eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.2هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
30.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹صحنه ای خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای شنیدنی از حماسه خوان جبهه ها 🎙بین بیرق جانبازان حسین از هر طرفی گردیده به پا در جبهه ایمان گشته مقیم با حال رضا با قلب سلیم حق داده با آنان اجر عظیم شرمنده کجا، رزمنده کجا کن عزم سفر ای مرد خدا با رهسپران کرببلا کن عزم سفر ای مرد خدا... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم رب الشهدا والصدیقین ✨ 🌷# معرفی شهید 🍃نام : دانشگر 🍃تاریخ تولد: ۱۳۷۲/۲/۲۰ 🍃محل تولد: سمنان 🍃 تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۳/۲۰ 🍃محل شهادت: حومه جنوبی حلب_سوریه 🥀محل مزار:امامزاده علی اشرف سمنان 🍃روحشان شاد ویاد ونامشان گرامی🕊✨🌹 《 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 》 @mahman11
🍀خصوصيات اخلاقی ✅یکی از خصیصه های بارز شهید دانشگرشجاع ونترس بودن در دوران کودکی ونوجوانی اش بوده ✅او همیشه خنده ای برلب خود داشت ودر ارتباط با دیگران روابط عمومی بالایی داشت او در اولین برخورد گرم وصمیمی می شد که رابطه ای صمیمی وعاطفی با اطرافیان بر قرار می کرد😊 ✅شهید عباس هیچ وقت از کارها وکلاس هاش به خانواده چیزی نمي گفت بعد از شهادتش فهمیدند که در دانشگاه سطح۱ بینش مطهر را تدریس می‌کرد 🌹 ✅در کلاس های استاد پناهیان ودکتر عباسی هم شرکت میکردند @mahman11
✍از زمانی که عباس شهید شده بود با خودم می‌گفتم یعنی می‌شود عباس را در خواب ببینم🤔واز او بپرسم چطور به این مقام رسیدی؟ این تصور دائما در ذهنم خطور می‌کرد بعد از مدتی او را در خواب دیدم😊 🍃خوشحال بود ومثل همیشه خندان😊از عباس پرسیدم من باید چه کار کنم تا رحمت ولطف شامل حالم شود❓عباس سه بار گفت: 《کار کنید، کار کنید، کار کنید》وبعد گفت: اگه میخواید لذت معنوی کار کردن رو تجربه کنید ، نماز شب بخوان🌹 { به نقل از هم رزم ، ابولفضل موقر} @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🥀 وصیت‌نامه شهید دانشگر 🌹دوست دارم ساکن شوم 🌹 ✍آخر من کجا ، شهدا کجا خجالت می‌کشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم 😔من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم .شهید را به چنگ می‌آورد راه درازی راطی می‌کند تا به آن مقام می‌رسد اما من چه😔سیاهی گناه چهره ام را پوشانده وتنم را لخت وکسل کرده ، حرکت جوهره ی اصلی انسان است وگناه زنجیر من سکون را دوست ندارم🥺 سکونم من را بیچاره کرددر این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست وپایم را اسیر خودکرده وای به حالمان😔 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 شهیدی که سرباز (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🇮🇷شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 لحظاتی از حضور آیت‌الله رئیسی در ضریح شهدا و زیارت ۳۷ شهید تازه تفحص شده دانلود فایل با کیفیت @mahman11
