"رمان #اسطورهام_باش_مادر💞
#قسمت_نهم
موقع جمع کردن میز، رها همانطور که پشت به مردها ایستاده و ظرف ها را تمیز میکرد و در سینک می گذاشت گفت: به نظرتون هیچ وقت مشکلات و فراز و نشیب های زندگی تموم میشه؟
برگشت و نگاهش را به نگاه صدرادوخت: همین چند وقت پیش بود که رامین اومد و قصد خراب کردن زندگیمون رو داشت! رفتن آیه و ارمیا و حاج علی! معصومه و آزادی و مهدی که ممکنه از پیش ما بره! الانم رویا! کی بازی تموم میشه؟
احسان گفت: بهتره من برم. شب خوبی بود.
صدرا مقابل رها ایستاد: هیچ وقت تموم نمیشه! مهم اینه که پشت به پشت هم جلو بریم! کم نیاریم! اگه یکی کم آورد، اون یکی دستش رو بگیره! زندگی جریان داره! مهم اعتماد و علاقه است! مهم ایمان و ایستادگی ماست! رویا یک اتفاق فراموش شده است!
رها سر به زیر شد و پرسید: هیچ وقت پشیمون نشدی؟
صدرا بدون تردید گفت: معلومه که پشیمونم!
رها لب گزید تا لبان لرزانش را صدرا نبیند اما دید. دید و لبخند زد و صدایش رنگ محبت گرفت: هزاران بار حسرت خوردم.
قطره ای اشک روی صورت رها فرودآمد.
صدرا قطره اشک را با سرانگشتش گرفت: حسرت خوردم که ای کاش جور
دیگه با تو آشنا میشدم. جور دیگه با هم ازدواج میکردیم!
رها نگاه پر آبش را به نگاه خندان صدرا دوخت و صدرا باز هم ادامه داد:
کاش برات بزرگترین جشن عروسی رو میگرفتم. کاش بهترین ماه عسل رو برات مهیا میکردم! تو لایق بهترین ها بودی و هستی! حسرت خوردم که پدرم تو رو ندید، سینا تو رو ندید! حسرت روزهایی از عمرم رو میخورم که بی تو گذشت! حسرت لحظه هایی که تو رو داشتم و ندیدمت و دنبال رویایی پوچ رفتم!تومنو از منیّت رها کردی! تو منو از خودبینی رها کردی! تومنو بند خدا کردی!توبهترینی رها
حسرتم اینه که حسرتهای زیادی به دلتگذاشتم
ِروز آمد و کار و فعالیت آغاز شد. در خانه زهرا خانم و رها. رهایی که چند وقتی بود، فعالیتش را به کمک های داوطلبانه برای مراکز بهزیستی وسالمندان محدود کرده بود. امروز مادر و دختر مانده بودند.
زهرا خانم در حال پوست کندن سیب بود که بغضش شکست. رها مادر را آغوش گرفت.
رها: چی شده مامان؟
زهرا خانم: دلم برای حاج علی تنگ شده. دلم برای آیه تنگ شده. دلم برای ارمیا تنگ شده. این سالها به همشون اخت گرفته بودم! با حاج علی تازه فهمیده بودم زندگی میتونه زیبا باشه.
ِ مادر را نوازش کرد: منم دلم تنگه! حاج علی پدر بود. ٱیه درخواهری سربود. ارمیا برادر بود. منم گاهی دلم میخواد بترکه! زینب رو که میبینم، ایلیا رو که میبینم، دلم آتیش میگیره براشون.
زهرا خانم گله کرد: کاش لااقل حاجی بود، من با این بچه ها چکار کنم؟
حاجی که رفت پشتم خالی شد. چرا خدا خوشبختی رو اینقدر دیر به من نشون داد و زود گرفت؟
رها دلداری داد: خیلی از مردم هیچ وقت طعم خوشبختی رو نمیچشن!
