eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.2هزار دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
8.1هزار ویدیو
269 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 خانواده ام و بستگانم، اگر بدی و تندی و بدخلقی از من دیده اید حلال کنید تا روحم آزاد باشد. مرا در کنار دوستم انوش دفن کنید چون که قول و قرار ما دو نفر این بود که یک جا بخوابیم. از شما متشکرم امت گلوگاه. . 🌷 از وصیت نامه ی قاسم علی موجرلو ( ) سن ۱۶ سال ؛ ۵ ۱۳۶۵ _ام الرصاص 🕊 @mahman11
قسمتی از سخنرانی در عملیات رمضان: «همین بسیجی های کم سن و سال را شما ببین؛ از پشت میز مدرسه آمده جبهه، بعد شب حمله با آن کلاشینکف قراضه اش غوغا می کند صبح که می روی توی این بیابان شرق بصره همین طور جنازۀ کماندوهای گردن کلفت بعثی است که روی زمین ریخته... این ها را کی زده؟ همین بسیجی کوچولو» عکس: پاییز ۱۳۶۲، قلاجه، عملیات والفجر چهار 🌷 @mahman11
🌹 روح الله کریمیان بهنمیری. تو امام لشگر ۲۵ بود. ۷ مرحله بعنوان عازم جبهه ها شد.تو بچه ها روح الله رو به سه چیز میشناختند : پرهیز از حرف های بیهوده، خوش رویی و ساده زیستی.سرانجام روح الله تو سن ۱۹ سالگی تو عملیات کربلای پنج ( ۲۲ دی ۱۳۶۵) تو بر اثر اصابت تیر مستقیم بشهادت رسید.شادی روحش .🇮🇷 . @mahman11
: در خانواده ای مذهبی در سال 1374 در به دنیا آمد. حضوردر خانواده ای متدین و معتقد باعث شد تعصب و غیرت خاصی نسبت به (ع) پیدا کند. نمی توانست ببیند خواهر و مادرش در امنیت زندگی کنند اما حرم خواهر (ع) مورد حمله ی دشمنان و متجاوزان قرار بگیرد و به همین خاطر راهی شد. او از پایان دوره ابتدایی وارد بسیج شد و با پدر خود در مجالس مذهبی و هیئت های عزاداری و اردوهای راهیان نور شرکت می کرد. علاقه به معارف و تحصیلات خوزوی باعث شد رشته معارف را انتخاب کرده و در دانشگاه عالی شهید مطهری ادامه تحصیل دهد و دانشجوی سال سوم و دانشگاه بود که عازم شد. _وصیت کرده بود او را در (ع) چیذر دفن کند. از بارز اخلاقی او می توان به و در انجام وظایف دینی و امور خیر اشاره کرد. ایشان در بیست ویکم آبان ماه ۹۴به عنوان تکاورراهی شد وهمزمان با آخرین روزهای ماه محرم در نبرد با تروریست های تکفیری در طی عملیات محرم به رسید.😢💔🌷 🕊 🌹 @mahman11
🌹 . 🔹یک روز در زمین شالی روستایشان مشغول نشاء بودند .هوا ابری شد و صدای رعد و برق مهیبی آمد به طوری که همه افراد حاضر ترسیده بودند اما موسی با خیال راحت کارش را انجام می داد و توجهی نکرد. اطرافیان به او گفتند تو از این صدا ها نمی ترسی ؟ گفت برای چه باید بترسم من تو جبهه یک آرپی جی زن هستم و از این صداهای کوچیک نمیترسم... . ▪️بیاد موسی جعفری قراخیلی از لشکر ویژه ۲۵ #شهادت ۱۳۶۷ . ( عکس : اعزام به جبهه؛ سمت راست شهید موسی جعفری) @mahman11
🌹 عبدالصاحب داوری.بچه ی روستای شهرستان .۲۰ ماه بعنوان تو جبهه ها حضور داشت.تا اینکه تو شونزده سالگی در منطقه ( ۹ بهمن ۱۳۶۵) عملیات کربلای پنج بشهادت رسید.برادر بزرگترش عبدالحمید ده ماه قبل در ۱۳۶۴ در عملیات در بشهادت رسید. . 🌷 شادی روح برادران شهید داوری صلوات. . @mahman11
44.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌊 اینجا بزرگترین گلزار آبی دنیاست... اینجا اروند کنار است ؛ همانجا که دریادلان شمالی دل به دریا زدند ... . 📆 ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ خانواده معظم استان و کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ... . @mahman11
🌹 . ▪️ سید جلال سادات نیا_متولد ۱۳۴۲ قائم شهر.هفده سالگی بعنوان رفت جبهه و در عملیات های فتح المبین ؛ رمضان ؛ محرم حضور با سمت دسته ، آر پی جی زن و معاون گروهان حضور داشت و در اثر موج انفجار از ناحیه دست راست و سر مجروح شد . . و بالاخره در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۶۱ در منطقه موسیان رسید.تا پایان هم دو برادر دیگر سید جلال به نام های سید ظهور و سید محمود هم بشهادت رسیدند. روح شهیدان سادات نیا . . @mahman11
