💢 #انتشار_بمناسبت_سالروز_شهادت
.
▪️سردار شهید صفر روحی (مسئول طرح خودکفایی لشکر ویژه ۲۵ کربلا)، متولد ۱۳۳۷ قائم شهر مازندران.دیپا پس از دريافت مدرك ديپلم، در سه رشته علوم پزشكي، داروسازي و كشاورزي قبول شد ولي به خاطر اينكه دو رشته علوم پزشكي و داروسازي متعلق به ارتش شاهنشاه بود به تحصيل در رشته كشاورزي پرداخت، اما بعد از مدتی به دليل انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاهها از تحصيل دور ماند.يك بار مورد ترور ناموفق منافقين قرار گرفت. در سن 21 سالگي ازدواج كرد. بعد از 7 سال دوري از دانشگاه به اصرار همسرش به ادامه تحصيل در شهر مشهد پرداخت.
.
▪️وقتي امام (ره) دستور فرمودند كه دانشجويان به جبهه بروند، درس و دانشگاه را رها كرد و عازم مناطق جنگي شد. در آن زمان حدود 8 ماه در جبهه بود و درعملياتهاي والفجر 4 و 6 و كربلاي 4 و 5 شركت كرد. در آخرين عمليات يعني عمليات كربلاي 5 بود كه به عنوان مسئول طرح خودكفايي لشكر 25 كربلا منصوب گرديد و آن طور كه همرزمانش ميگفتند به كشت برخي محصولات پرداخت و تا 3 روز قبل از شهادتش مشغول برداشت آنها بود و جالب است كه همان محصولات براي تمام سال لشكر كفايت ميكرد. سرانجام این سردار سرافراز اسلام در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۶۵ در شلمچه ( کانال پرورش ماهی) بشهادت رسید.
@mahman11
💢خدایا منو ببر پیش رفقام...
دیگه بدرد این دنیا نمیخورم....
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱:۲۰ تو دستت عقیقه ...❤️🩹💔
❤️#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی❤️
@mahman11
"رمان #اسطورهام_باش_مادر💞
#قسمت_سی_وپنم
صدرا ادامه داد: چند تا مورد خوب اومدن برای خواستگاری که من بخاطر
تو دست به سرشون کردم. تصمیمت چیه؟ اگه میخوای، بسم الله. اگر هم نه، بگو که با سیدمحمد صحبت کنم که خواستگارها رو ببینه و اونوقت هر چی خیره!
احسان بلند شد. دستانش مشت شده و صورتش کبود بود: فردا میرم دفتر امیر، تا راجع به خواستگاری صحبت کنیم. قرار خواستگاری رو بذارید.
از خانه بیرون زد. دلش میخواست کمی قدم بزند اما بیشتر از همه دلش برای قرآن یادگاری ارمیا تنگ بود.
خود را به واحدش رساند و وارد شد. در را تازه بسته بود که در واحد بغلی باز شد. صدای آرام زینب سادات را شنید و گامهایی که روی پله برداشته شد.
زینب سادات: کجا میری ایلیا؟
ایلیا: صدای داد و فریاد مهدی بود. برم ببینم چی شده خب.
زینب سادات پر حرص گفت: مگه فوضولی؟
ایلیا دیگر جواب نداد و رفت.
در بسته شد.
احسان همانجا نشست. شاید گاهی ما نیاز به تلنگر داریم تا از قافله عقب نمانیم و این تلنگر برای احسان شبیه به مشتی بود که ناغافل خورد...
مقابل پدرش نشست. حرفهایش را بالا و پایین کرد: خیلی برای مقدمه چینی فکر کردم. اما دیدم فایده نداره. ما نه اونقدر صمیمی هستیم که حرف نگفته هم رو بفهمیم، نه اونقدر غریبه که مقدمه چینی لازم باشه.
میخوام ازدواج کنم و اومدم که یک بار هم شده برام پدری کنید. شنیدم شیدا هم ایران هست. فردا شب قرار خواستگاری گذاشتیم.
