💠خاطره مقام معظم رهبری از #شهیدکاوه🌷💠
خدا را سپاسگذاریم که توفیق دست داد تا شما عزیزان لشگر ویژه ی شهدا را در مقرتان زیارت کردم آرزوئی بود و یاد نیکی از شماها در دل ما، در زمان اوایل تشکیل این تیپ و لشگر .هر چه ما شنیده بودیم تعریف و تمجید و ستایش قهرمانی ها و شجاعتهای این لشگر بود. البته حقیقتا با همه دل عرض می کنم جای این شهید عزیزمان خالی است. شهید محمود کاوه و همه ی شهدا، چه سرداران و چه بقیه ی برادرانی که به شهادت رسیده اند؛ اما خوب بعضی ها را انسان از نزدیک می شناسد، فضایل آنها را می داند، ارزشهائی را که گاهی در یک انسان، در یک جوان جمع شده از نزدیک لمس می کند و ای عزیزان محمود کاوه از این قبیل بود . در او ارزشهائی بود که برای یک جوان مسلمان ایده آل بود . . . فراموش نمیکنم همین شهید محمود کاوه بچه ای بود ، پدرش دستش را می گرفت ، او را به مسجدی که من آن جا صحبت می کردم و تفسیر می گفتم می آورد، ،جوانها پرواز کردند و ما ماندیم (گریه رهبر و حضار) بچه ها بزرگ شده اند. قدر آنها را بدانیم . کم سعادتی ماست، ما که به اصطلاح پیشکسوت آنها بودیم ماندیم، همچنان در لجن و در عالم ماده.
#یادش_باصلوات 🌹
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀فرازی از وصیت نامه #شهیدمحمودکاوه 💔🥀😔
دشمن بايد بداند و اين تجربه را كسب كرده باشد كههر توطئهاي را كه عليه انقلاب طرحريزي كند،امت بيدار و آگاه با پيروي از رهبر عزيز،آن را خنثي خواهد كرد. آينده جنگ هم كاملاًروشن است كه پيروزي نصيب رزمندگان اسلام خواهد شدو هيچگاه، ما نخواهيم گذاشت كه خون شهيدانمان هدر رود.اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانيد كه بهمسلمانان جهان خدشه وارد شده است، به آنها آسيب رسيده استو اگر به انقلاب ما رونق داده شد، آنها پيروز شدهاند.
#روحش_شاد🕊
#راهش_پررهرو✨❤🌹
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃فرمانده لشکر ویژه#شهدا
🌷شهیدمحمودکاوه🌷
درشهرمشهدمقدس متولد شد ودر عملیات کربلای ۲ در سن ۲۴ سالگی به#شهادت رسید.🥀💔😔
#روح_پاکش_شاد🕊
#شادی_ارواح_طیبه_شهدای_دفاع_مقدس_صلوات🌹
@mahman11
#رمان_محمد_مهدی 63
🔰 خیلی از درون خوشحال بودم ، اصلا نتونستم جلوی خودمو بگیرم و خنده روی لبهام نشست
تا خانم معلم من رو صدا کرد، بلند شدم ،
آماده بودم
آماده بودم برای اینکه خانم معلم کادو رو به من بده
دستهاش رو آورد جلو
کادو رو به من داد و گفت:
👌 پسر عزیزم #محمد_مهدی جان، شما و ساسان جان بهترین جواب ها رو دادین
اما از اونجایی که شما و ساسان جان دوست های خیلی خوبی با هم هستین ، این جایزه رو شما به اقا ساسان بده که جوابش از نظر من بهتر بود
من میخوام شما جایزه رو به ساسان بدی ، بیا عزیزم!!!
حالا قیافه ساسان دیدنی بود!
از ذوف زیاد به نفس زدن افتاد !!!
✅ این حرفها رو که شنیدم، کمی جا خورم ، نمی تونم بگم زیاد ناراحت شدم ، نه
چون واقعا ساسان رو هم دوست داشتم و دلم میخواست اون هم برنده بشه
ولی هر کسی تو هر سن و سالی دوست داره خودش برنده بشه
اما من با همون حالت خنده ، جایزه رو گرفتم و دو دستی تقدیم ساسان کردم و بهش گفتم مبارکت باشه بهترین دوست من!
✳️ ساسان هم با ذوق زیاد جایزه رو از من گرفت و از خانم معلم تشکر کرد و جایزه رو سریع گذاشت روی میز و من رو از ته دل بغل کرد و گفت از تو هم ممنونم که همیشه کمکم می کنی
⏺ خانم معلم که داشت این صحنه ها رو می دید رو به بچه های کلاس کرد و گفت حالا همه برای #محمد_مهدی و ساسان دست بزنین!!
💠 اینقدر این ماجراها سریع گذشت که ما اصلا نفهمیدیم کی زنگ خورد!