داستان«ماه آفتاب سوخته» قسمت پنجم🎬: رباب برای چندمین بار نگاهی به بیرون اتاق انداخت، در دلش شور و غوغایی به پا بود، نمی دانست این غوغا برای چیست؟ اما دلشوره ای آشنا بود، از همان نوع که زمان شهادت مولایش علی علیه السلام و مولایش حسن علیه السلام بر جانش افتاده بود. بیرون را نگاهی انداخت و از آمدن مولایش حسین علیه السلام ،ناامید شده بود که صدای سکینه بلند شد: مادر، بچه بیدارشده و گمانم بی قرار شماست و شیر می خواهد. رباب آخرین نگاه را کرد و پردهٔ ضخیم و خاکی رنگ جلوی در را پایین انداخت و به سمت سکینه که کنار گهوارهٔ کودک دو ماهه اش نشسته بود رفت. سکینه با آمدن مادرش ، کودک را از گهواره برداشت و به محض نشستن رباب ، او را در آغوش مادر قرار داد. مادر عبدالله را در آغوش گرفت و کودک که انگار منتظر بوییدن عطر تن مادر بود،شروع به دست و پا زدن کرد. رباب دست کوچک او را در دست گرفت و گفت: چه دلبری هم می کنی عبدالله...بیا و شیر بخور و زودتر بزرگ شو، تو باید سربازی باشی که در جوار پدرت مشق دین کنی و برای اسلام شمشیر بزنی... سکینه که بردار دو ماهه اش را بسیار دوست میداشت، بوسه ای از دست او‌گرفت و گفت: من دوست دارم مانند پدر که گاهی عبدالله را علی صدا می کند ، او را علی صدا کنم... لبخند رباب پررنگ تر شد، مشت سکینه که دست عبدالله را در دست داشت، در دست گرفت و بوسه ای از دستان فرزندانش چید و گفت: پدرت حسین از فرط علاقه به مولایمان علی علیه السلام، تمام پسرانش را علی می خواند... بغضی گلوی رباب را گرفت و ادامه داد: آخر علی بسیار مظلوم است، ما در روزگاری هستیم که معاویه خدعه ها می کند و حکم کرده که مولایم علی را در منبرها سب و لعن کنند و هر کس نام علی را بر روی فرزندانش بنهد، بی درنگ سر پدر و فرزند را قطع می کند...آخر مظلومیت تا کجا؟ ولیّ بلا فصل پیامبر باشی و عالم و آدم و تمام دنیا به حقانیتت شهادت بدهند و اینچنین بردن نامت مجازات داشته باشد؟! براستی که اینان از اسلام نامش را به عاریت گرفته اند تا دنیایشان را با آن بسازند، اما تا کی و کجا؟! بالاخره پیک مرگ در خانهٔ آنها را میزند، این دنیا خدعه کردند، آن دنیا را چه میکنند؟! هعی دخترم...بله اگر پدرت هزاران پسر هم داشت نام همه را علی میگذاشت...نام علی از نام خدا گرفته شده و هرکس در صدد حذف نام علی برآید همانا در صدد حذف نام خدا از زندگی و دنیاست.... در این هنگام همهمه ای از بیرون بلند شد، سکینه که خوب میدانست مادرش دلباختهٔ پدر هست و امشب بیشتر از قبل دلتنگ اوست ،به سرعت از جا بلند شد و به سمت در اتاق رفت و چند لحظه بیرون رفت و بعد با هیجانی در صدایش داخل اتاق شد و گفت: مادر....پدر گویا از مسجد النبی آمده است و دوباره عزم رفتن جایی دارد و مردان قبیله را هم به حضور خوانده... قلب رباب به شدت شروع به تپیدن کرد ، نگاهی به چهرهٔ همچون ماه علی اصغر کرد و گفت: زودتر بخور پارهٔ تنم...می خواهم بدانم پدرت چه می کند و کودک که انگار حرف مادر را خوب میفهمید، سینهٔ پر از شیر را رها کرد و شروع به دست و پا زدن و خندیدن نمود.. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• خندانِ گریان! گریانِ خندان! • مطمـئن و آرام، امـا بی‌قــرار. • نـه؛ کلام را برای وصف این حالات نیافریده‌اند. کـلام در بند ماهیات اسیر است و این جـوانان به عینِ وجـود رسیده‌اند. ❣ • چگونه می‌توان با کـلام از آنان سخن گفت؟ • چگـونه می‌توان گفت کـه در پشت این ظواهـر چـه نهفـته اسـت؟ • آن‌هـا همان‌گـونه که عــارفـانه گــریـه می‌کنند؛ با بذلـه‌گـویی می‌خندند. • تو صورت‌هـا را می‌بینی و صداهـا را می‌شنوی اما باطـن از چشـم تو پنهـان است و این‌جـا هرچـه هست در باطن‌هـا می‌گذرد. 🤍 📚 گنجینه آسمـانی گفتار مجموعه روایت فتـح 🦋 @mahman11
🦋 بِهم می‌گفت: ملیحه... ! ما یِه دیدن داریم، یِه نگاه کردن ! من تو خیابون شایَد ببینم ولی نگاه نمی‌کنم 💞🦋💞 @mahman11
🦋 شهید نورالله اختری 💪 پهلوان کوچک ✌️ در میدان‌های بزرگ نبرد... 🌷تولد: ۱۵ خرداد ۱۳۵۲ 🥀شهادت: ۱۹ اسفند ۱۳۶۵ - عملیات کربلای۵ مشهد مقدس 🎯 رزمنده تک‌تيرانداز_خط پدافندی شلمچه گردان‌علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام)_ تیپ۱۲قائم، سمنان تحصيلات: اول دبيرستان 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 📌 "ملک‌دار" همرزم شهید: 👇👇 🦋 نورالله مي‌گفت: «اون دنيا ترسناک نيست، فقط تجلی‌گاه رفتار اين دنيای ماست.» گفتم: «من نمي‌فهمم، يعني چي؟» گفت: «همه‌چيز جهان آخرت، نتيجه رفتارهای امروز ما در دنياست... باید خيلي دقت کنيم، ببينيم داريم چکار مي‌کنيم.» یاد شهدا و تعجیل در فرج ، با هدیه یک شاخه🌹 ۱۹ اسفند @mahman11
شهید رحیمی از ویژگی‌های اخلاقی و شخصیت و معنوی خاصی برخوردار بوده است و رعایت ادب، حفظ حرمت دوستان، گفتن یا زهرا و یا علی در ابتدا و انتهای مکالمات تلفنی‌اش به جای سلام و خداحافظی ـ اقامه نماز اول وقت زبان و خاص و عام بوده است. ایشان بسیار انسان محجوب صبور و مهربان بودند و در فضای خانواده یک الگو برای دیگر فرزندان بود. ایشان همیشه با همان لبخند زیبای‌شان به پدر و مادر خود احترام و دست‌هایش را با رضایتی کامل و عشقی‌ خاص می‌بوسید. شهید علاقه و تعصب خاصی نسبت به اهل بیت (ع) به خصوص حضرت زهرا (س) داشتند و در هر کاری از این بانوی کریمه مدد می‌جوستن و ذکر یا زهرا (س) را همیشه بر لب داشتند. ایشان همیشه لبخندی ملیح و زیبا به لب داشتند و ظاهری دلنشین و باطنی پاک.  شهید شیفته‌ و دل‌باخته‌ قدوم مقام معظم رهبری بوده‌اند و همیشه نگران حالات حضرت آقا بودند و به همین دلیل می‌توان او را به حق از جوانان نسل سوم انقلاب نامید.  ایشان طبق عادت دیرینه خود به دیدار خانواده‌های شهدا در روستا‌های محروم می‌رفتند و برایشان مواد غذایی و غیره تأمین می‌کرده و بسیاری از این کارهای شهید بعد از شهادت‌شان آشکار شد و بیشتر کارهای‌شان را فی سَبیلِ اللّهِ انجام می‌دادند. 🌷 @mahman11
. آنـــقدر عزیزید ڪہ بہ دل نمے نشینید شمــــا بہ جـانم نشستہ اید بہ جـــــاے همہ ے آرزوهایــــم... 🌷 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺خواهرم   این  آزادی که  می بینی  در ایران هست هر جور میخوای  می گردی  میگی  به  کسی  مربوط  نیست  به  اینها مربوط میشه 😔👆 این  سرزمین  امنیتش و آزادیش که  تو  می بینی  و  باز هم  انکار  می کنی  نتیجه  رشادتها  و از خود گذشتگی این عزیزان است.😔 @mahman11