امیر به صندلی اش تکیه داد: مبارکه! باید با آزاده هماهنگ کنم که کاری نداشته باشه. با اینکه در شرایط خوبی نیست اما حتما سعی میکنیم بیایم.
احسان اخم کرد: اونم میخوای بیاری؟
امیر روی میز خم شد و آرنجش را به آن تکیه داد و با اخم گفت: اون نه و آزاده! و البته که میاد. من بدون آزاده جایی نمیرم. حالا کی هست عروس من؟
احسان مردد گفت: زینب سادات. دختر آیه خانم، دوست رهایی.
امیر خشمگین ایستاد و صندلی اش با شتاب عقب رفت: چی؟ دیوانه شدی؟ میفهمی چی میگی؟ اون صدرای احمق مغزتو شستشو داده!
دیوانه شدی! من هیچ وقت به خواستگاری اون نمیرم! شیدا هم نمیاد! تو عقل نداری؟ ازدواج باید چیزی به تو اضافه کنه احمق! توی این ازدواج چی به دست میاری؟ جز مثل صدرا پشت پا زدن به خانواده ات؟ جز عقب افتادگی و مسخره شدن؟
احسان هم ایستاد: تجددتون برای خودتون! من به عقب افتادگی علاقه
دارم. به زنی که زنانه باشه و زنیت بلد باشه. به مردی که غیرت داشته باشه. به خونه گرم و پر محبت. به اینکه خونه من گرم باشه مثل خونه همون صدرایی که مسخره میکنی! میدونی مهدی شب به شب با پدرمادرش میشینه و از کارهای روزانه اش میگه؟ میدونی مشکلاتشون رو با هم حل میکنن؟ میدونی با هم غذا میخورن و با هم خونه تمیز میکنن و
باهم میخندن؟ میدونی چقدر به هم وابسته هستن؟ میدونی خونه ای که مهمون میاد چه شکلیه؟ میدونی اونها خدایی دارن که هیچ وقت نمیذاره
کم بیارن؟ هیچ وقت پدر نبودی! وگرنه زینب سادات بهترین انتخاب برای همسری هست. کفش آهنی پوشیدم برای به دست آوردنش و هرگز نمیذارم جلوم رو بگیرید
🌷"نویسنده:سنیه_منصوری "
ادامه دارد ...
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸آه ، مرگ خونین من !
عزیز من ! زیبای من ! کجایی ؟
مشتاق دیدارت هستم...
🔹 وقتی بوسهٔ انفجارِ تو ،
تمام وجود مرا در خود محو میکند ،
دود میکند و میسوزاند
چقدر این لحظه را دوست دارم
آه ، چقدر این منظره زیباست ....
#اللهم_اجعل_مماتی_شهادت_فی_سبیلک
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_ابومهدی_المهندس
#شبتون_شهدایی_
@mahman11
#سلام_امام_زمانم
ای یوسف گمگشتۀ غایب ز نظرها
جان برلب عشاق رسیدست کجایی؟!
باز آی و نظر کن به منِ خستۀ بیمار
جانم به فدایت که طبیب دل مایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🔹امام عصر اکرم الناس است
@mahman11
AUD-20220329-WA0042.
2.07M
🌺⚜️ *صوتی دعای عهد*⚜️🌺
استاد فرهمند
@mahman11
nodbeh mirdamad.mp3
12.07M
🌹 دعای ندبه روز جمعه» بخوانیم..
@mahman11
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بسم ربِّ الشُّهدا وَالصدّیقین✨
امام خامنه ای مدّظله العالی :
امروزفضیلت زنده نگه داشتن نام، یاد و خاطره شهیدان کمتراز شـــ🌹ــهادتـــــ نیست.
🕊زیارتنامه شهدا🕊
🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، السّلام عَلیکُم یا انصار مهدی عجّل الله، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹
#شهدا
@mahman11
✨🌷
عَـجیبدلمگِرفتِه..
دِلـمیکدُنیآمیخواهَـدشبیہدنیـآیشُما
کِہهَمهچیزِش
بوۍخُـــدابِدهـَـد . .
شُھداگاهۍنگاهۍ...
#صبحتون_شهدایی_
@mahman11