🌹در بحبوحه عملیات بیت المقدس ۲ در ساعات ابتدایی اولین روز از بهمن ماه ۶۶، طی درگیری هایی در منطقه کوهستانی ماووت عراق، این دو شهید بزرگوار و تعدادی از نیروهای گردان عمار لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) در تاریکی شب توسط تیربار عراقی به شهادت میرسند.
🔸 بجهت گره خوردن کار و لزوم عقب نشینی سریع نیروها، ابتدا پیکر مطهر این عزیزان رو در همان منطقه زیر برف پنهان می کنند و به عقب برمی گردند اما آقا عطا (نفر وسط) و چند نفر دیگه می مانند تا به هر شکلی شده پیکر جامانده ی دوستانشون رو برگردونن.
🔸 در طی روشنی روز و به جهت دید کامل دشمن به منطقه، حرکتی نداشتن لذا با بهرهگیری از تاریکی شب و در اوج برف و سرمای کوهستانی منطقه، ابدان مطهر شهدا رو با مشکلات بسیار روی دوششون حمل کرده و به عقب منتقل میکنن.
🔸 سه شبانه روز طول میکشه تا به نیروهای خودی برسند و پیکرها رو تحویل بدن که اونجا این عکس به یادگار می ماند.
«هدیه کنیم به روح مطهر همه ی شهدا
صلوات بر محمد و آل محمد (ص)»
@mahman11
29.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹رونمایی از نماهنگ "کربلای قدس" با صدای صادق آهنگران
🔰نماهنگ «کربلای قدس» با صدای حاج صادق آهنگران رونمایی شد.
🔸نماهنگ کربلای قدس در حمایت از مردم غزه و رزمندگان حماس در محفل ادبی غزه پیروز رونمایی شد.
قطعه کربلای قدس کاری از دفتر شعر و موسیقی و سرود صدا و سیماست و آهنگسازی آن را بهروز کلک ران انجام داده است.
@mahman11
🌷 معرفی شهید
🍃نام : #شهیدعباس_آسمیه
🍃تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۴/۱۰
🍃محل تولد:تهران
🍃 تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
🍃محل شهادت:خان طومان_سوریه
🍃محل مزار شهید: بهشت زهرا تهران
🍃روحشان شاد ویاد ونامشان گرامی🕊✨🌹
《 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 》
@mahman11
💠خصوصیات اخلاقی شهید عباس آسمیه 💠
🍃عباس خیلی اهل هیئت ومسجد بود.واز هر فرصتی برای حضور در مجالس اهل بیت استفاده میکرد. او میگفت: زنده بودن من ماه وصفر است.بیشتر وقت ها به یاد امام حسین علیه السلام روضه میخواند. وبر سینه میزد.
🍃عباس چندان موافق محیط دانشگاه نبود همیشه دوست داشت برود حوزه وهمیشه کتب عربی و حوزه را میخواند. عباس همیشه با وضو بود ومراقب رفتارش با دیگران به خصوص نامحرمان بود.هیچ گاه اخم نمیکرد. بسیار با اخلاق وبا تقوا بود.در امور دینی ، فقهی،سیاست ومسائل دیگر بسیار مطلع بود.چرا که با مطالعه بسیار خود تلاش میکرد معلومات خود را بالا میبرد. آرام وخاموش کارهایش را میکرد وهیچگاه خود را مطرح نمیکرد. اخلاق ورفتارش همیشه زبانزد خاص وعام بود🌹🌹🌹🌹
#یادشان_گرامی🌹
@mahman11
#متن_خاطره🌹
💠نصف حقوقش را صرف خیریه
میکرد
