eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.3هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
7هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️مردی به نام حاج حسین بصیر .... . ♦️اسفند ۱۳۶۵ که دامادش شهید مرتضی جباری بشهادت رسید خودش خبرش رو آورد و به دخترش فرشته خانم تو پایگاه شهید بهشتی اهواز گفت... تو مراسمش تو فریدونکنار میکروفون و گرفت و گفت : مردم من نه تو مراسم عقد دخترم بودم نه تو شادیشون امروز هم نیومدم واسه مراسم دامادم ، امروز اومدم بگم ما تو جبهه نیرو میخوایم ، مرد میدان میخوایم ، بسم الله.....( تصاویری کمتر دیده شده از فرمانده شجاع لشکر ویژه ۲۵ کربلا سردار شهید حسین جان بصیر....) @mahman11
♦️ شهید رحیم سلیمان پور ( قائم شهر) شهادت ۲ اسفند ۱۳۶۵ هفت تپه : . ▪️ مادر جان! دنیا بی ارزش است که تا بحال دیده ام این همان دنیای است که روزی در آن حسین بن علی بر زانوی رسول الله (ص) می نشست و روزی زیر سم اسبان کوفیان بدن مطهرش پا رهپاره می گردید. @mahman11
"رمان 💞 احسان نماز صبحش را خواند. قرآن ارمیا را در دست گرفت و صفحه ای را خواند. بعد قرآن را بوسید و به سجده رفت: خدایا! کمکم کن هم کُف زینب سادات بشم. کمک کن دست رد به سینه ام نزنه! بعد بلند شد، کمی عقب رفت و به تخت تکیه داد. یاد صدای گرفته و قدم های سست زینب سادات، وقتی از کنار قبر پدرش بلند شده بود، دلش را لرزاند. جرات نگاه کردن به صورتش را نداشت. میدانست دیدن آن چشمان سرخ، کار دست دلش میدهد. بانو! دست دلم نیست. تو را از همه خواستنی های دنیا بیشتر میخواهم. بانو! دست دلم نیست که دست روی تو میگذارد! اصلا خودت را دیده ای؟ اصلا حواس نگاهت به خودت هست؟ اصلا میدانی که چقدر خواستنت زیباست؟ محمدصادق در کوچه قدم میزد. بعد از آن رویای صادقه، دیگر نمیتوانست پلک بر هم بگذارد. منتظر بود زینب سادات را ببیند. نگاه پر از گله ارمیا و آیه، نگاه پر از خشم سیدمهدی و نگاه شرم زده پدر، از مقابل چشمانش دور نمیشد. هرگاه دستش را روی جای سیلی میگذاشت، درد را احساس میکرد. خدایا! چه کنم؟ من فقط دلبسته ام. دل به نازدانه سیدمهدی! نازدانه ارمیا! نازدانه آیه! دلش با سختی رفتار من نرم نمی شود. چه کنم که ذات من سخت است و ذات او به لطافت بهار؟ خدایا! دلم را نشکن. از تمام دنیا، تنها زینب را برای خودم میخواهم. زینب... زینب سادات بی خبر از پریشانی مردی در کوچه به انتظار نشسته، آرام خوابیده بود. به آرامی خواب کودکی هایش، به آرامی لالایی های مادرانه آیه، به آرامی آغوش امن و پدرانه ارمیا. امشب سرش را با خیال راحت زمین گذاشت. امشب راحت خوابید. آنقدر که در تمام عمرش راحت نبود. امشب آیه بود و ارمیا و سیدمهدی. امشب میان خوابهای مخملی اش، پدر نازش را کشید. مادر پای درد و دلهایش نشست و ارمیا؛ ارمیای همیشه آرام،همیشه مظلوم و همیشه پدر برای زینب، نگاهش به دخترش بود. زینب از خواب با صورتی غرق در اشک شادی و دلتنگی بیدار شد. مقابل قاب عکس های روی دیوار اتاقش ایستاد. جواب لبخند پدر را با لبخند داد. یاد حرف های سیدمهدی در خوابش افتاد، سیدمهدی: میدونم برات کم گذاشتم دخترم. اما من کسی رو برات فرستادم که از خودم هم بهتر برات پدری کرد. و نگاه زینب سادات به چشمان همیشه محجوب ارمیا افتاد. ارمیایی که جلو آمد و دست زینب سادات را گرفت: شرمنده که تنها موندی. نترس، کسی هست که منتظره تا اجازه بدی پشت و پناه و تکیه گاهت باشه! کسی که راه سختی داره میره تا به تو برسه. زینب جانم! آیه باش! مثل آیه بخشنده باش! مثل آیه تکیه گاه باش! مثل آیه بال باش! و دست