ساسان جایزه رو بدون اینکه باز کنه گذاشت تو کیفش و با هم رفتیم زنگ تفریح
الان دیگه منم خوشحال بودم از اینکه جایزه به ساسان رسیده بود
هرچی باشه اون بیشتر به این روحیه گرفتن نیاز داشت
من بالاخره پدرم و مادرم برام زیاد کادو میخرن برای این چیزها، اما ساسان با اون وضع خانوادش خیلی بیشتر از من به جایزه نیاز داشت تا بتونه با ذوق و شوق بیشتر مسائل دینی رو یاد بگیره
🔰 تو زنگ تفریح باز بهش تبریک گفتم ولی هنوز برام جای سوال بود که واقعا جواب این سوال رو ساسان از کجا گرفته بود؟
آیا تو کتابی خونده بود؟
یا تو تلویزیون شنیده بود؟
یا مادرش بهش گفته بود؟؟؟
اما چون می دونستم ناراحت میشه، ازش سوال نکردم
❇️ زنگ آخر خورد و طبق معمول باباهادی اومد دنبال من و قبلش هم ساسان با مادرش رفته بود
من تو ماشین مدام به فکر ماجرای امروز بودم و اصلا حرف نمی زدم
تا اینکه پدرم گفت ...
#رمان_محمد_مهدی 64
🔰 تا اینکه پدرم گفت چه خبر از مدرسه؟
چه خبر از جواب سوال خانم معلم؟
🌀 گفتم باباجون من و ساسان بهترین جواب ها رو دادیم، خانم معلم هم یک دونه جایزه در نظر گرفته بود ، گفت که جواب ساسان بهتر بود و جایزه رو به ساسان داد
✳️ بابا هادی : پس بگو ، پس برای همین ناراحتی! چون جایزه رو نگرفتی ناراحتی!!!
💠 گفتم نه باباجون ، نه ، اتفاقا جایزه به دست من به ساسان داده شد، اما دوتا سوال عجیب منو درگیر کرده
یکی اینکه ساسان اون جواب رو از کجا گرفت
دوم این که واقعا جواب من بهتر بود، خود خانم معلم هم فهمید، اما چرا جایزه رو به ساسان داد؟؟
من فقط جواب همین دوتا سوال رو میخوام، وگرنه جایزه رو که من خودم چندبار تو مدرسه گرفتم
✅ باباهادی: آره، درسته ، چرا از خودساسان نپرسیدی جواب رو چطور پیدا کرد؟
💠 گفتم آخه دیدم ناراحت میشه، نپرسیدم ،بنده خدا اینقدر از گرفتن جایزه ذوف داشت که دیگه نخواستم با این سوالات، ناراحتش کنم
🔰 سر ناهار ، مامان جون هم همین سوال بابا رو از من پرسید
من براش توضیح دادم و گفتم که خانم معلم جواب ساسان رو بهتر تشخیص داد
🌀 یه مرتبه مامان گفت، پس جایزه به ساسان رسید!
اما همینکه خانم معلم جایزه رو از طریق شما به ساسان داد، خودش کلی ارزش داشت
❇️ من با تعجب به مامان گفتم شما از کجا می دونید؟
شما از کجا خبر دارید؟
بابا که وقتی اومد خونه چیزی به شما نگفت
شما از کجا می دونید من جایزه رو به ساسان دادم؟؟؟
🔰 مامان جون یه نگاه همراه با لبخندی به بابا زد و گفت...
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
@mahman11
هدایت شده از رنگارنگ 🌸
💠نمازاول وقت
هر جا که بودیم، توى جاده یا مقر یا هر جاى دیگر، وقتى موقع نماز مى شد فوراً مى زد کنار و مى گفت: "حیفه نماز اول وقت مون از دست بره."بعد هم چفیه اش را پهن مى کرد و مى ایستاد به نماز.
🌹شهید#مصطفی_صدرزاده
#دعوت_به_نماز
#نماز_اول_وقت_
@ranggarang
📌آماده شهادت بودن با آرزوی ِشهادت داشتن ،
فرق میکند ..
💌- شهید محمودرضا بیضائی
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرزمین نینوا یادش بخیر
کربلای جبهه ها یادش بخیر
آه جـبـهه کــو بــرادر های مــن... 😭😭😭
🎙 حاج صادق آهنگران
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهیدی که پیکر مطهرش بعد از 16 سال سالم پیدا شد🕊
#شهید_محمدرضا_شفیعی✨
شادی روح پاکش صلوات🌹
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید یوسف کلاهدوز, افسر مومن و انقلابی که توانست به حساسترین یگان ارتش رژیم پهلوی، یعنی گارد شاهنشاهی نفوذ و رسوخ کند.
او از این طریق به اطلاعات ذی قیمتی دست یافت، ولی بعلت ذکاوت و تیزهوشی اش او نرفت!!!
@mahman11
🌹به یاد شهدای رفسنجان ،به یاد بسیجی گمنام #شهیدمحسن_شریفیان از غواصان خط شکن گردان ۴۱۰ لشگر چهل و یک ثاراللّه
انسان، اگر انسان باشد و به وجدان خویش رجوع كند، ندای سیدالشهدا را از باطن خویش خواهد شنید كه میثاق فطرتش را به او گوشزد میكند. خداوند سر و جان را نیز همچون امانتی به انسان بخشیده است تا هر دو را فدای امام حسین كند.
