eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.2هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | 🌟اصغر وصالی شرایط را می‌سنجید که الان با این وضعیت باید چطور رفتار کند. مشخصه دوم اصغر با توجه به جدیتی که داشت، انعطاف پذیری بود. او خود محور نبود. هر شب با نیروهایش جلسه داشت و کارهای روزانه‌یشان را بررسی می‌کردند. هر کس هم انتقادی داشت می‌گفت. موفقیت‌هایشان را در جلسه مطرح می‌کردند تا از آن برای عملیات‌های بعدی استفاده کنند. نظرات نیروها برای اصغر وصالی بسیار اهمیت داشت. به همین خاطر همیشه نظرخواهی می‌کرد. در سیستم نظامی خیلی کمتر دیده شده است که فرمانده از نیروهایش نظر بخواهد، اما اصغر این خصوصیت را داشت. 🌷شهید اصغر وصالی🌷
❇️ 🟣شهید مدافع‌حرم ♻️علاقه‌به‌‌امام‌علی‌ومعتقدبه‌طب‌اسلامی 💜دوست شهید نقل می‌کند: عباس علاقه‌ی خاصی به مولا امیرالمومنین علیه‌السلام داشت؛ نهج‌البلاغه را بارها خوانده بود و در کلاس آموزشی و مواقع تدریس از احادیث امام علی علیه‌السلام استفاده می‌کرد. همچنین مواقع امر به معروف و نهی از منکر، اول حدیثی از امام علی علیه‌السلام یا پیغمبرﷺ می‌گفت و بعد امر به معروف می‌کرد. 💜خیلی کم پیش می‌آمد که برای درمان به پزشک مراجعه کند. خود را با طب امام صادق و امام علی علیهماالسلام درمان می‌کرد و همیشه در حال مطالعه‌ی این دو کتاب بود و اگر کسی نیاز به درمان داشت، یکی از روشهای درمان از طب انبیاء را به او توصیه می‌کرد.
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
#زندگینامه محمّدمهدی خادم الشریعه فرزند محمّد صادق؛ اولین سردار خراسان بود که جمعه ۱ خرداد ۱۳۳۷ ه.ش
نمونه ای از سجایای اخلاقی : ۱. متانت خواهرش در مورد رفتار او می‏ گوید: «بسیار متین بود و در برخورد با افرادی که نظرات مخالف در راستای انقلاب بیان می ‏کردند، نرم بود و مدارا پیشه می ‏کرد. ۲. خواندن نماز شب ۳. روحیّه ی سپاس گذاری محمّد مهدی در مقابل کاری که برایش انجام داده می شد، بسیار تشکّر می‏ کرد و این خصوصیّت بارز اخلاقی او بود. ۴. اهل مطالعه محمّد مهدی، اغلب اوقات فراغت خود را صرف مطالعه کتاب می‏ کرد؛ کتاب های شهید مطهّری، دکتر شریعتی، هاشمی‏ نژاد و صمد بهرنگی مورد علاقه و توجه او بود. ۵. شهرت گریزی مادر شهید می گفتند: روزی از او سوال کردم: «در جلسات فرماندهان سپاه، که از تلویزیون نشان داده می شود هیچ وقت شما را نمی بینم.» محمّد مهدی در جواب گفت: «شهرت زیاد، اسباب گرفتاری است. دوست ندارم مرا از تلویزیون نشان بدهند.» ۶. دائم الذکر یکی از دوستان شهید می‏ گوید: «او همیشه در حال ذکر بود. گاهی که صحبت های متفرقه می‏ کردم، می‏ گفت: سید، بهتر نیست، کمتر صحبت کنیم و بیشتر به ذکر خدا بپردازیم. ۷. اهتمام به نماز اول وقت و تعظیم خانواده ی شهدا ۸.