eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.5هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
7.1هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
❣❣❣ 🌼🍃پروردگارا به من بیاموز که دلتنگ و محزون نشوم آنگاه که تو چیزی را نمیخواهی که من میخواهم😔 🌼🍃پروردگارا به من بیاموز...... آمین یا ربی الهی به امید تو
بیست‌و‌ششم ماه مبارک رمضان 🌸 اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْيِي فِيهِ مَشْكُوراً وَ ذَنْبِي فِيهِ مَغْفُوراً وَ عَمَلِي فِيهِ مَقْبُولاً وَ عَيْبِي فِيهِ مَسْتُوراً يَا أَسْمَعَ السَّامِعِين خدايا كوششم را در اين ماه مورد سپاس، و گناهم را آمرزيده، و عملم را پذيرفته، و عيبم را پوشيده قرار ده، اى شنواترين شنوايان.
همین الان اگر سر رسد و تو را به عالم باقی فرا بخواند، هرچند با ؛ آماده ای...؟ 🌸
🌺🌺 جان دادن رفته بوديم براي شناسايي که توسط کردهاي حزب دموکرات به اسارت گرفته شديم. رضا غلامي هم که از ناحيه ران پا مجروح بود، اسير آن‌ها شد. يکي از آن‌ها به رضا گفت: بلند شو. رضا سعي کرد اما نتوانست بایستد. فرمانده هم با ديدن اين صحنه به اطرافيانش گفت: خلاصش کن. رضا بچه‌ي خنداني بود. نگاه نگرانم رفت روي صورت رضا، هنوز لبخند مي ز‌د. صداي گلنگدن آمد و چشمم چرخيد سمت اسلحه. بعد با اسلحه مسلح شده‌اش آمد روبه‌روي رضا ايستاد. رضا به او نگاه کرد و گفت: مي‌خواي چه کار کني؟ مرد کرد گفت: مي‌خوام بزنمت. رضا دوباره گفت من مجروحم نمي‌توانم بلند شوم. صداي رضا مي‌لرزيد. نفس‌هايش به شماره افتاده بود. اسلحه را کشيد پايين، سمت سينه‌ي رضا. رضا به صورتش نگاه مي‌کرد. بي‌معطلي ماشه را کشيد. گلوله، سينه رضا را دريد. رضا غلت خورد. کمي به خودش پيچيد. رويش دوباره به سمت تيرانداز بود. فاصله‌ي نوک اسلحه از سينه‌ي رضا به دو وجب بيش‌‌تر نمي‌رسيد. من ديدم که پشت سينه‌ي رضا، کنده شد. دوباره ماشه را کشيد. اين بار طرف راست سينه‌ي رضا را سوراخ کرد. آن طرف پشت سينه‌اش هم کنده شد. رضا درجا دور خورد، غلت خورد. باز هم رويش به طرف تيرانداز بود. نشت روي سينه‌ي رضا. يک گلوله ديگر روي قلبش نشست. رضا نمي‌توانست جان بدهد. غلت مي‌خورد. حالا پايش را مي‌کشيد روي زمين داشت جان مي‌داد. خون تمام محوطه‌اي که او روي آن پاهايش را مي‌کشيد. گرم کرده بود. قرمز شده بود. مشت، مشت به خاک چنگ مي‌زد. تيرانداز آمد، بالاي سر رضا، رضا با خوني که از لب‌هايش جاري بود پرسيد: مي‌خواي چه کار کني؟ کرد گفت: مي‌خوام بزنم. رگه‌هاي خاک را مي‌ديدم که از لاي مشت رضا بيرون مي‌آمد. رضا التماس مي‌کرد. گفت: تو رو خدا نزن. دارم جون مي‌دم. حرف رضا تمام نشده بود که چهارمين تير هم شليک شد. زد به سر رضا. درجا رضا شهيد شد. خون همه جا را گرفته بود. مرد کرد بي‌تفاوت از آن‌جا دور شد... راوی: میکائیل فرج پور یادش گرامی و راهش پر رهرو اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
❣ آقـــــا جـــــان ❣ ✨ اگر حجاب ظهورت وجود پست من است دعا نما که بمیرم چرا نمیایے !!!😔 ❣مولاے من ... دست بـﮧ قلم بردم تا برایتان حرف ها بزنم ... اما نشد ... خواستم از " دردم " بگویم دیدم دردِ شما، خودِ "منم "....😢 خواستم از " بـﮯ کسـﮯ " ام حرف بزنم ... دیدم تنهاتر از شما درعالم نیست !!!😭 خواستم بگویم " دلم از روزگار گرفتـﮧ " دیدم خودم در خون بـﮧ دل کردنِ شما 😞 کم نگذاشتـﮧ ام ...😞 قلم کم آورد ... بـﮧ راستـﮯ کـﮧ وسعت "مظلومیت " شما قابل اندازه گیرے نیست ... 😔 آقا جان ببخش😔 🕊🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹🕊 شهید گمنام