خیلی از مردم در حسرت میمیرن. این سالها که خوشبخت بودی، آرزوی خیلی هاست. الان خیلی چیزها داری که زمان زندگی با بابام نداشتی.
الان حداقل یک حقوق داری که مستقل باشی و نیاز به کسی نداشته باشی! حاجی و آیه یک خونه براتون گذاشتن که بی سقف نباشید! بچه ها هم که هر کدوم حقوق پدراشونو میگیرن و خرج زندگیتون لنگ نمیمونه! نگران بچه ها نباش! ما هستیم! سیدمحمد هم هست! این بچه ها امانت های مهم ما هستن.
زهرا خانم گفت: چند روزه گوشی زینب زنگ میزد و زینب جواب نمیداد.
نگران بودم که کی هست و چکار داره. دختر جوانه و آدم میترسه خب.
🌷نویسنده:سنیه_منصوری
ادامه رمان
@mahman11
🌷🕊🍃
✨جـاذبـہهـا...
همیشہروبہپاییننیستند..!
کافۍٖاست،پیشانیتبہخاکباشد
بہسوۍآسمانخواهۍٖرفت...🕊
#شبتون_شهدایی_🥀🕊
@mahman11
#سلام_امام_زمانم
باد هم کم نکند سوز دل صحرا را
قطرهای عشق به آتش بکشد دریا را
این ترک خورده دلم، وحشت این را دارد
که بمیرد و نبیند پسر زهرا را😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
@mahman11
#مردان_بے_ادعــا
نمےدانم
از #این جمع باصفاےتان،
ڪدام ماندید و ڪدام پر ڪشیدید..
اما همینقدر مےدانم
و مےگویم ڪه،
شرمندۀ آن نگاههاے خالصم...
#صبحتون_شهدایی_🌷
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 بسیار زیبا و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس با سخنانی بسیار زیبا و شنیدنی از معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) در وصف رزمندگان سلحشور اسلام
🎙 تاریخ اسلام جز یک برهه از صدر اسلام، جوانانی مثل جوانهای ایران ما سراغ ندارد. شما در کجای تاریخ- جز یک برهه در صدر اسلام آن هم نه به طور وسیع بلکه به طور محدود- سراغ دارید که جوانان یک کشور این طور عاشق جنگ باشند؟ این طور عاشق دفاع از کشور خودشان باشند؟ و کجا دیدید که عاشقانه دنبال شهادت باشند؟ من از این چهرههای نورانی و بشّاش شما ، و از این گریههای شوق شما حسرت میبرم. من وقتی با این چهرهها مواجه میشوم. و این قلبهائی که به واسطه توجه به خدای تبارک و تعالی این طور در چهرهها اثر گذاشته است ، احساس حقارت میکنم. من غیر از دعا که بدرقه شما کنم چیزی ندارم که به شما بکنم. من چطور به این احساسات خداگونه و به این توجهاتی که شما به خدای تبارک و تعالی دارید ، و به این عزم راسخ شما و این شجاعت بی نظیر شما ، چطور من میتوانم از شما ستایش کنم؟
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
#دل_باخته
@mahman11
🌹کربلا در کربلا میماند
اگر زینب نبود ...
📸 شوش ، مادر برادران تاجیک
اگهی یادبود پسرانش را
به دیوار میچسباند.
.
#مادران_زینبی
#شهیدان_تاجیک
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 چقدر سخت است،
جایی باشیم که جای خالی کسان است...
همانها که رفتند و جای خالیشان را به ما سپردند...
🌹 حسینه گردان تخریب
🌹 دوکوهه:
تو را دوست دارم که بوی بهشت میدهی ...
تو را دوست دارم ای دوکوهه ...
تو را دوست دارم که دامنت برای یک بار هم آلوده نشد ...
تو را دوست دارم که به بودنم، هستی دادی ...
تو را دوست دارم که تو با حسینم آشنا کردی ...
