eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.1هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟گرفتن برات شهادت از (ع)🌟 دفعه آخری که مرخصی گرفت و آمد،آخرین روزهای اسفند سال ۶۵ بود. سر و صورتش پانسمان پیچ و دستش هم در گچ بود. این بار شدیدتر از قبل مجروح شده بود و حالت‌های عجیب‌تری داشت. بیشتر از همیشه سر مزار دوستان شهیدش می‌رفت. خسته بود و دل شکسته و در دعاهایش با لحن متفاوت‌تری، آرزوی شهادت می‌کرد. تصمیم گرفت با برخی دوستانش به مشهد برود. من اول به خاطر اوضاع نامناسب جسمی و جراحات دستش مخالفت کردم و گفتم:"تو نمی‌تونی با این دست،ساک به دست بگیری و من هم نمیخام بارت را روی دوش دوستانت بگذاری.پس به شرطی اجازه رفتن می‌دهم که برادرت را هم با خودت ببری تا کمک حالت باشد".که خداروشکر قبول کرد. برادرش علی که همسفر مشهدش شده بود، برایم تعریف کرد:"محمد رضا این مدت که مشهد بود حس و حال عجیب و قابل توجه‌ای داشت. روز اول اصلا داخل حرم نرفت و دورا دور به آقا سلام ‌داد. تا این‌که روز دوم زودتر از بقیه دوستان اذن دخول را خواند و وارد حرم شد. اشک می‌ریخت و با آقا صحبت می‌کرد. به او گفته بودند:"چرا روزهای اول داخل حرم نمی‌رفتی؟" گفته بود: "من تا حاجتم را از امام رضا(ع) نگیرم، داخل نمی‌آیم البته من این ها را بعد از شهادتش فهمیدم. اینکه همان شب اول در مشهد، خواب امام رضا(ع) را دیده بود که به اوگفته بودند:"تو بیا داخل حرم،ما حاجت تو را داده‌ایم". محمدرضا حاجت شهادتش را از امام رضا(ع) گرفت. محمدرضا حتی بعد از دیدن آن خواب، برای خودش کفنی در مشهد خریده و به حرم امام رضا (ع) تبرکش کرده بود.