🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊
٢٢_از چند روز پیش ، در تیپ شور و ولوله ای خاص دیده می شود😳. نوعی انتظار توام با بی قراری، خیلی در توانم نیست تا آنچه را می بینم بنویسم یا ترسیم کنم فقط می دانم با همیشه فرق دارد🤔 . قرار است #برادر کاوه پس از استراحت کوتاهی که در بیمارستان داشته به پادگان بیاید، با همه احترامی که برای معاونینش قائل هستیم، باید بگویم قرار است روح به کالبد نیروها برگردد 💗. امروز در میدان صبحگاه همه گردانها و واحدها با نظم و ترتیب ایستاده اند . گروهی از فرماندهان جلوی درب پادگان به خط شده اند، چندین گوسفند🐑🐑 آماده ی ذبح شدن است . بر سر در پادگان پرده ای نصب شده که جانم را به صفا می آورد :
🌸«بازگشت مسرت بخش برادر کاوه، فرمانده ی قهرمان تیپ حماسه آفرین ویژه شهدا را گرامی می داریم » 🌸و چند لحظه بعد خودرویی🚘 ترمز می زند و#کاوه با دست گچ گرفته از آن پیاده می شود.😞 همه به نوبت با او روبوسی می کنند . همراه نفر آخر به میدان صبحگاه برمی گردم . همه از دیدن دوباره ی #کاوه به وجد می آیند😃 پادگان یکسره فریاد
🌹«صل علی محمد ، مالک اشتر آمد»🌹 می شود .
قرآن که خوانده می شود، حاج علی صلاحی به نمایندگی از سوی نیروهای پادگان به #کاوه خیر مقدم می گوید :
💐«کاوه کیست کسی است که عصای موسی در دست و ردای محمد بر دوش دارد . شجاعت علی و صبر حسن و....» 💐
و من خشم را در نگاه #کاوه می بینم . #کاوه از سفر مرگ بازگشته است، خداوند او را دوباره به اسلام و انقلاب بخشیده، خودش هم این را قبول دارد . اولین جمله ای که در پشت تریبون برای نیروهایش می گوید این است،
🥀من به هیچ وجه فکر نمی کردم زنده بمانم تا اینکه امروز بتوانم از فداکاری و رشادت شما رزمندگان غیور تشکر و قدردانی بکنم . من مصمم و قاطع ایستاده بودم که با کمال افتخار شهادت را به آغوش بگیرم تا به دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی بفهمانم که رزمندگان اسلام در زندگی خود از شهادت ترسی ندارند، مرگ و زندگی برای اینها تفاوتی ندارد .🥀 این است مکتب اسلام که این طور رزمندگان، با دست خالی دربرابر دشمنان می جنگندو شهید می شوند.😳 و نیروها فریاد می زنند :
🦋فرمانده ی آزاده ، آماده ایم آماده. 🦋
🌹ادامه دارد.....
@mahmodkaveh
🌺🕊🌷🌺🕊🌷🕊🌺🕊🌷
٢٧_عملیات شروع شده و دیشب گردانهای حضرت رسول (ص)، امام علی و امام حسین (ع) وارد عمل شده اند، اما نتوانسته اند خیلی موفق باشند؛😢 هدف،آزادسازی ارتفاعات 2519 است . این منطقه برای لشگر ما آشناست . چند سال پیش عملیات والفجر 2 را همین جا انجام دادیم مثل کف دست می شناسیمش . #برادر کاوه گفته که امشب خودش همراه گردانها می رود . از لشگر تخریب و اطلاعات صدای زیارت عاشورا بلند است . 🌹نیروهایی که از عملیات برگشته اند از هوشیاری عراقی ها🙀 و آتشی که برایشان ریخته اند می گویند . علی چناری به دنبال دوربین دید در شب است، می گوید رفتن #کاوه قطعی است.😔
🌹ادامه دارد.....
🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
🔷 به عشق دیدن❤️ کاوه درس و دانشگاه را رها کردم و راهی کردستان شدم. وقتی در ساختمان اداری🏬 قرارگاه حمزه موفق شدم نامه📩 ماموریت به تیپ شهدا🕊 را بگیرم با خوشحالی و لب خندان 😁رفتم کنار جاده🛣 وایستادم تا برم مهاباد مقر تیپ، یک ماشین🚔 ایستاد کنارم و گفت، کجا میری برادر؟
گفتم تیپ شهدا. 🕊گفت، بیا بالا که هم مسیریم ،توراه از من پرسید حالا چرا تیپ شهدا؟ 🕊گفتم بخاطر دیدن #برادر کاوه و کمک کردن به ایشون راهی اونجا شدم. گفت:
#کاوه رو میشناسی؟ میخوای کمکت کنم، دیدم هی داره سؤال پیچ میکنه گفتم:
اولا #کاوه نه، برادر کاوه،🌷 ثانیا شما همین رانندگی تون رو بکنید بزرگترین کمک را به من کردید.😳 خلاصه تا خود تیپ به اخم و تشر من خندید و هیچی نگفت. و من رو جلوی درب پادگان 🕊شهید بروجردی پیاده کرد و رفت. ساعاتی بعد دوباره باز تو ساختمان لشکر دیدمش گفت: شما کارت هنوز انجام نشده چرا؟ گفتم نمیدونم ولی میخوام جای خوبی برم. گفت: منظورت از جای خوب یعنی کار اداری و کم خطر،🤔 گفتم نه برادر من دانشگاه رو رها کردم بیام اینجا کنار
# برادر کاوه جهاد کنم، میخوام موثر باشم. گفت: احسنت، 🌸خدا خیرت بده. بعد فردی رو صدا کرد و گفت: برادرمون رودر یگانهای رزمی سازماندهی کنید. پاسدار حرفی زد که دهانم از حیرت باز ماند.😳
اوگفت: چشم برادر کاوه!❤️
@mahmodkaveh