والله من فقط میتوانم برادر قجه ای را در یک کلمه معرفی و خلاصه کنم و آن این که اسطوره مقاومت بود.
#شهیدقجهای
#آزادی_خرمشهر
🍃 یکروایتعاشقانہ💍
مهریه ما یك جلد کلام الله مجید بود
و یك سکه طلا
سکه را که بعد عقد بخشیدم
اما آن یک جلد قرآن را
محمد بعد از ازدواج خـرید
و در صفحه اولش اینطور نوشت :
امید به این است که این کتاب
اساس حرکت مشترک ما باشد
و نه چیز دیگر ؛ که همه چیز
فنا پذیر است جز این کتاب
حالا هر چند وقت یکبار وقتی
خستگی بر من غلبه می کند
این نوشته ها را می خوانم
و آرام می گیرم.
🍂 روایتی از همسرشهید
❤️شهید محمد علی جـهان آرا❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 اجرای سرود «ای لشگر صاحب زمان»
ورزشگاه آزادی تهران در تسخیر دهه نودی ها
الان شبکه سه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_فرمانده
خاکهای نرم کوشک۵۱.m4a
5.68M
📔کتاب : خاکهای نرم کوشک🌹
❇️ سرگذشت . زندگی نامه و خاطرات شهید عبدالحسین برونسی🌹
🖌 نویسنده : سعید عاکف🌹
قسمت : پنجاه و یکم🌹
🌙@mahman11
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا قُطْبَ الْعالَمِ...🤚💫
🌱سلام بر تو ای مولایی که همه کائنات بر مدار تو میچرخد.
سلام بر تو و بر روزی که قبلهی دلهای اهل عالم خواهی شد!
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهمعجللولیکالفرج🤲✨
#امام_زمان (عج)💚🌱
◇🕊
نام تو را،
دو بار قــرعه ڪشیدن..
یکبار براے #شهــادت در آمد
بار دیگر براے #گمـنامے
گمنام مثل حضرتزهراسلاماللهعلیها
#شهیدگمنام♥️
🍂 لب به کمپوت نزد!
👈 بیمارستان شلوغ بود. گرمای هوا همه را از پا انداخته بود. دکتر سِرُم وصل کرد و گفت: «بهش برسید، خیلی ضعیف شده.» براش کمپوت گیلاس آورده بودند. هر کاری کردند، نخورد.
👈 گفت: «اینها که تو بیمارستاناند، همه مثل من گرمازده شدهاند.» به همه داده بودند، باز هم نخورد.
👈 گفت: «هروقت همهی بچههای لشکر کمپوت گیلاس داشتند بخورند، من هم میخورم.»
📚 کتاب فرمانده؛ خاطراتی از سردار شهید حاج حسین خرازی🍃
انسان تا جوینده خدا نباشد او را نمےشناسد
و تا او را نشناسد دوست دار او نمی شود
و تا محبوب او نشود عاشق نمی شود
و تا #عاشق نباشد #شهید نمے شود۔۔۔۔
#خدایا_عاشقم_کن
#شهید_محسݩ_حججے
از آشنایی با تو دانستم در مسیر دلدادگی باید #عبد باشی تا امیر شوی
تو دنبال رضایت او باش او دنیا و خَلقش را #عاشقت می کند #خالص باش، عزیزت میکند
#شهید_ابراهیم_هادی🕊🌷
#خاطــره📝
صبح های #جمعه برنامه والیـ🏀ـبال داشتیم توی پارک.
قانون هم گذاشته بودیم که هر کس،دیر بیاید باید همه بچه را بسـ🍦ـتنی بدهد.😁
یک روز،بـ🌧ـاران شدیدی می بارید.خیلی شدید.با این وجود گفتیم برویم.😅
من و چند تا از بچه ها با ماشیـن رفتیم پارک.چون بارانخیلی تند و رگباری می بارید توی ماشـ🚗ـین نشستیم و بیرون نیامدیم.منتظر ماندیم تا محسن بیاید.اما خبری ازش نبود.😕
مقداری که گذشت،سر و کله اش پیدا شد.بنده خدا با مـ🏍ـوتور آمده بود.آب شرشر داشت ازش می بارید،انگار که از توی استخر درآمده بود.😄
از توی ماشین بهش نگاه کردیم و اشاره کردیم به سـ🕗ـاعت:《بله دیر آمده ای و بستنی رفت تو پاچت》😂
از روی موتور پیام داد:《 نامردا من توی بارون دارم شرشر آب می ریزم.رحم و مروت داشته باشید.》🙁
سر موتورش را برگرداند و رفت سمت بستنی فروشی و ما هم دنبالش.😅
#محسنخوشقولبود...
#اگهقولیمیدادحتمابهشعملمیکرد.... :)
#شہید_محسن_حججی🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نوجوانان اهل سنت نیز به سلام فرمانده پیوستند
🔵 بازهم شگفتی دیگر از اثر #سلام_فرمانده
🌕 واینبار شور وشوق زیبای نوجوانان #اهل_سنت همه را #شگفت_زده کرد.
#شهدا /شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
●در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.
●در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.
سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، #یا_حسین" سر می داد.
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند...
●چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود:
*ألسلام علی الرأس المرفوع*
خدایا من شنیده ام که امام حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه شهید بشوم…
● خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.
● خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر " یاحسین" باشد...
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 صف زائرین مزار شهید #حاج_قاسم سلیمانی در شب #شهادت_امام_صادق (ع)