دلنوشته های دختر شهید گمنام پدرم می دانی سال و ماهی است که دلتنگ توام آرزو دارم باز با تو باشم «بابا» مادرم می گوید: «پدرت در همه جا همره ماست» و خودت می دانی خواب هایم همگی وقف تواند پس «تا ابد منتظرم» به من یاد دادی که همیشه با یاد خدا کارهایم را آذین دهم و جز نامش افتتاحی نجویم و نگویم پس به نامت ای مهربانترین مهربانان بابایم سلام گفته اند حرف دلم را برایت بنویسم. ولی مگر می شود یک دنیا حرف را در یک کاغذ کوچک جای داد؟! حرف های ناگفته بسیار دارم که با تو بگویم. از دلتنگی هایم و از خاطرات فراموش نشدنی و از روزهای با تو بودن. از شاگرد اول شدن من از بزرگ شدن داداشم از گریه های پنهانی مادر، از عکس پر از خاطرات روی دیوار. خیالت راحت، همه هوایم را دارند. اما، دلم در هوای توست. آخر هفته ها به هر بهانه ای راهی مزارشهدای گمنام می شوم تا بیایم و با تو حرف بزنم. جایی که آخرین بوسه را بر پیشانیت نشاندم؛ و آن لحظه، زیباترین، سخت ترین و باشکوه ترین لحظه زندگی ام بود. پدرم! آن روز با تو مردانه عهد بستم که چنان باشم که همه بگویند: «این یادگار شهید حسینی است» و مایه افتخار تو باشم. سخت است ولی با تو می توانم. پس یارم باش. 😭😭😭😭😭😭 شبتون معطر به عطر شهدا
سحر بیست و هفتم برای بنده ای که دعاکردن را خوب به یاد دارد شایسته نیست که ناراحت و غمگین و پریشان شود ✿✬ همه ریسمان ها قطع می گردند جز ریسمان خدا و همه درهابسته میشوند جز در او ✬⇘ و او نزدیک وشنوا است
هميشه براى ساير برادران گردان الگو بود. زخمى شده بود و خون زيادى از او میرفت، امداد رسانى هم كم بود و بايد حتمآ به پادگان سرپل ذهاب میرسيديم . وقت تنگ بود و وضعيت غلامعلى اورژانسى بود. با اين حال كمى برخاست و سرش را بالا آورد و نمازش را نيمه خوابيده خواند . اما قبل از آنكه به پادگان برسيم شهيد شد ... شهید غلامعلی پیچک به یاد نمازهای عارفانه و عاشقانه شهدا ... نماز اول وقت التماس دعا
❣صل الله علیک یا ابا عبدالله اول صبح بگو جـان بفداے تو حسـین ڪہ اگر جان به لبٺ شد ، به ره دوست شود... #صبحم_به_نام_تو #از_دور_سلام
✨✨✨ مــژده‌ آمدنت ؛ قیمت جان می ‌ارزد تاری از موی تــو ... آقــا به جهان مى ارزد❗️... سلام امام مهـ❤️ـربان زمانم ... دردت به جانم ... #سلام
‌ رفتید ولی به یاد ما مےمانید در خاطر سرخ لاله ها می مانید سرباختگان راه عشــق ای شهــدا ما رفتنی هستیم و شما می مانید سلام روزتون شهدایی
. 💜خدایا ...💜باز .....💜آمده ام ........💜دست ..........💜به دامان ...........💜تو باشم ...........💜کافر ..........💜شوم .......💜ازغیر و مسلمان 💜تو باشم الهی به امید نو
دعای روز بيست و هفتم ماه مبارك رمضان بسم الله الرحمن الرحیم 💠اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین. 💠خدایا روزى كن مرا در آن فضیلت شب قدر را و بگردان در آن كارهاى مرا از سختى به آسانى و بپذیر عذرهایم و بریز از من گناه و بار گران را اى مهربان به بندگان شایسته خویش
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلي رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقيهِ هان ای انسان! تو در راه پروردگارت تلاش می کنی و او را خواهی کرد ! انشقاق/ ۶ - می بینیمَت؟ ...
