم و شب های قدر ، جای سوزن انداختن نبود و حتی خیابون های اطراف هم مملو از جمعیت می شد.
🔰 حاج هادی و همسرش رفتن سراغ حاج اقا عسکری برای مشورت درباره اسم پسری که قراره چندماه دیگه به دنیا بیاد.
حاج آقا تا از موضوع خبر دار شد، مثل همیشه تو این جور مواقع ، خاطره ای از ایت الله بهجت (ره) نقل کردند.
خاطره از این قرار بود که:
👈 یک روزی یه بنده خدایی به قصد اینکه برای پسر تازه به دنیا اومدش اسمی انتخاب کنه، بعد نماز میره خدمت آیت الله بهجت (ره) . حاج اقا بهجت همیشه بعد نماز، مدتی به سجده شکر یا ذکر گفتن مشغول بودند و اصلا حواسشون به اطراف نبود.
بعد چندین دقیقه که کارشون تمام شد و خواستند بلد بشن، اون بنده خدا حاج اقا بهجت رو صدا میزنه و سلام میکنه ، ایت الله سرش رو بر می گردونه و به طرف میگه سلام، آقا #محمد_مهدی چطوره؟
طرف میگه، #محمد_مهدی کیه حاج اقا؟
ایت الله بهجت میگه پسرت رو میگم، پسری که تازه به دنیا اومده ، حالش خوبه؟ سلامته؟
اینجا بود که اون بنده خدا بهت و تعجب بهش دست میده که چطور ایشون از نیت من خبردار شد ؟
چطور فهمید من برای چه کاری سراغ ایشون اومدم؟
تو همین فکر و خیال ها بود که دید آیت الله بهجت رفتند، تازه به خودش اومد و فهمید اسم بچه رو باید #محمد_مهدی بگذاره.
✅ حاج اقا عسکری به اینجا که رسید به اقا هادی گفت، من هم پیشنهادم این است که اسم بچه خودتون رو محمد مهدی بگذارید، این اسم ترکیبی از اسم خاتم الانبیاء و خاتم الاوصیاء هست. برکت داره انشالله
🔰 اقا هادی به همسرش نگاهی کرد و....
ادامه دارد..
@mahman11