رسیدگی به مستمندان یکی از دوستان او می‏ گوید: «شهید به فکر مستمندان بود؛ او برای پیرزنی که سقف خانه‏ اش ریخته بود، در هوای گرم، روزی پانزده الی شانزده ساعت کار سخت و طاقت فرسای بنّایی انجام می‏ داد تا سقف فرو ریخته ی بیوه ی ناتوانی را ترمیم کند.» ۹. تشرّف به حرم امام رضا علیه السلام دو بار در هفته او هفته ‏ای دوبار به حرم مشرّف می‏ شد. اگر او خارج از این برنامه عازم حرم می‏ شد، حتماً برایش مشکلی پیش آمده بود و برای تسکین روحی به حرم پناه می ‏برد. ۱۰. مقاومت در مقابل مشکلات یکی از دوستان او گفته است: «هر وقت او را می‏ دیدم، یاد حضرت حمزه (علیه السلام) می‏ افتادم. آن قدر با صلابت در برابر مشکلات پایداری می‏ کرد که ما تعجّب می ‏کردم. گاهی پشتم می‏ لرزید از اینکه چطور خداوند این همه قدرت را به یک نفر داده است؟»
🔰 | 🌟در مدت ۲۵سال زندگی مشترکمان، هيچگاه احمدآقا مسائل‌كاری را به خانه نياورد. می‌گفت مرد بايد مسائل كارش را پشت در بگذارد و وقتی داخل خانه هست، فقط حواسش به اهل خانه باشد. همين مسئله خودش راز خوشبختی است. يكبار نشد حقّ مأموريتش را به خانه بياورد. می‌گفت «حقّ مأموريت مال ما نيست. من فقط يک حقوق دارم.» او حق مأموريتش را هميشه به نيازمندان می‌بخشيد. حواسش به همسايه‌ها بود.بچّه‌ها عادت كرده بودند اگر لباس‌شان سالم و اندازه بود، همان را شب‌عيد هم می‌پوشيدند. به آنها می‌گفت «هر وقت لازم بود خريد كنيد.» اما عيد غدير خم حتماً به بچه‌ها عيدی می‌داد. از اينكه جوان‌ها كمتر به مسجد می‌روند، دلخور بود. با صدای بلند به اعضای هيئت اُمنای مساجد می‌گفت «مسئوليت را به جوان‌ها بدهيد و بگذاريد آنها مديريت كنند!» خيلی به جوان‌ها اعتماد داشت. 💬راوی: همسر شهید 🌷شهید مدافع‌حرم احمد اسماعیلی🌷
💚همسنگري بهشتي ✨شهیدعليرضامشجری چون شغل نظامي داشت ازابتداي آشنايي‌ برایم ازمسيري كه پيش روخواهيم داشت، صحبت كرد.ازسختي راه،ازمأموريت‌ها ونبودن‌هاي گاه وبيگاه،ازشرايط كاري‌اش.عليرضا ازجهادوجنگ برايم صحبت كرد،ازجانبازي وشهادت،ومن باتوجه به همه اين صحبت‌هابه لطف خداپذيرفتم وخداراشاكرم كه همسنگري باعليرضارانصيب من كرد. تنها خواسته‌اش از من اين بودكه دربرابر همه سختي‌ها و پستي و بلندي‌هاي زندگي صبورباشم.من و عليرضاارديبهشت سال1391زندگي مشترك‌مان را درنهايت سادگي آغاز كرديم. زندگي ما رنگ و لعاب تجملات امروزي را نداشت. ❤️هديه بهشتي🌸 حاصل دو سال و نيم زندگي مشترکمان دختري به نام محدثه است كه درزمان شهادت پدرش يك سال داشت.براي من محدثه يك هديه بهشتي ست كه ازشهيدم به يادگار ماند.🕊🍃مسافر نيمه شعبان💫عليرضا اولين شهيد مدافع حرم حضرت سيدالشهدا(ع) ‌است.دو بار به سوريه رفت اما قسمتش شهادت در عراق بود. با توجه به حضور داعش در سامرا و حرم ائمه معصومين (ع) و تهديد به تخريب حرم سيدالشهدا (ع)‌ شهيد عليرضا مشجري و دوستانش جزو اولين گروهي بودند كه از سپاه قدس مأموريت يافته و عازم كشور عراق شدند و در نهايت با اصابت پرتابه جنگي به خودرويي كه در آن حضور داشتند در راه دفاع از حرم حضرت سيدالشهدا (ع) پنج روز بعد از اعزام در روز جمعه مصادف بانيمه شعبان سال 93 به جمع شهدا پيوست.