تو را دوست دارم که زندگی را تو برایم تفسیر کردی ...
این همه مغموم نباش دوکوهه ... امام رفت ، اما راه او باقی است و نام تو و خاک تو و پرچمهایت ...
دیر نیست که روح تو عالم را تسخیر کند ...
✍ شهید سید مرتضی آوینی
#دوکوهه
#تخریب
@mahman11
شهید حسین تاجیک ؛ میخواهم به خطّ مقدم بروم
پوتین و لباسهایم باید تمیز باشد.
انسان باید در هر حال تمیز و مرتب باشد.
مگر تمیزی در خطّ مقدم عیب است؟
دوست دارم همیشه و مخصوصاً
در زمان شهادت پاکیزه باشم.
در ضمن وقتی به جبهه میروم، میخواهم
مردم ببینند که ما در حال جنگ هم
به #نظم و ترتیب و #تمیزی اهمّیت میدهیم.
📸 پ.ن تصویر: از راست شهید حسین تاجیک ،
شهید قاسم سلیمانی ، شهید اسماعیل فرخی نژاد
@mahman11
🩸شهیدی در کلام شهید
🔹 #حاج_قاسم_سلیمانی درباره یکی از فرماندهان لشکر۴۱ثارالله، سردار حسین تاجیک میگوید:
◇ «به روح پاکش قسم می خورم اگر پدر، مادر و بچه هایم را جلوی چشمم می کشتند ،
تحملش برایم راحت تر بود از شنیدن خبر شهادت حسین.
◇ چون حسین، شهیدی بود از #اسلام ؛
حسین، دنیایی بود با عظمت ..
و حسین، "حسین" بود.»
🔹 در وصیت نامه این شهید میخوانیم:
شهادت ، انسان را به درجه اعلای ملکوتی میرساند.
◇ و چقدر شهادت در راه خدا زیباست؛
مانند #گل_محمدی می ماند،
که وارثان خون پاک شهید از آن می بویند.
#شهید_حسین_تاجیک
از شهدای والامقام شهرستان فاریاب است
و در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ (عملیات کربلای ۵) صدای پر طنین حسین تاجیک، فرمانده گردان ۴۱۵ لشکر ۴۱ ثارالله در اطراف نهر جاسم به خاموشی گرایید تا شعله یادش برای همیشه در دل ها روشن بماند. او با اشتیاق سفیر شهادت را در آغوش کشید و به آرامش جاوید دست یافت.
@mahman11
🇵🇸
راهِ قدس ؛
مرد جنگ میخواهد
و مرد جنگ نیز کربلایی است
و کربلایی مَرد میدان عشق است
و از سختیها و مشقات و سرباختنها
و جان دادن ها نمیهراسد ...
#راهیان_قدس
#کلام_شهید_آوینی
📸 تصویر #شهید_حسین_تاجیک
فرمانده گردان ۴۱۵ لشکر ۴۱ ثارالله
شهادت: بهمن ۱۳۶۵_عملیات کربلای۵
@mahman11
💌 #کــلامشهـــید
میگفت: نمیشه توی کار نیارید. زمین باتلاقیه که باشه، برید فکر کنید چطور میشه ازش رد شد. هر کاری راهی داره.
#شهید_حسن_باقری
@mahman11
💠 امام على عليه السلام:
اَحْسَنُ الْعَدْلِ نُصْرَةُ الْمَظْلومِ؛
🔹 بهترين عدالت يارى مظلوم است.
📚 غررالحكم، ج۲، ص ۳۹۴، ح ۲۹۷۷
#طوفان_الاقصی
@mahman11
💠 زرنگی در وقت نماز !!
