eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.4هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
7هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات مادر سردار جاویدالاثر شهید حاج علی قوچانی   پس از بازگشت از مکه از او پرسیدم از خدا چه خواستی؟ او در جواب گفت: پشت قبرستان بقیع که رفتم از خانم فاطمه زهرا  سلام‌الله‌علیها خواستم این دو متر زمینی که در این دنیای فانی به عنوان قبر برای همه قرار گرفته، شامل حال من نشود! چون نمی‌خواهم این دو متر زمین را هم اشغال کنم. او اصلا به دنیا وابستگی نداشت، حتی از این دنیا دل کنده بود و همین امر باعث رشد اندیشه‌ی او شد. علی فقط خدا را می‌دید، اهل ریا نبود، می‌خواست اگر کار خیری انجام می‌دهد، خالصانه فقط به دست خدا برسد. او از ده سالگی معلم خانه‌ی ما بود و من از حرف‌هایش بسیار لذت و استفاده لازم را می‌بردم. @mahman11
نقش سردار شهید قوچانی در دفاع مقدس سردار شهید قوچانی، مالک اشتر لشگر 14 امام حسین(ع) در دوران دفاع مقدس، اولین عملیاتی که سردار قوچانی 18 ساله در آن شرکت داشت، عملیات فرمانده‏ی کل قوا بود.در جبهه تکیه گاه خوبی برای رزمنده‌ها بود، شجاعت و جذبه اش دلگرمی خاصی به بچه ها می‌داد. وی در مدت شش سال حضور در جنگ تحمیلی در عملیات های ثامن الائمه ، طریق القدس،علی بن ابی طالب(ع) ، فتح المبین و بیت المقدس ، فرماندهی گروهان را بر عهده داشت یا فرماندهی گردان. در عملیات رمضان به عنوان فرمانده محور عملیاتی و فرمانده تیپ انتخاب شد و همچنان در عملیات محرم ، والفجر1 ، والفجر 2 و والفجر4 بر این مسئولیت بود . در عملیات خیبر در مرحله دوم در طلائیه به علت حساسیت منطقه و نقش کلیدی که این محور در کل عملیات داشت ، به دستور سردار خرازی ، ،قوچانی 20ساله به فرماندهی یک گردان خط شکن پیشتاز ، منصوب شد. @mahman11
  شهادت حاج علی قوچانی عملیات والفجر ۸ برنامه‌ریزی شده بود. قبل از عملیات برای بچه‌ها سخنرانی کرد، برادران توجه داشته باشید که در این عملیات باید با نهایت کوشش تا سرحد شهادت بجنگیم. من در عملیات‌های گسترده‌ای شرکت کرده‌ام ولی اکنون احساس آرامش عجیبی دارم و یقین دارم پیروزی از آن ماست. روز چهارم عملیات والفجر ۸ بود، همین که متوجه شد ظهر شده، رو به بچه‌ها کرد و گفت: وقت نماز است. یکی یکی نمازتان را بخوانید و از نماز غافل نشوید، انگار نمی‌خواست بچه‌ها نماز نخوانده شهید شوند. حملات شیمیایی و بمباران‌های دشمن بسیار شدید بود، حاج علی که مسئولیت محور را بر عهده داشت با کمک فرمانده گردان حضرت ابوالفضل ع به نیروها برای استقرار در موقعیت جدید کمک می‌کرد، او می‌خواست تا آخرین نفرات را به عقب برگرداند، همه جا را سرکشی کرد تا مطمئن شود کسی جا نمانده است، لحظاتی بعد تانک‌های دشمن آخرین نفری که قصد عقب نشینی از خط را داشت مورد هدف قرار دادند. او مردانه ایستاد، مشقت‌ها را تحمل کرد و روح و جسم خود را نثار دوست کرد و به آرامش ابدی و قرب الهی رسید. @mahman11