💠 عباس نصفی از حقوق ماهانهاش را صرف امور خیریه میکرد. در واقع او بخشی از حقوقش را به دو خانوادهای میداد که یکیشان بیمار سرطانی و دیگری بچه یتیم داشتند. باقی حقوقش را هم بخشی صرف امور روزمرهاش و بخشی را خرج هیئات و مراسم مذهبی میکرد. در طول ماه شاید 20 روزش را روزه میگرفت و غذایی که محل کارش به او میدادند، به خانوادههای مستمند میداد. یکبار که میخواست به مأموریت برود، دو، سه غذا توی خانه گذاشت و به پدرمان گفت شما برای فلان خانواده ببر. بابا گفت من خجالت میکشم دو غذا دستم بگیرم و ببرم. اما عباس اصرار داشت که اگر کم هم باشد باید به مردم کمک کرد و باری از دوش کسی برداشت. راوی:خواهر شهید #شهید_عباس_آسمیه #یاد_نامشان_گرامی 🌹 #راهشان_پر_رهرو ✨❤🌹 @mahman11
🥀فرازی از وصیت نامه #شهیدعباس_آسمیه 🥀
🍂امیری حسین(ع) ونعم الامیر. حسین فرمانده من است واو برترین فرماندهان وامیران است .این عبارت زیباترین وعاشقانه ترین جمله ای بود.برای من پس حسین جان با نگاهی ولایی مرا هم همچون رهبر سرباز وفدایی خود ساز🌹
🍂خانواده عزیز ومهربانم، تمام عاشقان مکتب اهل بیت .هم سن وسالان ، همکاران خوبم ودوستان عزیزم را به خواندن زیارت عاشورا با صد لعن وصدسلام سفارش می کنم ولحظه ای از آن غافل نباشید🌹
🍂مادرعزیزم من خیلی دوستت دارم برای من گریه نکن واز تو میخواهم هر وقت دل تنگ من شدی یاد بی بی زینب (س)باشی واز خانم صبر بخواه🌹
🍂امروز که مستکبران جهان وستمگران عالم برای بر هم زدن تار پود شیعه واز هم گسستن فرهنگ عاشورا هم پیمان گشتند ومردم مظلوم مورد وحشیانه ترین هجوم ها قرار گرفته اند قلب هر انسان آزادی خواه را به درد آورده باید برای دفاع از آنان به پا خیزیم وآنها را از بین ببریم🌹
#روحشان_شاد 🕊
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهیدعباس_آسمیه🌷🌷🌷🥀💔😔😭
#راهشان_پر_رهرو✨❤🌹
@mahman11
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - تحدیرجزء17(معتزآقائی).mp3
3.85M
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی)
💐 #جزء_17 #قرآن_کریم
🌷هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج)
⏱ «در۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید»
💌 به دوستان خود هدیه دهید.
💟هرروز ماه مبارک رمضان در کانال:
@ranggarang
داستان«ماه آفتاب سوخته»
#قسمت_بیست_سوم🎬:
زنان و کودکان حسین برکجاوه نشستند و حسین مظلوم راه مدینه را درپیش گرفت، هنوز شتران کاروان قدمی برنداشته بودند که حربن یزید ریاحی دستور داد تا راه برکاروان حسین ببندند.
حسین روبه روی حرّ قرار گرفت و فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند، راه بر پسر پیغمبرت می بندی؟! آیا قصد جنگ با من داری؟!»
حرّ شرمنده از کاری که کرده بود سرش را به زیر افکند و گفت: حیف که پسر فاطمه دختر پیغمبری وگرنه جور دیگری با شما رفتار می کردم، من قصد جنگ با شما ندارم چرا که می دانم شما نسب از پیامبر داری، شما پسر پیامبرم هستید و هرکس با شما وارد جنگ شود خسرالدنیا والاخره می شود، اما از ابن زیاد دستور دارم که مانع برگشتنتان شوم، پس بیا برای اینکه من توبیخ نشوم، نه به سمت کوفه برو و نه به سمت مدینه، اینجا سه راهی ست، راه سوم را در پیش بگیر..
حسین حرف حرّ را پذیرفت و وارد راه سوم که خوب میدانست به کجا ختم میشود شد.