✍️آن روز، به مسجد نرسيده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم يواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم. حالت عجيبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ايستاده بود. طوری حمد و سوره میخواند مثل اين که خدا را میبيند؛ ذکرها را دقيق و شمرده ادا میکرد. بعدها در مورد نحوه نماز خواندنش ازش پرسيدم، گفت: «اشکال کار ما اينه که برای همه وقت میذاريم، جز برای خدا! نمازمون رو سريع میخونيم و فکر میکنيم زرنگی کرديم؛ اما يادمون ميره اونی که به وقتها برکت میده، فقط خود خداست».
📚مسافر کربلا، ص ٣٢، شهيد علی رضا کريمی
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
🌹شهـــید آقا مهدی باکری:
دنیا مثل شیشهای میماند،که یک دفعه میبینی؛ افتاد و شکست….
@mahman11
💠حسین رضایی، برادر شهید محسن رضایی در گفتوگو با خبرنگار فارس در اصفهان در خصوص معرفی: 💠
محسن، متولد ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۴ بود و یکی از افتخارات خانواده همزمانی تولد او با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی است و از سمتی افتخار دیگرهمزمانی تشییع او با سالروز شهادت حاج قاسم است.
وی با یادآوری اینکه برادرم ۲ پسر بهنامهای محمد یاسین ۳ ساله و محمد طاها ۶ ساله دارد، افزود: محسن عاشق شهادت بود و مادرم میگوید افتخارمان این است که در این راه به شهادت رسید.
رضایی در خصوص ویژگیهای برادر شهیدش تصریح کرد: از خصوصیات محسن اخلاق بسیار خوب او، دستگیری از خانوادههای بیبضاعت، احترام به پدر و مادر، اطاعت از ولایت، پرهیز از هرگونه غیبت، امر به معروف و نهی از منکر و ترک محل غیبت بود.
این برادر شهید در خصوص لزوم حضور مدافعان امنیت در عرصه اتفاقات اخیر کشور بیان داشت: نظام، انقلاب، کشور و اسلام ما نیاز به امنیت دارد و ما مدافعان این نظام و ناموس مردم هستیم و باید جانمان را در این مسیر بگذاریم و افتخار خانواده این است که فرزندشان در راه اسلام، قرآن و ولایت به شهادت رسیده است.
وی با تأکید بر اینکه انتظار مادر شهید پیگیری این پرونده و دستگیری قاتلان شهید است تا به جزای عمل خود برسند، گفت: جزئیات شهادت طبق خبری که از طرف سپاه اعلام شد، بر اثر اصابت تیر جنگی اشرار بود.
💠خاطرهای از #همسرشهید 🌷🌷
همسر شهید میگفت محسن رزق شهادت خود را شب شهادت حضرت زهرا با نذری سمنویی که در منزل پختیم گرفت، و همان شب گفته سیاهپوشی و پرچم حضرت زهرا(س) را باز نکنید چون برای شهادتم نیاز میشود.
شهید محسن رضایی بسیجی پاسدار در جریان ناآرامیهای شنبه ۱۰ دیماه در شهر سمیرم با شلیک اشرار مسلح وابسته به منافقان به شهادت رسید.
#روحشان_شاد🕊
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ویدیو | در جریان اغتشاشات؛
🔸شهادت محسن رضایی، نیروی مدافع امنیت در سمیرم
🔹محسن رضایی، نیروی مدافع امنیت سپاه پاسداران در جریان اغتشاشات شب گذشته سمیرم به درجه رفیع شهادت نائل آمد.🥀💔😔😭
#اغتشاشات
#اصفهان
#محسن_رضایی #سمیرم
#شادی_روحشان_شاد🕊
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیدار استاندار اصفهان با خانواده شهدای مدافع امنیت
🔹به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ، مرکز اصفهان؛ به دستور ریاست محترم جمهور، استاندار اصفهان به همراه مسئولان استانی به دیدار خانواده شهید مدافع امنیت سرهنگ محسن رضایی رفتند.
#شهید_مدافع_امنیت_محسن_رضایی
#یادش_باصلوات🌹
@mahman11