🦋 🍃روز خواستگارے صحبت هاے ما خیلے ڪوتاه بود،اما در همان فرصت ڪوتاه روے یک چیز خیلے تاڪید می‌ڪرد! او بارها گفت ڪه یک همسنگر میخواهد شاید ڪسے ڪه به خواستگارے می‌رود بگوید یک همسر و همدم می‌خواهد اما مصطفے گفت ڪه همسنگر می‌خواهد بعد از چند سال به او گفتم: ما ڪه الان در زمان جنگ نیستیم، علت اینڪه همسنگر خواسته،چه بوده است؟ او گفت: جنگ‌ ما،جنگ نظامے نیست جنگ الان ما جنگ فرهنگے است اگر همسنگر خواستم به خاطر ڪارهاے فرهنگے است تا وقتے من ڪار فرهنگے انجام مے دهم همسرم هم در ڪنار من ڪار فرهنگے ڪند... ✍راوے: همسر شهید
💠 بسیار بود، و بشاش و بذله گو و شادی بخش در خانواده و دوستان بود، ایشون برای همه خانواده و دوستان خیلی کننده و اطمینان بخش بود. 💠 به خانواده های نیازمند و کمک میکرد یا از جایی تهیه میکرد. 💠مهمترین ویژگی شهید اخلاص در و رفتارشون بود که همه دوستان، ایشون بسیار شجاع و باهوش و بابصیرت بودند، چه معرفت به امام و انقلاب و جهاد در 15 سالگی و چه معرفت به وظیفه بسیجی در دوران هجمه سکولارها در دوره بعد از جنگ آشنا کردن جوانان در با امام، شهادت، روحیات شهدا، عمیق مفهوم فقیه، دشمن شناسی، تفکرات عرفانی سیاسی شهید آوینی، جریانات سیاسی، تاریخ انقلاب، مسائل روز، داشتن ملاک و میزان اسلام ناب برای شناخت حق و باطل، همه از عملکرد و عالی ایشون و جاذبه خاص شخصیت این شهید بود.
🔰 🔻گاهی اوقات که خیلی مشغولیت کاری داشت. بلیط قطار می‌گرفت و فقط سه چهار ساعتی زیارت می‌کرد و بعد از زیارت هم راهی راه‌آهن می‌شد و به تهران برمی‌گشت، به اطرافیان می‌گفت: این زیارت‌های سه‌ چهار ساعته خیلی خوبه؛ آدم می‌تواند به آقا بگوید یا (ع) فقط به عشق خود شما آمدم و الان هم بر می‌گردم. وقتی پیکر شهید عبدالله‌زاده به ایران بازگشت، خانواده این بار شگفتانه‌ای خاص برای او که عاشق امام رضا (ع) بود، آماده کرده بودند، اتفاقی از جنس زیارت سه‌چهارساعته حرم امام رضا علیه السلام . 🌷شهید مدافع حرم
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
وصیت کرده بود که روی سنگ قبرش فقط این جمله نوشته شود. 🌷✨شهید مدافع حرم #احمد_مکیان
شهید احمد مکیان از کریم بود، او در کردار و ، و ، خاص و عام بود و با رفتارش دل همگان را به‌دست می‌آورد. مقید بود، کسی از دستش ناراحت نشود. و ، و و و مردانگی‌اش در قاب چند جمله نمی‌گنجد. را بالاترین مقام خودش بعد از قرار داده بود که باید حرفش را گوش داد و توصیه می کرد اگر می خواهیم پیشرفت کنیم باید پشت سر رهبر باشیم. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ پدر شهید نقل میکند: یک بار که از سوریه برگشته بود به احمد گفتم از آنجا چیزی بگو تا من هم استفاده کنم. گفت بابا یقین دارم تا خواست خدا نباشد من شهید نمی شوم. بعد تعریف کرد که آخر شب منطقه ای را گرفتیم و چون خیلی خسته بودیم در خانه ای خوابیدیم. بعد از اینکه بیدار شدیم فهمیدیم وسط تله هستیم و دورمان مواد منفجره است و نخهایی روی زمین گذاشته اند که اگر پایمان به آنها بخورد منفجر می شود. از کار خدا وقتی خوابیدیم مثل یک مرده خوابیدیم و هیچ حرکتی نکردیم. کوچکترین حرکتی باعث انفجار می شد. می گفت آنجا پیدا کردیم تا نخواهد ما نمی شویم.  شهید مکیان وصیت کرده بود، روی سنگ قبرش فقط بنویسند: «».