📜وصیتنامه شهید قوچانی هر موقع كه دلتان گرفت، براي سرور همه ما اباعبدالله الحسين (ع) گريه كنيد، مطلب در مورد همسرم است. او را در تصميم گيري آزاد بگذاريد، بگذاريد راه جديد خود را انتخاب كند، اگر فرزندم به دنيا آمد و پسر بود، كاري كنيد كه وقتي بزرگ شد ادامه دهنده راه من باشد. و اسمش را حسين بگذاريد. مادر و پدر عزيزم! امانتي كه به شما داده شده بود، به صاحب اصلي آن بازگردانيده شد، كسي كه چيزي را امانت مي گيرد موقع پس دادن هيچ گاه ناراحت نمي شود، مادرم! من شما را خيلي دوست داشتم، همچنين پدر، همسر، خواهر و برادرانم، شما تنها كساني بوديد كه به آنها علاقه داشتم، ولي مادر جان من خدا را بيشتر از شما دوست دارم، و براي همين است كه قريب شش سال از شما جدا شده ام. هر موقع كه دلتان گرفت، براي سرور همه ما اباعبدالله الحسين (ع) گريه كنيد، مطلب در مورد همسرم است. او را در تصميم گيري آزاد بگذاريد، بگذاريد راه جديد خود را انتخاب كند، اگر فرزندم به دنيا آمد و پسر بود، كاري كنيد كه وقتي بزرگ شد ادامه دهنده راه من باشد. و اسمش را حسين بگذاريد. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(تندخوانی) استاد معتز آقایی جزء پنجم 5⃣به پیشگاه مقدس 🌹حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و 🌹حضرت أمام حسین علیه‌السلام 💐وبه نیت: ظهور وسلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) طول عمر مقام معظم رهبری شفای بیماران اسلام وشادی ارواح طيبه شهداء ودر گذشتگان مؤمنین و مؤمنات @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان«ماه آفتاب سوخته» 🎬: همراهان امام، صدای بلند امام با مروان را شنیدند. عباس بن علی، خون حیدری در رگهایش به جوش آمد و پیشاپیش جمع می خواست وارد خانه شود که امام بیرون آمدند و جمعیت دوباره ایشان را چون نگین انگشتر در بر گرفتند و به سمت خانه هایشان به راه افتادند. در این موقع مروان بن حکم که از خشم صورتش قرمز شده بود رو به ولیدبن عتبه کرد و گفت: با من مخالفت کردی تا حسین از دستت رفت ، آگاه باش به خدا قسم هیچ وقت چنین فرصتی به دست نخواهی آورد، حسین بر تو و امیرالمومنین یزد خروج خواهد کرد و تو آنموقع پشیمان خواهی شد چرا که حسین را نکشتی.. ولید آه بلندی کشید و گفت: وای برتو! کشتن حسین را به من پیشنهاد می کنی، درحالیکه با کشتن او دین و دنیایم را از دست می دهم، به خدا سوگند گمان نمی کنم کسی، خدای را با کشتن حسین دیدار کند، جز اینکه کفه میزان او در روز قیامت سبک است و خداوند به او نمی نگرد و او را پاکیزه نمی سازد و برای او عذابی دردناک است. مروان که خوب به واقعیت حرف های ولید آگاه بود، اما دل در گرو دنیا داشت و مال حرامی که خورده بود او را از منبع خوبی ها و ولیّ زمانش دور مینمود، لب فرو بست و چیزی نگفت. و حسین رفت...حسین با همراهانش به سمت خانه می رفت و در همان حال نقشه اش را برای نجات جان خود که حجت خداوند بود و نجات خدا و نجات اسلام جدش رسول الله به یارانش گوشزد می کرد. حال همه می دانستند حسین چند ماه زودتر، قصد بیت الحرام دارد و می خواهد محرم خانهٔ خدا شود و دفاع از دین خدا نماید تا کسی چون یزید که در مسلمان بودنش هم شک و شبهه بود و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام می کند، با سردمداری اش، دین خدا را نابود نکند. حسین باید برود تا اسلام بماند....حسین باید برود تا دنیا دنیاست نام اسلام بر تارک هستی بدرخشد، حسین باید برود تا قیام قیامت، بشریت وامدار خون ثارالله باشد. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ شهیدی که هرروز به مادرش کمک می‌کند 🦋 مصداق بارز زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند؛ در گفتگو با مادر در برنامه همسفره @mahman11