🔺من با کار دارم ! ابراهیم نداشت ، اما بی سیم که داشت ! 🚩ابـراهـیـم ! اگر صدای مرا میشنوی ، کمک ! من و بچه ها گیر افتادیم در تله ی ! تلفن همراه من کار نمیکند بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه نداشت تا با تو تماس بگیرم ... گفتم میخواهم با بیسیم شما بگیرم.. گفتند اندرویدهای شما را چه به بیسیم ! اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید صدایم را به تو برسانم ... اگر میشنوی ما افتادیم بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم هیکل تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟ تا چشم و دل دختری را آب نکنی ! اینجا میگیریم تا دیده شویم .. لاک💅 میزنیم تا 👍بخوریم تو حتما راهش را بلدی که به این پیچ ها خندیدی و دنیارا پیچاندی! و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم ! 🚩ابـراهـیـم! اگر صدایم را میشنوی، دوباره بگو تا ماهم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند راه را پیداکنیم .. راه را گم کرده ایم اگر از برگشتی کمی از ان های نـاب ها را برایمان سوغات بیاور؛ تا ماهم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم... تمام..... .... .... .. شهدا گاهی نگاهی.....👌 شادی روحشان 💐 @mahman11
••💚•• بسیجی بودن به ریش و چفیه یا انگشتر عقیق نیست!! بسیجی واقعی اونیه که حیا و غیرت توش موج میزنه..!! | @mahman11
*شهید حسن خجسته تاریخ ولادت: ۱۳۴۰/۴/۳ (آمل) تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۲/۱۳ (شلمچه) برگی از خاطرات🥀: پس از شهادت حسن،به عنوان همسر شهید همیشه مورد احترام مردم بودم تا اینکه خبر اختلاس مالی شهردار «رینه» همه جا پخش شد. جلسه ای با حضور مسئولین فرمانداری آمل و شهرداری رینه تشکیل شد.همه ی مدارک نشان میداد:«شش میلیون تومان اختلاس از سوی شهردار وقت-شهید حسن خجسته-صورت گرفته است.» حالا من مانده بودم و کلی تهمت و ناروا. _خدایا! تحمل این بار برایم مشکل است.خودت به داد ما برس! حسنی که از قالی قرعه کشی شده،گذشته بود و آن را به کارمند مستمند شهرداری هدیه کرد،حالا متهم به اختلاس است. تصمیم گرفته بودم اگر جلسه ی شهرداری-بعنوان آخرین مرجع رسیدگی-به اختلاس حسن رأی داد،زمینی را که قبل از شهردار شدن،حسن خریده بود،به همراه موتور و پولی را که موقع بدنیا آمدن فرزندم-حسین-فامیل ها بعنوان هدیه داده بودند،برای ادای دینِ حسن به شهرداری رینه یا فرمانداری آمل بدهم.آقای حمزوی-بخشدار لاریجان- لحظه لحظه خبر جلسه را به من میداد.در آخرین جلسه،آقای حمزوی روبه حاضرین گفت: _دیشب خواب دیدم،شهید حسن آمد،گفت:«دست روی دست گذاشتی.آبرویم دارد می رود.اسناد مالی این مسئله،در استانداری پیش معاون اداری-مالی است؛طبقه ی سوم،توی فایل گزارش های آقای معاون.» همه دست به کار شدند.یکی مامور شد برود استانداری و طبق آدرسی که حسن توی خواب به آقای حمزوی داده،بگردد ببیند سند آنجا هست یا نه؟ سند درست همان جا توی فایلی که حسن وعده اش را داد،دست نخورده بود بعد از مطالعه ی کامل گزارش،مجرم مشخص شد و پلیس با حکم قضایی اورا دستگیر کرد. @mahman11
اصلاً این‌جوری نیست طبع انسان. بچه اگر ببیند فرمانده اش جلو رفته او نیز می‌رود. همه‌جا نوک پیکان بود. شب‌ها می‌رفت شناسایی، یکبار به او گفتم «حاج‌آقا نرو شناسایی، یکبار می گیرنت، خیلی برای نظام هزینه دارد.» به من گفت «حاج محمود، تو اگر پسر خودت پس‌فردا بخواد بره عملیات کنه، نمی روی شناسایی؟» گفتم «چرا» گفت «همه این بچه‌ها؛ عراقی‌ها، پاکستانی‌ها، لبنانی‌ها، افغان‌ها، بچه‌های من‌ هستند. پس‌فردا من میخوام این‌ها رو بفرستم جلو، باید بدونم کجا اینا رو می‌فرستم.» 🔹راوی سردار محمود چراغی @mahman11