مادر که روی شانه اش نشست و صدایش درمان و دلش پیچید: تو از آیه بهتری! تو زینت پدری، دخترم! تو زینبی! زینب! زینب به لبخند مادرش در قاب چشم دوخت و گفت: تو اسطوره منی مامان! اسطوره من! اسطوره ام باش مادر... دستی به قاب عکس ارمیا کشید: من خیلی خوشبخت بودم که شما پدری کردی برام. ممنون بابا! ممنون! زینب سادات با نشاط تر از هر روز دیگری، از اتاق خارج شد. سر به سر مامان زهرا گذاشت. خندید و خاطره گفت. لبخند های مامان زهرا را ذخیره ذهن و جانش کرد و روزش را با دعای خیر آغاز کرد. آغاز کرد، بی خبر از بی تابی های محمدصادق، نگرانی ها و دلشوره های احسان. شروع کرد اما... 🌷نویسنده:سنیه_منصوری " ادامه‌ دارد... ‎‎‌‌‎@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹امروز برای ما اصل این نظام است. این نظامی که صدها سال در درون کتاب‌ها نهفته بود، امام با هنر خودش و شجاعت‌ خودش از دل کتاب‌ها بیرون آورد. کاری که هیچ عالِمی در عالَم اسلام، نه شیعه و نه سنی نتوانست بکند، یک نظام را به عنوان جمهوری اسلامی‌ تاسیس کرد. با هیچ نظامی قابل مقایسه نیست.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❤️❤️ @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 💌جواب سلام واجب است...🍃🌺 پس بیایم هر روز به او سلام کنیم السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ♥️ ▪️اَلسَّلامُ عَلَيْكمَ يا بَقِيَّةَ اللهِ اَلاعظم ▪️سلام بـر چشم هاۍ زیباۍ ابـرۍ اټ هنگامۍ ڪہ همہ چیز را مۍ بینند و مـۍبارنـد ... سلام بر تو ای حجت خدا در روی زمینش... 🌹 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 ای قلم سوزلرینده اثر یوخ... 🎤مداحی نوستالژی حاج ابراهیم رهبر در حضور رهبر معظم انقلاب به تقدیم به شهیدان @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمےدانم از جمع باصفاےتان، ڪدام ماندید و ڪدام پر ڪشیدید.. اما همینقدر مےدانم و مےگویم ڪه، شرمندۀ آن نگاه‌هاے خالصم... 🌷 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎐 | 🏷شهادت داستانِ زندگے آنانے است که فهمیدند دنیا جاے ماندن نیست... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@mahman11
همرزم شهید حاج قاسم سلیمانی گفت یه بار ازش پرسیدم خسته نشدی؟ نمیخوای با خانواده بری استراحت کنی؟ حاج قاسم گفت: ما داریم وظیفمونو انجام میدیم، آدم که از انجام وظیفه خسته نمیشه! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@mahman11
مادر‌زیر‌بار‌سختی‌ها‌و‌مشکلات‌ ودشواری‌ها،قدخم‌نمی‌کنیم.. ما‌راست‌قامتان‌جاودانه‌تاریخ‌‌خواهیم‌ماند؛ تنھا‌موقعی‌‌سرپا‌نیستیم‌‌که‌یا‌کشته‌شویم، ویا‌زخم‌بخوریم‌و‌به‌خاک‌بیفتیم والا‌هیچ‌قدرتی،‌پشت‌مارانمی‌تواند‌بشکند! استادشھیدسیدمحمّدحسین‌بھشتی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سراپا گوش همه عاشق ستاره درخشان و فرمانده تیپ قمر بنی‌هاشم سردار شهید محمدعلی شاهمرادی دلاوری که در قلبهای رزمندگان و همه مسئولین رسوخ کرد و محوریت بود ...دریک صبحگاه گرم روی زمین انرژی اتمی. خدایش رحمت کند. خدایا شهدا شفیع‌مان باشند. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 یادگاری حاج قاسم از انفجار حرم امام رضا(ع) 🔹نگین انگشتری حاج قاسم سلیمانی، بخشی از شیشه شکسته ضریح حرم امام رضا(ع) بعد از واقعه تروریستی انفجار در حرم رضوی بود، می‌گفت این زمرد نیست، بعدا برایم حرف در نیاورید. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱 🎥گوش کنید؛ 🌹وصیت شهید مهدی رهبر رضاخانلو؛ 🔰فکر کنید من و من هایی که کشته شدیم در چه راهی کشته شدیم برای چی کشته شدیم؟ @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید دانیال رضازاده و شهید حسین زینال زاده🌷 از بسیجیان ناحیه ۳ ابوذر، عصر روز پنج‌شنبه در جریان اغتشاشات در خیابان حر عاملی مشهد با ضربات چاقو به شهادت رسیدند. شهید رضازاده سال گذشته بر سر سفره عقد نشست و خطبه عقدش نیز در حرم امام رضا علیه السلام خوانده شد. او در حادثه سیل لرستان در جریان خدمت جهادی به مردم به‌عنوان جهادگر نمونه شناخته‌شده بود و در موارد دیگری از جمله خدمت به مردم زلزله‌زده نیز حضور داشته است. مادر شهید رضازاده در برنامه بدون تعارف گفته، دانیال از کلاس چهارم یا پنج ابتدایی در پایگاه بسیج حضور داشت و واقعاً یک بسیجی مخلص بود و در اردو‌های جهادی و راهیان نور بسیار فعالیت می‌کرد و می‌گفت که دوست دارم جانم را در این راه فدا کنم. وی افزود: وقتی به او می‌گفتم که تو یک فرزند بیشتر نیستی و اگر می‌شود کمتر به مأموریت برو، می‌گفت آن‌قدر نگو یک‌دانه هستی، من باید بروم، مادر‌های دیگری هم هستند که یک فرزند دارند؛ اگر من نروم، چه‌کسی باید از شما‌ها دفاع کند، چه کسی مواظب شما‌ها باشد، شما‌ها ناموس ما هستید. وی با بیان این‌که «دانیال» خیلی عاشق شهادت بود و این عاشقی او خیلی برای من ارزش داشت، تأکید کرد: او همیشه می‌گفت که برای شهادت من دعا کن و من می‌گفتم که «یا امام حسین (ع)، دانیال من خیلی سختی کشیده است، او را به آرزویش برسان!». واقعا برای شهادت او دعا کردم. من اگر فرزند دیگر هم داشتم، باز هم آن‌ها را در راه رهبرم و به عشق رهبرم فدا می‌کردم. وی به بیان حادثه شهادت فرزند خود پرداخت و گفت: به وقتی یک‌روز دانیال از محل کار خود بازمی‌گشت، انگار در یکی از خیابان‌ها شلوغ شده بود؛ لذا به مغازه‌داران می‌گویند که کرکره‌های مغازه خود را پایین بکشید تا آسیبی به شما وارد نشود؛ اما آشوبگران ابتدا دوست او «حسین زینال‌زاده» را به شهادت می‌رسانند و وقتی دانیال می‌رود تا به دوست خود کمک کند، با چاقو او را هم به شهادت می‌رسانند. همسر شهید دانیال نیز در این گفت‌وگوی کوتاه، اظهار داشت: دانیال به من می‌گفت که من یک خواسته‌ای از شما دارم؛ خواسته من این است که وقتی دارند خطبه عقدمان را می‌خوانند؛ چون در آن موقع دعا خیلی مستجاب می‌شود، برای شهادت من دعا کنید. وی تأکید کرد: من خیلی دوست داشتم که دانیال به آرزوی خود برسد و مطمئن هستم که جای او خیلی خوب است؛ برای همین دوست ندارم آن‌هایی که از این اتفاقات خوشحال می‌شوند و فکر می‌کنند که ما از فدا کردند جوانان خود می‌ترسیم، ناآرامی من را ببینند و خوشحال شوند. یک مانده به سالگرد عقد دانیال و همسرش است و خانواده در حال تدارک یک هدیه ویژه بوده اند که آن‌ها را به سفر بفرستند، اما او به شهادت رسید و خانواده اش را دغدار کرد. دانیال رضازاده و حسین زینال زاده بسیجیانی بودند که اخیراً در مشهد توسط آشوبگران به شهادت رسیدند. آنها از دوران کودکی با همدیگر دوستو رفیق بودند🌷🌷 این دو ۲ روز قبل از این‌که به شهادت برسند، با همدیگر در خیابانی که منتهی به حرم مطهر حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) می‌شود، یک عکس یادگاری گرفتند، با این نیت که این عکس، عکس شهادت آن‌ها باشد و عاقبت نیز تقدیر این‌گونه رقم خورد و تنها ۲ روز بعد، هردوی آن‌ها به آرزوی خود رسیدند.🥀💔😔😭 🕊 ✨❤🌹 @mahman11
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید دانیال رضازاده به همین راحتی آدم میکشن قلب چند نفرمون به درد میاد؟ چند روز بیخوابی میکشیم؟🥀💔😔😭 🌷🌷 @mahman11