✴️💠 خاطرات شهدا 💠✴️
🔹عنایاتی در تفحص🔹
مدتی بود که تلاش بچه ها زیاد بود اما شهیدی پیدا نمی شد.
یکی از دوستان نوار مرثیه ی ایام فاطمیه را گذاشت. ناخودآگاه اشک همه جاری شد. بعد از آن حرکت کردیم.
مشغول جست و جو و کندن زمین بودیم. یک دفعه استخوان یک بند انگشت نظرم را جلب کرد! با سرنیزه مشغول کندن شدم.
یک تکه پیراهن از زیر خاک نمایان شد. مطمئن شدم شهیدی در اینجاست. با فریاد بچه ها را صدا کردم. با ذکر یازهرا(سلام الله علیها) خاک ها را کنار زدیم. پیکر شهید کاملا نمایان شد.
لحظاتی بعد متوجه شدیم شهید دیگری درست در کنار او قرار دارد. به طوری که صورت هایشان رو به همدیگر بود.
با فرستادن صلوات پیکر شهید را از خاک خارج کردیم. در کمال تعجب مشاهده کردیم که پشت پیراهن هر دو شهید نوشته شده: می روم تا #انتقام_سیلی_زهرا بگیرم.
📚کتاب مهر مادر، صفحه 136