پیام بسیجی اطاعت است، اطاعتی كه از عشق به ولایت برمیخیزد. مگر میشود كه حضرت امام فرمانی بدهند و ما اطاعت نكنیم؟ پیام بسیجی اطاعت است، اطاعتی كه از عشق به ولایت برمیخیزد. تاریخ جهان هزاران سال در انتظار ظهور این جوانان بوده است تا بیایند و امانت ازلی انسان را ادا كنند و آرمانهای هزاران سالهی انبیا و اولیای خدا را محقق سازند. این بیابان صحنهی تاریخ است و از این جنگ نیز در تاریخ آیندهی سیارهی زمین همانگونه سخن خواهند گفت كه ما از بدر و حنین میگوییم.
🌹( #شهیدآوینی)
@mahman11
#خاطرات_شهید
💠با دیدن امام اشک شوق از چشمانش جاری شد...
●زمانی توفیقی دست داد تا من و #مجید و تعدادی دیگر از دوستان به دیدار حضرت امام خمینی(ره) برویم. آن روز مجید داخل حسینیه #جماران کنار من نشسته بود و برای دیدن حضرت امام(ره) پر پر می زد...
●مرتب هم سوال می کرد که فکر می کنی ما واقعا امام(ره) را می بینیم؟
به نظرت نگاه امام چطور است؟
از حال و روزش پیدا بود که دل توی دلش نیست. اتفاقا آن روز قبل از ورود کنار در حسینیه یک عکس هم انداختیم.
●حتی در عکس هم هیجان و اشتیاق او برای دیدار حضرت امام (ره) پیداست. آن روز همه وجود مجید از عشق به امام اشباع شده بود. وقتی حضرت امام (ره) وارد شدند مجید شروع کرد به گریه کردن و اشکش سرازیر شد...
خاطره آن روز را هرگز فراموش نمی کنم.
📎عشق به ولایت در شهید مجید بقایی
✍راوی: سردار محمدعلی جعفری
#شهید_مجید_بقایی🌷
@mahman11
قصه شما اینجا تمام نمیشود!
شما بود و نبودتان
حکمِ باران است
برای حالِ این روزهامان ...
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
@mahman11
🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#قسمت_دوازدهم
داعشی وحشی به سمت من ولیلا امد ومیخواست دستان مارا با بند لباس ببندد,پدرم تااین حرکت رادید بلند شدتا به سمت مابیاید اما اون یکی داعشی بالگدی که به پشتش زد باعث شد پدرم به صورت زمین بخورد,مادرم با گریه های بلند والتماسهای پی درپی همانند مرغی که به جوجه هایش حمله شده خودرا روی من ولیلا وعماد انداخت ومدام التماس وتقلا میکرد تا شاید دل داعشیان به رحم اید اما ,مرد حرامی بازوی مادرم راگرفت وکشان کشان اورابه سمتی که پدرم بود برد ,الان دیگه پدرومادرم یک گوشه اتاق بودند ومن ولیلا بادستان بسته وعماد بادهان بسته گوشه ی دیگر اتاق که روبروی پدر ومادرم قرارمیگرفتیم بودیم.
هیچ کدام درحال خودمان نبودیم بس که گریه کرده بودیم وناله زده بودیم گلووچشمهایمان به سوختن افتاده بود,یک لحظه ازذهنم گذشت که هدف داعشیها چیست؟چکار میخواهند کنند,که یکی از داعشیها چاقویی خنجر مانند, از پرشال کمرش دراورد ورو به دیگری کردوگفت:ابواسحاق ,اینها قربانی من یاتو؟....ابواسحاق نگاهی کرد ویک برق شیطانی درچشمانش درخشید وگفت:نه نه ابوعاص دست نگهدار...باید هنگام قربانی مجاهدان تکبیر بگویند ,صبر کن الان برمیگردم...
خدای من,یا امام حسین ع ,اینها چه میخواهند بکنند ...قربانی....چه کسی؟....به چه گناهی؟؟؟...
ادامه دارد...
نویسنده: .....(حسینی )🥰
@mahman11
🌹آبےتر از آنیم که بی رنگ بمیریم...
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم!
فرصت بده اے روح جنون تا غزل بعد ؛
در غیرت ما نیست که در ننگ بمیریم...
#شهید_مصطفے_صدرزاده
#شهید_مرتضی_عطایی
#شبتون_شهدایی_
@mahman11
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا إِمامَ الْمُسْلِمينَ...
🌱سلام بر تو ای پیشوای اهل اسلام؛
ای مولایی که هرکس دلش را تسلیم تو کند به مقصدش خواهی رساند.
🌱سلام بر تو و بر آن روزی که جهان و جهانیان تسلیم امر تو خواهند بود.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهمعجللولیکالفرج
@mahman11