. 🔆جبرئیل به پیامبرعرض کرد پروردگارت به تو سلام میرساند و می فرماید ⚠️هرساعتی که مرا یاد کنی برای تو ذخیره می‌شود و هر ساعتی که به یاد من نباشی از تو ضایع می‌شود 📙ارشادالقلوب ص۴۹
‌ باشهدا ⚜ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌گداخته‌ ‌‌ارديبهشت‌61 بود.درِ‌ آمبولانسي‌ شبيه‌ به‌ ميني‌بوس‌ باز شد.همه‌ي‌ ما را به‌ صورتي‌ متراكم‌ در آن‌ ريختند.هيچ‌ پنجره‌اي‌ نداشت، جز روزنه‌اي‌ در سقف، كه‌ آن‌ هم‌ داراي‌ درِ‌ آهني‌ محكمي‌ بود. ‌‌ديگر كسي‌ ياراي‌ آن‌ نداشت‌ كه‌ ياوري‌ براي‌ مجروحان‌ باشد؛ چون‌ تكان‌ خوردن‌ و جابه‌جا شدن‌ غيرممكن‌ بود.اسيري‌ با چند ضربه‌ مشت‌ كه‌ منجر به‌ شكستن‌ يكي‌ از انگشتانش‌ شد، كمي‌ از آن‌ دريچه‌ي‌ كوچك‌ داخل‌ سقف‌ را باز كرد تا شايد كمي‌ از هواي‌ بيرون‌ به‌ داخل‌ نفود كند. ‌‌تلاطم‌ آمبولانس‌ در طول‌ مسير و كم‌ و زياد شدن‌ سرعت‌ آن، مصيبت‌ بار بود و صداي‌ "يا زهرا" و "يا مهدي" از حنجره‌ي‌ برادران‌ مجروح‌ بلند مي‌شد كه‌ دلها را مي‌سوزاند. ‌‌خون‌ گرم‌ زخمي‌ها كه‌ با عرق‌ بدن‌ بچه‌ها مخلوط‌ شده‌ بود بر كف‌ خودرو جاري‌ مي‌گشت.خورشيد نيز با تمام‌ توان‌ بر سقف‌ فلزي‌ آن‌ مي‌تابيد و داخل‌ را چون‌ تنوري‌ داغ، گداخته‌ كرده‌ بود. ‌‌در آن‌ مسير سخت‌ و توانفرسا، مجروحي‌ بر اثر فشار زياد و كمبود هوا و تشنگي، غريبانه‌ شهيد شد. ‌‌...وقتي‌ ما را پياده‌ كردند، نفهميديم‌ كه‌ عراقي‌ها پيكر پاك‌ آن‌ شهيد اسير را به‌ كجا منتقل‌ كردند. ✳️ منبع : کتاب شهدای غریب
خدایا ! مثل شهدا لذت مناجات می خواهم إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَطَاعَتِی قَلِیلٌ.....یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ شهید گمنام
در این لحظات نزدیک افطار برای خوشبختی ديگران دعا كنید دعاي شما براي ديگران ابتدا به خود شما بر میگردد رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهم #دختر شهید گمنام
اگردلت راداده ای به شهدا پَسَش مَگیر... بگذاردراین تلاطم روزگاردل بماند❤️ دلداده را دلی ناب باید...
