eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.2هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
#زندگینامه محمّدمهدی خادم الشریعه فرزند محمّد صادق؛ اولین سردار خراسان بود که جمعه ۱ خرداد ۱۳۳۷ ه.ش
نمونه ای از سجایای اخلاقی : ۱. متانت خواهرش در مورد رفتار او می‏ گوید: «بسیار متین بود و در برخورد با افرادی که نظرات مخالف در راستای انقلاب بیان می ‏کردند، نرم بود و مدارا پیشه می ‏کرد. ۲. خواندن نماز شب ۳. روحیّه ی سپاس گذاری محمّد مهدی در مقابل کاری که برایش انجام داده می شد، بسیار تشکّر می‏ کرد و این خصوصیّت بارز اخلاقی او بود. ۴. اهل مطالعه محمّد مهدی، اغلب اوقات فراغت خود را صرف مطالعه کتاب می‏ کرد؛ کتاب های شهید مطهّری، دکتر شریعتی، هاشمی‏ نژاد و صمد بهرنگی مورد علاقه و توجه او بود. ۵. شهرت گریزی مادر شهید می گفتند: روزی از او سوال کردم: «در جلسات فرماندهان سپاه، که از تلویزیون نشان داده می شود هیچ وقت شما را نمی بینم.» محمّد مهدی در جواب گفت: «شهرت زیاد، اسباب گرفتاری است. دوست ندارم مرا از تلویزیون نشان بدهند.» ۶. دائم الذکر یکی از دوستان شهید می‏ گوید: «او همیشه در حال ذکر بود. گاهی که صحبت های متفرقه می‏ کردم، می‏ گفت: سید، بهتر نیست، کمتر صحبت کنیم و بیشتر به ذکر خدا بپردازیم. ۷. اهتمام به نماز اول وقت و تعظیم خانواده ی شهدا ۸.رسیدگی به مستمندان یکی از دوستان او می‏ گوید: «شهید به فکر مستمندان بود؛ او برای پیرزنی که سقف خانه‏ اش ریخته بود، در هوای گرم، روزی پانزده الی شانزده ساعت کار سخت و طاقت فرسای بنّایی انجام می‏ داد تا سقف فرو ریخته ی بیوه ی ناتوانی را ترمیم کند.» ۹. تشرّف به حرم امام رضا علیه السلام دو بار در هفته او هفته ‏ای دوبار به حرم مشرّف می‏ شد. اگر او خارج از این برنامه عازم حرم می‏ شد، حتماً برایش مشکلی پیش آمده بود و برای تسکین روحی به حرم پناه می ‏برد. ۱۰. مقاومت در مقابل مشکلات یکی از دوستان او گفته است: «هر وقت او را می‏ دیدم، یاد حضرت حمزه (علیه السلام) می‏ افتادم. آن قدر با صلابت در برابر مشکلات پایداری می‏ کرد که ما تعجّب می ‏کردم. گاهی پشتم می‏ لرزید از اینکه چطور خداوند این همه قدرت را به یک نفر داده است؟»