رباب از بالای کجاوه راه خشک و سوزان را مینگرید و در دل دعا می کرد که این راه به کربلا نرسد، چون روایات زیادی شنیده بود که کربلا قتلگاه تمام جان و روحش، دلبرش، مولایش حسین است.
اما تقدیر آنگونه است که پیامبر از آن خبرداده بود..
کاروان در راه سوزان میرفت و سپاهیان حر هم سایه به سایه کاروان میرفتند و حربن یزید برای ابن زیاد نوشت که حسین حاضر به بیعت با یزید نشده و به راهی غیر از کوفه و مدینه میرود و ما در تعقیب آنهاییم ،هر چه امر کنید همان کنیم.
کاروان پیش میرفت و در هر منزل دل خداجویی به این کاروان شهادت می پیوست.
تا اینکه روز دوم محرم، قاصد ابن زیاد به حربن یزید رسید که پیامش اینگونه بود: کاروان حسین را هر کجا که این پیغام به دستت رسید متوقف کن و مراقب باش نزدیک رود و برکه ای نباشند و در بیابان سوزان آنها را محاصره کنید.
حربن یزید این پیغام را به حسین رساند و گفت: باید توقف کنید.
حسین به حر فرمودند: اینجا نه آبی ست و نه آبادی، کمی جلوتر نخلستانی به چشم می خورد، بگذار آنجا اتراق کنیم.
حربن یزید که شرم داشت خواسته حسین را رد کند گفت: باشد همانجا توقف کنید، فقط نزدیک رودخانه نباید خیمه زنید.
حسین قبول کرد و تاریخ نشان داده که حسین زیر قول و عهدش حتی با دشمنش نمیزند،چرا که در طول راه تنی چند ازیارانش به او پیشنهاد دادند به کوه هایی که در بین راه مدینه بود پناه برند تا جانشان در امان باشد و از حمایت قبایل آنان که تعداد زیادی هم بودند برخوردار شود...اما حسین حجت خداست و کارهایش رنگ خدایی دارد،چون با حربن یزید عهد کرده بود در راه مدینه نرود، قبول نکرد و همان راه سوم را در پیش گرفت.
کاروان به نخلستان رسید و شیپور توقف نواختند.
رباب از هر کس میدید سوال میکرد اینجا نامش چیست؟ قارب در جواب بانویش گفت: شنیده ام به اینجا نینوا می گویند.
رباب نفس راحتی کشید، چرا که هنوز به کربلا نرسیده بودند، هنوز میتوانست چند روزی قامت رعنای همسرش را ببیند و سیر نگاهش کند، که ناگهان صدای ملکوتی حسین به گوشش رسید:
بار بگذارید که اینجا کربلاست..
آب و خاکش با دل و جان آشناست..
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷یاد امام وشهدا 🌷
❤میبره کربلا😔🥺😭
#التماس_دعا
❤شادی روح پرفتوح شهدا صلوات ❤
@mahman11
#پنجشنبههاویادشهدا
🍂ما گریهای از جنس بهاران داریم
ما گریه از این دست، فراوان داریم...
🍂ما هرچه سرافرازی و سرسبزی را
از برکت خون این شهیدان داریم...
🍃 پنجشنبه و یاد شهدا با ذکر صلوات🍃
@mahman11
1_1881401509.mp3
4.57M
پنج شنبه های شهدایی
خوش به حال شهدا...😭😭😭
🎙کربلایی سیدرضا نریمانی
برای همه عزیزان و ادمین های کانال مون دعا یادتون نره🤲
اللهم ارزقنا شهادت...
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#دفاع_مقدس
@mahman11
🌹#_و پنجشنبه دلتنگی های مادرانه..
#زندگیاش را داد.
تا ما #آزادی داشته باشیم!
🌹چقدر مدیون مادران شهدا هستیم..
#بر_دامن_مادر_شهیدان_صلوات_
@mahman11