eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.3هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
7هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 قرار بود شهید آیت الله مدنی خطبه عقد ما را جاری کند. قبل از شروع مراسم، علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام که عروس هر چه  در مراسم عقد از خدا بخواهد خدا اجابت می کند.نگاهش کردم و گفتم چه آرزویی داری؟ درحالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت:اگر علاقه ای به من داری دعا کنید و از خدا برای من شهادت بخواهید. از این کلام او تنم لرزید.چنین جمله ای برای یک عروس در چنین مراسمی بی نهایت سخت بود. 🔹 سعی کردم طفره بروم اما علی مرا قسم داد و به ناچار قبول کردم.هنگام جاری شدن خطبه عقد از خداوند بزرگ هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به علی دوختم؛ آثار خوشحالی در چهره‌اش آشکار بود. مراسم ازدواج ما در حضور شهید آیت‌الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد. نمی‌دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت‌الله مدنی همه به فیض شهادت نائل شدند. 📎مسئول طرح و عملیات قرارگاه خاتم 🌷 ●ولادت: ۵ مرداد ۱۳۳۸ تبریز، آذربایجان شرقی ●شهادت: ۲۵ اسفند ۱۳۶۳شرق دجله، عملیات بدر @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید بزرگوار اصغر لبافیان بیدگلی🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: 1343/1/1 محل ولادت: آران و بیدگل تاریخ شهادت: 1363/1/26 محل شهادت: پاسگاه زید_جزیره مجنون مزار: گلزار شهدای امامزاده هادی واقع در آران وبیدگل در استان اصفهان @mahman11
🔰زندگینامه شهید اصغر لبافیان 💐🍃شهید لبافیان در یکم فروردین ماه ۱۳۴۳در خانواده ای مستضعف اما متدین و مذهبی در آران و بیدگل متولد شد. پدرش مهدی و مادرش جواهر خانم نام داشت. شش ساله بود که وارد مدرسه ابتدایی شد دوران ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند. چون خانواده وضعیت مالی خوبی نداشت درس را رها کرده و مشغول بنایی و قالی بافی شدند بتواند به خانواده اش کمک کند. 🦋با اینکه خود به درآمدش نیاز داشت ولی هنگامی که برای افراد فقیر کار میکرد هیچ مزدی از آنها دریافت نمی‌کرد. او به کسب هنر علاقه داشت جوانی آرام و کم حرف و خوش اخلاق بود و به خانواده خواهران و برادرانش خیلی احترام می‌گذاشت. 🥀🕊با شروع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی با وجود سن کمی که داشت در تظاهرات شرکت میکرد . هنگامی که جنگ تحمیلی علیه ایران شروع شد علاقه زیادی به حضور در مبارزه علیه رژیم صدام داشت و همین باعث شد که هم با عضویت در بسیج داوطلبانه به جبهه ها برود و هم وقتی به سن سربازی رسید به عنوان سرباز ارتش به خطوط مقدس جبهه ها اعزام شدند. @mahman11
📝خاطره از شهید اصغر لبافیان 🌿شهید لبافیان چون به کار بنایی آشنایی داشت در جبهه ها در کار سنگر سازی فعالیت میکرد. در آخرین لحظات هنگامی که از ساختن سنگر خسته شده بود برای نوشیدن آب به طرف تانکر میرود که با شلیک خمپاره دشمن همانند مولایش ابا عبدالله الحسین علیه السلام با لبی تشنه به شهادت می رسند. 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌷🍃وصیت لسانی شهید: هروقت به مرخصی می آمد نزدیکان و دوستانش را برای نماز خواندن تشویق میکرد. و آنها را برای اعزام به جبهه ترغیب می نمود که جبهه از رزمندگان خالی نماند. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ماجرای اشک‌ها و لبخند‌ها در ماجرای غزه... 