❣ #سلام_امام_زمانم_❣
🌼پشت دیوار بلند زندگی
🍃ماندهایم چشم انتظار یڪ خبر
🌼یڪ أنا المَهدی بگو یا ابن الحسن
🍃تا فرو ریزد حصار غصه ها
بیا تا جوانم بده رخ نشانم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ_
@mahman11
از قافله ی عشق مرا جا نگذارید
در موج بلا یکہ و تنها نگذارید
ما را بہ شہیدان برسانید دوباره
بر موج دلم حسرت دریا نگذارید
#صبحتون_شهدایی_🌷
@mahman11
زیارت نامه شهداء
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.
سلامبرشهدا ✋
@mahman11
📌 رزمنده ای که هیچگاه خاک جبهه را ترک نکرد.
🔹 #سردار_شهید_حاج_حبیب_جنتمکان
متولد یکم فروردین ۱۳۴۰ در منطقه چنیبه سفلی اهواز در خانواده مذهبی به دنیا آمد.
◇ همیشه در راهپیمایی ها شرکت می کرد در زمان پیروزی انقلاب ۱۷ سال داشت، با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد درآمد، ۱۹ ساله بود که جنگ شروع شد از شروع تا پایان جنگ در جبهه حضور داشتند.
◇ بیشتر عمر گرانبهای خود را در میدان های رزم مشغول به خدمت بودند و به قول همسرش باید پرسید: که حاج حبیب چند بار به خانه آمد نه این که پرسیده شود چند بار به جبهه رفتند؟! و همیشه در بین همکارانش معروف بود به «پیک جنگ» و خبر از جنگ می آورد.
◇ وی در عملیات های مختلفی شرکت داشتند. همچنین در تیپ امام حسن(ع) و در گردان امیرالمؤمنین(ع)، جعفرطیار(ع) و در بیشتر یگان خوزستان حضور داشتند.
◇ از راویان و جانبازان دفاع مقدس بود و همراه با کاروانهای راهیان نور به مناطق عملیاتی می رفتند. و بسیار تاکید داشتند که باید واقعیت های جنگ را به مردم بگوییم.
◇ در مجموع ۹ بار مجروح شدند و ۴۵ درصد جانبازی داشت، یک ریه و یک کلیه این شهید از کار افتاده بود و در مجموع کمر ایشان ترکش داشت و نمی توانست راحت بنشید.
◇ حاج حبیب، بعد از جنگ با وجود این که مجروح بود و جسم بیماری داشت هیچ وقت آرام و قرار نداشت و هرجا که لازم می دید حضورش موثر است به آنجا می شتافت و ایفای نقش می کرد.
◇ با شنیدن خبر حمله داعشیان سفاک به عراق در آنجا به صورت داوطلبانه حضور می یابد و با حضور در لشکری که زیر نظر عتبات بود تجربیات خود در دفاع مقدس را در دفاع از اسلام به کار می بندد.
◇ سرانجام وی در منطقه بیجی استان صلاح الدین عراق در حین انجام ماموریت در روز پنجشنبه ۲۷ فروردین سال ۹۴ با بمب و تله های انفجاری کنترل از راه دور گروهک داعش به شهادت رسیدند.
◇ پیکر مطهرش شب تا صبح در حرم حضرت عباس(ع) بود که به گفته مسئولین عتبات برای هیچ شهیدی این چنین سابقه ای به یاد ندارند.
◇ در بین الحرمین مردم عراق و زائران ایرانی تشیع باشکوهی برای ایشان برگزار کردند و سرانجام روز دوشنبه(۳۱ فروردین) پیکر مطهر این شهید بزرگوار در بهشت آباد اهواز در کنار همرزمان شهیدش به خاک سپرده شد.
#رزمنده_دیروز_مدافع_امروز
#شهید_حاج_حبیب_جنتمکان
@mahman11
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
#جهاد_و_شهادت
✨امام صادق علیهالسلام فرمودند:
هر کس از شرکت در جهاد شانه خالی کند خداوند لباس فقر و مذلّت در معیشت و از دست دادن دین و ایمان را بر تن او خواهد پوشاند.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
@mahman11
🌹«آهــای بسـیجی !
خـوب گـوش کـن چـه می گـویـم؛
من می خواهم به تو پیشنهاد یک معامله ای بدهم که در این معامله، سرت کلاه برود!
منِ دستغیب، حاضرم یکجا، ثواب هفتـاد سال نمازهای واجب و نوافـل و روزه هـا و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تـو !
و در عـوض، ثواب آن دو رکعت نمـازی
را که تو در میدان جنـگ، بدون وضـو، پشت به قبـله، با لباس خـونی و بدن نجـس خوانده ای، از تـو بگیـرم؛
آیـا تـو حـاضر به چنـین معـامله ای هستی؟!»
🌹 شهـید محـراب آیت الله سید عبدالحسین دسـتغیب
@mahman11
🌹به یاد سردار بیسر عملیات کربلای۵
پدرش روایت میکند: نصف شب از صدای ناله نماز شبش از خواب بیدار شدم. میان گریههایش
میگفت:خدایا اگر شهادت را نصیبم کردی،
می خواهم مثل امام حسین (ع) بی سر
و مثل حضرت عباس(ع) بیدست باشم.