🌷 برنامه آن شب مانور شهری بود. نا خواسته تیرش، یک چراغ روشنایی را شکاند. تا صبح به خودش می پیچید، می گفت:« می ترسم امشب بمیرم و این حق به گردنم بماند!» صبح اول وقت، رفت برای پرداخت پول چراغ تا چیزی از بیت المال به گردنش نباشد. 🌷.. . تازه از جبهه برگشته بود.نشست پای سفره،تلوزیون سخنرانی امام را پخش میکرد. ناگهان قاشق را انداخت و ایستاد.گفتم چی شد؟ گفت:نشنیدید امام گفت جوان ها به جبهه بروند!‏ گفتم:حداقل غذاتو تموم کن! گفت نه،نبایدحرف امام زمین بمونه! برگشت جبهه. 📚 منبع: علمدار عصار محمد مهدی علی محمدی
... کمال آنقدر دغدغه بیت المال داشت که کوچکترین مسائل مربوط به بیت المال از نظرش دور نمی ماند روزی در اردوگاهی مشغول جمع آوری ضایعات آهن بودیم به سمت او رفتم و پرسیدم: آقا کمال چه کار می کنی؟! گفت: " این ضایعات آهن در اینجا در حال از بین رفتن اند آنها را جمع می کنم تا بفروشم و پولشان را به برگردانم " : 🍃🌹بررسی زندگی شهید شیرخانی نشان می‌دهد که توجه به امر به معروف و نهی از منکر یکی از ویژگی‌های بارز او بوده است. این صفت بارز که مورد تأکید دوستان و اعضای خانواده‌اش است گاه باعث می‌شد کمال به دردسر بیفتد و یک‌بار نیز از سوی تعدادی از اوباش محله مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد. 🍃🌹 خواهر بزرگتر شهید در این رابطه می‌گوید:«کمال همیشه به ما که خواهرش بودیم توصیه حجاب می‌کرد. البته ما خانواده مذهبی هستیم و حجاب در خانواده ما رعایت می‌شود. اما برادرم کمال جوان غیرتی بود و خیلی روی این مسائل حساسیت داشت. من گاهی با او سر این مسئله بحث می‌کردم. اما او استدلال می‌آورد که اگر خدا از ما خواسته مراقب مسائل دینی‌مان باشیم، ما هم وظیفه داریم که همدیگر را به رعایت اصول دعوت کنیم. وقتی هم که به شهادت رسید، من از شدت ناراحتی می‌خواستم فریاد بزنم. اما دختر شهید جلو آمد و گفت: عمه جان پدرم وصیت کرده نباید صدای ما را نامحرم بشنود.» 
پدرم به روضه اهل بیت(ع) خیلی اهمیت می داد می گفت درک اهل بیت با احساسات نیست باید خودت را در واقعه تجسم کنی و گریه کنی، گاهی پدرم از غم و غصه اهل بیت (ع) آنقدر گریه می کرد که راهی بیمارستان شده و بستری می شد.‼️ ایشان چه طلبه بودند و چه نبودند به نماز خیلی اهمیت می دادند حتی در شرایط حاد و غیر ممکن نمازش ترک نمیشد و در مواقعی که در مورد رهبری یا ولایت فقیه شبهه ای ایرادی می شد با تمامی دلایل قانع کننده و صبوری جواب می داد و اگر طرف مقابل نمی پذیرفت به نشانه اعتراض حتی اگه جلسه مهمی می بود و به نفع ایشان اما جلسه را ترک می کرد. نقل از فرزند