🔸واقعیتی از خباثت برخی حکام بی‌غیرت عرب و همراهی در جنایت رژیم صهیونیستی... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 این صوت هولناک، ندای قیامت از یک مسجد در غزّه است: یا اهل‌الاسلام...!!!! اسباب قطع شده است، اتصالات قطع شده است، کمک و یاری از اهل زمین قطع شده است... خدایا جز تو کسی باقی نمی‌ماند... ای اهل اسلام کجا هستید؟ پ ن: ما در خانه های خود در این ماه مبارک مشغول سحری و افطار هستیم و پاره تن ما در حال تکه تکه شدن روزانه... @mahman11
این استخوان‌های بیرون زده از جسم کودک فلسطینی، اول نتیجه خیانت حکام عرب و بعد جنایت شیطان بزرگ و ایادی‌اش است. @mahman11
داستان«ماه آفتاب سوخته» : کاروانی غریبانه در تاریکی شب حرکت کرد، پشت سر زنهای گریان بنی هاشم بر سر و صورت میزدند و پیش رو، سرنوشتی که کل بشریت باید از آن درس بگیرند، در تقدیرشان بود. حسین علیه السلام، پیشاپیش کاروانی که همه از اقوام و خویشانش بودند در حرکت بود و زیر لب می خواند«پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران نجات بخش»(قصص آیه ۲۱) حسین می رفت تا به همهٔ جهانیان بگوید امر به معروف و نهی از منکر مهمترین فریضه است که اگر در جامعه ای از بین رود، تیشه به ریشهٔ دین و اسلام می خورد، او میرفت تا اسلام را زنده نگه دارد...او می دانست که عاقبتش به کربلا ختم می شود، عاشقانه می رفت تا با فدای سرو دست و جان و عزیزان، خدای را خشنود کند و دین جدش محمد صل الله علیه واله را تا قیام قیامت زنده و پا برجا نگه دارد و بی شک که چنین است ، تاریخ گواه است که دشمنان دین با خدعه و حیله های فراوان سعی در خاموشی شعلهٔ اسلام داشتند اما وقتی نفحات محرم به مشام میرسد تمام خدعه و نیرنگ ها رنگ می بازد، گویی دوباره خون حسین از پس قرن ها به جوشش می افتد و جان های حق طلب و خداجو به این ریسمان امن الهی دست میزنند و خوشا به حال آنانکه که عشق حسین علیه السلام آنها را از انجام گناه و معصیت بازمیدارد،آنها به راستی معنای این حرف را دریافته اند«خیلی حسین زحمت ما را کشیده است» حسین و کاروانش وارد شاهراه اصلی مدینه به سمت مکه شدند، عده ای از دوستان از سر دلسوزی به ایشان گفتند: یا ابا عبدالله، حال که پنهانی از مدینه میرویم چه خوب است که از بیراهه پیش رویم تا کارمان به عمال یزید نیافتد.. اما حسین راه اصلی را انتخاب کرد تا همگان بدانند که در مقابل ظلم باید ایستاد، تا در منزلگاه های بین راه، حسین علیه السلام ، مردم پاک طینت را به خدا بخواند و از فساد و ظلم یزید آگاهشان کند. حسین می رفت و خواهران و فرزندان و فرزندان برادرش و همسرانش در پی او روان بودند...همهٔ چشم ها حسین را میدید اما رباب جور دیگر مولایش را می نگرید، یک چشمش به مولایش حسین بود و یک چشمش به پسر حسین که بعد ازسالها انتظار در دامنش نشسته بود..رباب همزمان با شیردادن به علی اصغر برایش شعر می خواند: بخور کودک دلبندم، شیرت را بخور و رشد کن و بزرگ شو، نذر کرده ام که در رکاب پدرت حسین جانباری کنی...و رباب نمی دانست که این نذرش به زودی ادا می شود و لازم نیست علی اصغر قد بکشد و بزرگ شود، چون پدرش حسین علیه السلام آنقدر تنها و بی کس می شود که وقتی ندای «هل من ناصر ینصرنی » ایشان به گوش این کودک کوچک میرسد، لبیک گویان آنقدر دست و پا میزند که حسین میفهمد، علی اصغر هم آمادهٔ سربازی و جانبازی شده...