. بیست و هشتم دلم از همه ڪه میگیرد "مُجیر" را باز می کنم "سُبحانَکَ. یا اللهُ،تَعالَیتَ یا رَحمنُ، اَجِرنا مِنَ النارِ یا مُجیر". ڪم ڪم، معصیت هایم از ذهنم عبور می ڪند اشڪ،اشڪ... دانه های مروارید اشڪ هایم را به نخ می ڪشم، وقتی به صد و یڪی رسید نخ را گره میزنم، شروع می ڪنم: استغفرالله ربی و اتوب علیه... اما مگر معصیت های من با یڪ دور تسبیح پاڪ می شود؟ تو نگاهم ڪردی، گناه ڪردم گفتی توبه ڪن، نڪردم گفته بودی "شما را نیافریدم مگر برای عبادت"، اما من........ اما تو باز هم روزی ام را نبریدی خندیدم و شڪر نگفتم سالم بودم و سجده نڪردم اما بعد از هر قطره اشڪ شڪایت کردم باز نگاهم ڪردی و خندیدی ناشڪرتر از من نیافریدی، نه؟ "سُبحانَکَ یا سَیِّدی، یا مَولی، اَجِرنا مِنَ النارِ یا مُجیر" ای مولای من معصيت هايم بسيار است. اما تو آن بخشنده ی مهربانی! یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لهُ یا حَبیبَ مَن لا حبیبَ لَهُ جز خودت چه ڪسی رفیقم خواهد شد؟ من ڪه جز تو ڪسی را ندارم! اگر تو هم نبخشی به چه ڪسی پناه ببرم؟ الهی العفو...
. #رمضان آهنگ رفتن کرده است! پروردگارا! رمضان را به‌پایان مرسان مگر درحالی‌که تو از ماراضی هستی وگناهان ما را آمرزیده‌ای ولغزش‌های ما را پاک کرده‌ای #آمین
👌باید ای دل اندکی بهتر شویم! یاکه اصلا دیگر شویم ...! 👈ازهمین امروز هنگام نماز با خود صمیمی تر شویم ... نمازهای_عاشقانه_عارفانه_شهدا
#سلام حسین‌_جان من سری دارم و در پای تو خواهم انداخت خجل از ننگ بضاعت که سزاوار تونیست #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🔷🔹🔷 #سلام_مولای_مهربانم ✋ 🔹بینوایم، نوای من مهدیست 🔹دردمندم، دوای من مهدیست 🔹 من غریبم در این زمانه، ولی 🔹مونس و آشنای من، مهدیست اللهم عجل لولیک الفرج
🌷🌷🌷🌷 💐بسم رب الشـهداء والصدیقین💐 💔اي دل....بسوووز و بسااااز.... .. ☑️اینجا نَ معراج الشهدا ي اهواز است.. 🔻و نَ جَم ڪران ... 🔻نَ مشهد ست و نَ ڪَربلا ... 🔻و نَ اردوي جهادي... . 👈اینجا ...! و تو مجبوري اینجا زندگي ڪني ... مجبوري در خیابان هاي این شهر قدم بزني.... . 🔰قدم ڪ زدي سرت را بالا نیاور ... چون با صحنه هاي خوبي مواجه نمیشوي ... با احتیاط راه برو و مراقب باش ڪسي بهت تنه نزنه ... چون "اینجـــا شهر ست..." .. 🔸این را بفهم اي دل . . . 🔹انقد دلتنگي نَ ڪن ... 🔸انقد مرا عذاب نَده ... 🔹انقد اذیت نَ ڪن.. .. 🔶تو نمیتواني همیشه باشي... نمیتواني همیشه باشي... نمیشود همیشه و باشي.. ✔️این را بفهمم... . 💢تو باید در همـین شهر آلوده زندگي ڪني ... ودرهمـین "آلودگي"" " بمــاني ! .. باید با تمـام دلتنگي هایت ڪنار بیایي ... ♦️باید با دلي ڪ جا گذاشتي و با بي دل شدنت ڪنار بیايي ... . .. 〽️انقد در حرم و معـراج و ... نگو من نمیخـــاام برگردم شهر ... 🔹انقد موقع برگشتن التمـاس ن ڪن ... نمیشود همیشه آنجـا بماني.. 🔸انقد بقیه رو اذیت ن ڪن .. آرام باش اي دل ... با مزارشـهدا خودت را آرااام ڪن... ڪ فقط همـین ي ڪ جا را براي خودت داري...🌾🌾 باید سووووخت وسااااخت...😔 .. 💥و فقط..... دلخوش باش ڪ در هوایي نفس مي ڪشي ڪ در آن نفس مي ڪشد . . . ➰همـین و بس....! 🔮و ب امید روزي ڪ مادر مُهر تایید ازین دنیارا براي رفتن با بزند... 🍃ب امید مُهر قبولی بدست مادر... 🍂مادر مدد نما ڪ بپایت فدا شوم😭😭😭 روزتون معطر به عطر شهدا