وقتی پیکرش را آوردند نه سر داشت و نه یک دست
گویا آن شب خدا میشنیدش...!!
#شهید_سردار_ماشاالله_رشیدی
#فرمانده_گردان_سیدالشهداء
#لشکر۴۱_ثارالله
@mahman11
🌹به یاد شهدای گمنام بروجرد پاسدار سلحشور سپاه اسلام
بسیجی باصفا و مخلص #شهیدمحمدارجمندی -عضو گردان زرهی الحدید
🌹حقیقت دین اسلام در شریعت ظهور یافته است ، اما کدام شریعت؟ نماز و روزه و زکات و حج و انفاق و امر به معروف و نهی از منکر می توانند مبدل به صورت هایی شوند که درونشان اضداد خویش را پنهان کرده باشند، چنان که حج اگر به قصد چرخیدن بر گرد خانه سنگی انجام شود بت پرستی است و یا رجم شیطان هنگامی تحقق خواهد یافت که به فرمایش آن مظهر روح اللهی بشر، رجم شیاطین واقعی که آمریکا و اعوانش را نیز شامل میشود وقوع پیدا کند. خوارج نیز با انتساب به ظاهر شریعت شمشیر بر فرق سر باطن شریعت _ که مولا علی باشد _ کوبیدند. پس ولایت باطن شریعت است و اسلام آوردگان باید میزان را در تبعیت از ولایت بجویند، نه طول رکوع و سجود و زخم پیشانی، که خوارج نیز این همه را داشتند.( 🌹#شهیدآوینی)
@mahman11
🌹زمان، ۲۲ تیرماه سال ۱۳۶۱ است...
🌹مردهایی در تصویرند، همگی با سربند قرمزِ «نصر من الله و فتح قریب» دو نفرِ پشتی کنجکاوند! تا حدی که زل زدهاند به دوربین، اما نوجوان کنارشان، نگاه به نقطهای دیگر دارد مظاهری (همان اسمی که روی لباسش نوشته شده) باید تویِ کوچهها و پسکوچهها درحال بازی باشد، چه چیـزی او را به دارخوین کشانـده ..!! جز جنگیدن برایِ وطن؟
اینجا بارها توسط دشمن
مورد حمله هوایی قرار گرفت...
عکاس: محمدرضا شرفالدین
#نوجوانان
#دفاع_مقدس
#جنگ_به_روایت_تصویر
@mahman11
✨بسم رب الشهدا والصدیقین ✨
🌷# معرفی شهید
🍃نام : #شهیداحمدمتوسلیان
🍃تاریخ تولد: ۱۳۳۲/۱/۱۵
🍃محل تولد: تهران
🍃 تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۴/۱۴نامعلوم ربوده شده .اولین شهید جاویدالاثر در راه فتح قدس
🍃روحشان شاد ویاد ونامشان گرامی🕊✨🌹
《 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 》
@mahman11
🌴خصوصیات اخلاقی #شهیداحمد_متوسلیان
🍀احمد در کنار تمام ویژگی های بارز خود نظیر تبحر وقاطیعت و جدیت وسخت گیری دو ویژگی جالب داشت اول محبوبیت ومردم دار بودن
🍀احمد در اوایل خیلی گوشه گیر بود ولی بعد ها به دلیل قد بلند واستخوان بندی محکم حامی ضعیف ها بودند وهمیشه از آنها دفاع میکرد🌹🌹🌹🌹
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷به یاد شهید جاویدالاثر شهید احمد متوسلیان🌷
#روحشان شاد 🕊
#یادونامشان گرامی🌹
#راهشان پر رهرو ✨❤🌹
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀سخن شهید حاج احمد
🍀هر گاه پرچم محمد رسول الله را بر افق عالم بر افراشتی اون وقت حق داری استراحت کنی🌷
@mahman11
🍀خاطره ای از شهید احمد متوسلیان🍀
🍃برای تهیه مهمات عملیات باید حاج احمد رو می دیدیم به اتاقش رفتم نبود یکی از بچهها گفت فکر کنم بدونم کجاست با هم رفتیم سمت دستشویی ها دیدیم داره دستشویی ها را تمیز میکنه رفتیم جلو سطل رو بگیریم گفت فرمانده تو عمليات فرمانده وبرادر بزرگتره ولی بقیه موارد کوچکتره اینگونه به ما درس میدادند 🌹
#روحشان شاد 🕊
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷صدای شهید احمد متوسلیان 🌷
😭😭
@mahman11
🌴بخشی از وصیتنامه #شهیداحمدمتوسلیان🌷
✍خدایا راضی نشو حاج احمد زنده باشد وشهر دست دشمن افتاده باشد .خدایا اگر بنا بر این است که خرمشهر در دست دشمن باشد مرگ حاج احمد را برسان 🌷
🥀در بخش دیگر آمده ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد هر کس مرد این است بسم الله وهر کس نیست خداحافظ 🌷
@mahman11
#حسین_جان
آنانڪہ قلبشان . . .