💢 حسن فقیهی جویباری : ۲۵ ۱۳۶۲ : . ▪️برادر شهید : بعد از شهادت برادرم در یکی از روزهای مراسم خانم غریبه ای به منزل ما آمد و شیون و زاری می کرد . از خوبی های شهید می گفت.همه تعجب کرده بود که او کیست ؟ وقتی مراسم تمام شد از او سوال کردیم گفت : من چند فرزند صغیر دارم  برای خانه سازی نیاز به مصالح داشتیم کسی ما را نمی شناخت و اعتباری هم نداشتیم تا این که شهید فقیهی را به من معرفی کردند و من با دست خالی نزد ایشان رفتم و ماجرا را برای ایشان گفتم . ایشان همه وسایل مورد نیاز  اولیه را به من داد و چیزی از من نگرفت و برای این که من خجالت نکشم  به من گفتند هر وقت پول به دست تان رسید  به من بده و من همیشه دعا گوی ایشان بودم  تا این که شنیدم شهید شده وقتی دیدم خانه خودش نیمه کاره است از بزرگی این مرد دلم شکست و دیگر طاقت نیاوردم. @mahman11
💢 ▪️مادر شهید : حدود 7 ماهی از باردار بودنم می گذشت. شبی در عالم رویا حضرت یعقوب و یوسف (علیهما السلام) را می بینم. صبح که از خواب بیدار می شوم به پدرشوهرم ماجرای خوابم را می گویم. او می گوید: «انشاالله به یُمن این خواب، این بچه پسر است. اسمش را یوسف بگذارید.» . 🔖سردار یوسف سجودی، تیپ سوم 17 علی ابن ابیطالب قم و های صاحب الزمان(عج) و حمزه سیدالشهدا(ع) لشکر 25 ، از شهدای شهرستان است که هنوز مفقود است و از جبهه برنگشته... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 📌 صحبت های شهید رجایی درباره اقدام اجرایی در دفاع از مستضعفين 🔷️ در بخشی این فیلم کوتاه شهید رجایی می گوید: در اولین سفر نخست وزیری به مشهد در صحن حرم امام رضا(ع) برای مردم سخنرانی کردیم. ◇ در آنجا از اینکه ما مدافع مستضعفین هستیم خیلی صحبت کردیم 🔸️ ظهربرای نهار که به مهمانسرا رفتیم یک سفره رنگین مهیا کرده بودند که همه چیز داشت و با خودم گفتم این سفره با حرف هایی که به مردم زدم یکی نیست و اصرار کردم که سفره را ساده کنند. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 . 🎥 دیده نشده از با سردار یوسف + تصاویر +صوت شهید (( انتشار بمناسبت سالروز شهادت)) . ▪️برادر شهید : يوسف مي‌گفت دعا مي‌كنم جنازه‌ام برنگردد. به مادرم مي‌گفت اگر مي‌خواهيد شما را روز قيامت شفاعت كنم به هيچ وجه بعد از شهادتم گريه نكنيد. يوسف در عمليات خيبر مي‌گويد خدايا بهترين دوستانم شهيد شدند، چرا من شهيد نمي‌شوم. بعد از دو ساعت خمپاره‌اي كنارشان منفجر مي‌شود و همه دوستانش شهيد مي‌شوند و او تنها چند تركش مي‌خورد. آنجا مي‌فهمد كه قطعاً شهيد مي‌شود و خدا مي‌خواست كه او در عمليات بدر، منطقه مجنون و در 26سالگي به شهادت برسد. دوستانش مي‌گويند لحظه شهادت اشداء علي‌الكفار» را مي‌خواند و مي‌گفت نگذاريد عراقي‌ها و يزيدي‌ها به خانه امام حسين(ع) حمله كنند. نگذاريد خيمه‌هاي امام حسين را آتش بزنند و همان لحظه گلوله مستقيم تانك به او مي‌خورد و از جسمش چيزي نمي‌ماند. @mahman11
💢 روز سختی بود. ۲۶ اسفند ۱۳۶۶ را می‌گویم. چشم بهم زدنی بچه های گردان حمزه سیدالشهدا لشکر ویژه ۲۵ کربلا در عملیات والفجر ده پر پر شدند. حسن قورچ بیگی رفت ، جلال علا الدینی ، علی ترکمان ؛ رضا حق شناس ؛ محمدرضا اسماعیل زاده و ...🌷 @mahman11