‌ علی اصغر در آغوش رباب خواب رفت، رباب پردهٔ کجاوه را بالا زد تا تمام جانش، حسین عزیزش را بنگرد که ناگهان متوجه آسمان شد، گویی درب ملکوت را گشوده بودند، ملائک فوج فوج سوار بر اسبان سفید پایین می آمدند و در پیشگاه حسین سر تعظیم فرود می آوردند و از کمی دورتر هم لشکری در روی زمین که بسیار انبوه به نظر می رسید، به سمت آنان می آمد،رباب با خود گفت: یعنی اینان چه کسانی هستند و دلیل آمدنشان به اینجا چیست؟ آخر این کاروان در نزدیکی مکه بود، پس براستی اینها چه کسانی هستند؟ ادامه دارد.... 📝به قلم:ط_حسینی @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹شهید بهرام آهنگری شهادت اسفند ۱۳۶۶_خرمال . ▪️اکنون که شیطان بزرگ امریکا و مزدوران داخلی اش با انواع لباس در صدد و کمر به نابودی اسلام بسته اند و همگی این ها آب در آسیاب دشمن می ریزند و نمی خواهند چهره ی واقعی اسلام شناخته شود و می خواهند که تمام حربه های خود را که ایجاد تفرقه و جدایی بین نیروهای حزب الله و بی تفاوت کردن نیروهای حزب الله به انقلاب و علی الخصوص جنگ می باشد که با رواج بی حجابی و بد حجابی که از دیگر حربه هایی هستند که می خواهند کمر انقلاب اسلامی و کمر اسلام و قرآن را بشکنند و می خواهند با اسلام به جنگ اسلام و یا می خواهند با مذهب علیه مذهب بیایند اما چه بی خبرند که مکر همه ی آن ها نقش بر آب خواهد شدزیرا( و مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین) بدانید که تنها راه مقابله باآن ها گوش کردن به فرمان رهبر عزیز و حضور داشتن در صحنه های انقلاب است. @mahman11
🌹عکس سلفی مادر و پسر 📸آخرین دیدار یک مادر و پاره تنش... این تصویر را شاید خیلی دیده باشید. برخی می‌گویند، رزمنده حاضر در تصویر، شهید «محمدرضا اکبری» است از یزدانشهر مادر شهید می‌گوید:«آن روز بی خبر رفت اصفهان تا اعزام شود. با هزار مصیبت خودم را رساندم به چهارباغ. حدود چهل اتوبوس بودند که چند بار از یک طرفشان رفتم و از طرف دیگر برگشتم تا ببینمش. ولی نبود که نبود. داشتم ناامید می‌شدم که سه اتوبوس مانده به آخر پیدایش کردم. وقتی می‌بوسیدمش، یکی گفت می‌اندازیش پایین! گفتم نه، قد پسرم بلنده، نمی افته. همان موقع عکاس بهم گفت که این عکس را گرفته و نشانی داد. بعد شهادت محمد رضا، پیدایش کردم و عکس را گرفتم». شهید محمدرضا اکبری، ۲۷ اسفند ۶۵ در سن هفده سالگی در فاو به شهادت رسید و پیکرش در گلزار شهدای یزدانشهر خاکسپاری شد... @mahman11
ما را کسی نخواست.. فدای سرت نخواست! تا با تو ایم، منت همدم نمی‌کشیم.. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماز حاج قاسم، قبل از افطار✨ 🔹قبل از افطار، نماز می‌خواندند. می‌گفتند: نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد میشود؛ در این لحظه‌ها اجر این‌ نماز بیشتر است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹یک مرزبان در مرزهای سیستان به شهادت رسید 🦋💔 شب گذشته یک نفر از مرزبانان وظیفه هنگ مرزی زابل به نام "محمدجواد بیاناتی" حین حراست و پاسداری از مرزهای جنوب شرق کشور در منطقه هیرمند توسط افراد ناشناس از آن سوی مرز مورد اصابت گلوله قرار گرفت که با توجه به شدت جراحات وارد به درجه رفیع شهادت نائل آمد. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆سرباز داعشی: اون‌هایی که به دست من کشته شدن و من سر آن‌ها را بریدم ۹۰۰ نفر بود/نزدیک به ۵۰ دختر ۱۵ یا ۱۶ ساله و ۲۰۰ زن بزرگ تجاوز کردم❌❌💔 ♦️هرگاه ازت پرسیدن مدافعان حرم برای چی در و عراق جنگیدند؛ بگو برای این‌که این اتفاقات برای ناموس‌هامون نیفته @mahman11