زِ تو رخصت گرفته بـود
سربندشان بہ نام تو زینت گرفته بود
#شهـید_سیداحمد_پلارڪ
#شلمچه_ڪربلای۸
@mahman11
داستان«ماه آفتاب سوخته»
#قسمت_سی_ششم 🎬:
صدای ملکوتی اذان صبح در صحرا می پیچید، صدایی که بیش از همیشه بر دل کاروان حسین مینشیند، گویی خدا آنها را به خود می خواند و با این آوا به آنها میفهماند که تا ساعتی دیگر در آغوش امن خودم جای دارید..
امام به نماز می ایستد، یاران و اهل حرم پشت سر ایشان به نماز می ایستند، آخرین نماز صبح حسین تمام میشود.
رباب از هرطرف سرک میکشد تا دلبرش را که انگار میهمان یک روزه اش است ببیند، اما فقط بوی ایشان را حس میکند که ناگهان امام از جای برمیخیزد، گویی او از دل اهل حرمش خبر دارد، می ایستد تا همگان سیر او را ببینند، رباب سراپا چشم میشود تا این قد و قامت و این صورت و سیرت آسمانی را سیر ببیند و خاطره اش را در ذهنش تا ابد حک نماید.
امام دستان مبارکش را به آسمان بلند میکند و میفرماید:«خدایا! تو پناه من هستی و من در سختی ها به تو دل خوش دارم، همه خوبی ها و زیبایی ها از آن توست و تو آرزوی بزرگ من هستی»
رباب زیر لب زمزمه میکند: تو و خدایت هم آرزوی دل بی نوای من هستید، خوشابه حال خدا که اینچنین بنده ای دارد و خوشا به حال من که اینچنین معشوقی دارم.
امام نگاهی پر از مهربانی به جمع می کند و می فرماید:«یاران خوبم! آگاه باشید که شهادت نزدیک است، شکیبا باشید و صبور که وعده خداوند نزدیک است، یاران من! به زودی از رنج دنیا آسوده شده و به بهشت جاودان رهسپار میشوید»
تا این سخن را می فرماید، یاران از شوق اشک میریزند و صدای نالهٔ زینب و اهل حرم بلند میشود.
رباب با چشمانی پر از اشک مولایش را مینگرد و زیر لب شعری می خواند و میگوید: کاش اجازه میدادی شمشیر به دست گیرم و سر از پا نشناخته، سرتا پای وجودم را فدای وجود نازنینت کنم، آخر منِ بینوا بعد از تو چه کنم؟! این دنیا را نمی خواهم اگر حسینم نباشد...مولای من! نذر کرده بودم علی اصغر را بزرگ کنم تا در لشکرت سربازی کند...آیا این نذر باید بردلم بماند...آن سرباز تشنه لب هنوز کودک است و تو حرف از رفتن میزنی...آخر من را چگونه با این تنهایی و این نذر وامیگذاری و میروی...نگاه کن زینبت چگونه شیون می کند، این شیرزن کم سختی نکشیده و کم غصه نخورده...مولایم به خاطر زینبت نرو...
اشک از چهار گوشه چشمان رباب سرازیر شده و وقتی به خود می آید که صدای گریه علی اصغر بلند شده..
امام نیروها را سازماندهی میکند و به سه دسته تقسیم میکند، دست راست که فرمانده اش زهیر است و دست چپ که زیر نظر حبیب بن مظاهر است و خود هم در قلب لشکر قرار میگیرد.
امام پرچم را به دست عباس می دهد و عباس در کنار حسین قرار میگیرد، او اینک هم سقا هست و هم علمدار و در کنار مولایش قرار می گیرد تا مبادا تا عباس هست، چشم زخمی به حسین برسد،او با خود میگوید: عباس به این دنیا نیامده مگر برای اینکه سر و دست و چشم و وجودش را فدای وجود نازنین پسر فاطمه نماید.....عباس آمده تا هم پناه و امید کودکان کربلا باشد و هم پناه بی پناهی های حجتش ، مولایش حسین....
امام دستور میدهد تا هیزم های داخل خندق را آتش بزنند
شمر جلو می آید تا ببیند چه خبر است و تا خندق های پر ازآتش را میبیند و تیزبینی حسین را مشاهده میکند، با عصبانیت فریاد میزند:ای حسین! چرا زودتر از آتش جهنم به پیشواز آتش رفته ای؟!
سخن شمر دل ها را به درد می آورد چرا که حسین کجا و آتش دوزخ کجا؟! حسین خود پناه دلسوختگان و شیعیانش ازآتش است...حسین سید جوانان اهل بهشت است...مسلم بن عوسجه تیر در چله کمان میگذارد تا به سزای این گستاخی، شمر را راهی جهنم کند که امام می فرماید: صبرکن و دست نگهدار، نمی خواهم آغازگر جنگ ما باشیم.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
@mahman11