فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 مهم ترین ویژگی مومن چیه؟
ما چقدر این ویژگی رو داریم؟🤔
#استادپناهیان
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
توصیۀ علیرضا پناهیان به ستاد کرونا:
🔸 ما پروتکلها را هرچه باشد رعایت خواهیم کرد، اما شما هم ایرادهای پروتکلها را برطرف کنید
🔸چرا دستۀ عزاداری و طبل و سنج ممنوع شده؟!
🔸اگر دستهای در جای خلوت و بدون تماشاچی راه بیفتد، چه مشکلی دارد؟
🔸اینطور نیست که درصورت عدم سختگیری در پروتکلها، عزاداران رعایت نمیکنند/ کما اینکه در شبهای قدر رعایت کردند
📌 در گفتگو با خبرگزاری فارس
🔻 پروتکلهای ابلاغی ستاد کرونا که عزاداریها را محدود کرده، هرچه باشد ما اطاعت و اجرا میکنیم؛ چون اقتضاء یک زندگی جمعی است و ما قوانین اجتماعی را اگرچه ناقص یا اشتباه هم باشند، اجرا میکنیم تا نظم جامعه شکل بگیرد، اما این پروتکلها انصافاً دقیق تنظیم نشده است.
🔻 بعضی از مواد در پروتکلها وجود دارد که مورد اعتراض منطقیِ هیاتیهاست؛ مثلاً اینکه طبل و سنج ممنوع است، دلیلش چیست؟ ما هم نمیدانیم! شاید به دلیل اینکه مردم را جمع میکنند. خُب بگویید پرچم هم نباشد چون پرچم و بیرق هم از دور، یک شکوهی دارد و...
🔻 میگویند «دسته عزاداری ممنوع!» زیرا ازدحام اطراف دسته را نمیتوانند مدیریت کنند؛ شاید دلیلشان این بوده. حالا اگر یک دستۀ عزاداری راه افتاد و خواست در یک بلوار خلوت حرکت کند، آیا مشکلی دارد؟ شما مطلق دسته عزاداری را ممنوع کردید! آن دسته که جای خلوتی رفته است، تماشاچی هم ندارد و به عزاداری میپردازد، تکلیف آن چیست؟ افراد در این دسته با فاصله ایستادهاند و فضایش با مترو، اتوبوس و بازار که مردم خیلی از اینها متراکمتر جمع میشوند، متفاوت است.
🔻 پروتکلهای ابلاغی وزارت بهداشت برای برگزاری مجالس عزاداری محرم، اگر «غیردقیق» هم تنظیم شده باشند، ما اجرا میکنیم؛ در این تردیدی نیست، اما خواهش میکنم تا فرصت باقی است، افراد تنظیمکنندۀ این پروتکلها، بندهای آن را محل بحث قرار ندهند که بشود ایرادهای منطقی از آن گرفت.
🔻 اگر ملاک «نبودن ازدحام» است، هیأتیها در در صورت دسته رفتن با طبل و سنج هم میتوانند از ادحام جلوگیری کنند. یکدفعه به صورت مطلق، مردم را از برخی توفیقات محروم نکنیم.
🔻 هیاتیها آدمهای باهوش، دقیق، مودب و منضبطی هستند و خودشان رفع ازدحام خواهند کرد. شما در دستورالعمل اعلام میکردید «رفتاری که موجب ازدحام میشود، انجام ندهید، از فضای باز استفاده کنید و...» یا یک آئیننامه برای آن ارائه میکردید که آسیب را کمتر کند.
🔻 بنده این حرف را قبول ندارم که ما بگوییم «اگر در پروتکلها سختگیری نشود، مردمِ عزادار رعایت نخواهند کرد.» خلاف این است و مردم رعایت خواهند کرد؛ کما اینکه دیدیم در شبهای قدر انصافاً جاهایی که توانستند مجالسی را برگزار کنند، رعایت کردند.
🔻 هیاتیها امسال باید خلاقیت بیشتری به کار ببندند و تا میتوانند از نمادها و نماهای دیگری برای تعظیم شعائر حسینی استفاده کنند که اصلاً هیچ مغایرتی با پروتکلهای ایام کرونا نداشته باشد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 خبرگزاری فارس- ۹۹.۵.۲۸
#مسابقه_سردار_آفتاب ☀️
#خاطرات (قسمت نهم)
محمود کاوه از من دعوتی کرده بود برای بازدید از لشکرش در پادگانی که نزدیک خود شهر مهاباد و مخصوص همین تیپ و لشکر بود. خب من آمدم. با هلیکوپتر وارد شدم و آنجا خود ایشان به استقبال ما آمد و رفتیم با همدیگر بازدید کردیم از سازمانش. الحق و الانصاف، سازماندهی این چهره سلحشور را در یگان رزم من دیدم، واقعاً تعجب کردم! گفتم ببین یک جوان بیست و یک بیست و دو ساله، این قدر خداوند بهش توفیق فکر خوب، سازماندهی خوب و مدیریت خوب داده که به یک لشکر سازمان بده. عجیب بود؛ همهاش را من دیدم و البته هرچه میدیدم، همانهایی بودند که کارایی هم داشتند؛ همانهایی بودند که توی جبهه، اهل کارند، نه این که نمایش ظاهر باشد. بعد آمدیم و صحبت کرد درباره ما و بیشتر از آنچه که ما بودیم از ما تعریف کرد و از من دعوت کرد که صحبت کنم.
فرد فرد این لشکر، از وجود خود کاوه دارند الهام میگیرند و الگو میگیرند؛ چرا که من به هرکس نگاه میکردم مثل یک کاوه شده بود، منتهی حالا مثل او دقیقا نبود. درست مثل اینکه جان او را گرفته، انگیزه او را گرفته و این خیلی برای من مهم بود که واقعا مصداقی را توی خاطره و تجربه داشته باشم که اگر فرمانده و مدیر خودش خوب گزینش بشود، خوب انتخاب بشود و شایسته باشد، چقدر زود یک تشکیلات و یگان رزمی، با الهام از روحیه او و الهام از اخلاق او شکل میگیرد. (به نقل از شهید علی صیاد شیرازی)
#شهید_محمود_کاوه 🕊
📚 حماسه کاوه (📝 حميدرضا صدوقی)
@mahmodkaveh
سئوالی دارم؟
ارنستو چگوارا چریک #آمریکای_لاتین را بیشتر می شناسید یا #شهید_محمودکاوه دلاور #جهان اسلام را...؟؟
و آیا از نبردهای پارتیزانی شهید #کاوه خبر دارید؟
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
دوست دارین از#چریک
پاکباخته ودلباخته به اسلام وانقلاب بیشتربدونین....؟
💓👇💓👇💓👇💓👇💓👇
@mahmodkaveh
آن لحظهها که مات
در انزوای خویش
یا در میان جمع
خاموش مینشینم
موسیقی نگاهِ تو را گوش میکنم...
#شبتون_شهدایی💕
سلام حضرت زندگی ، مهدی جان
تو تمام هستی مایی ... امید و پناه و مامن و آقای مایی ...
تو یادمان داده ای که با یادت از هیچ چیز نهراسیم و در پناهت هرگز ناامید نشویم ...
تو یادمان داده ای در اوج اضطراب و اضطرار ، به پشتوانه ی نام زیبایت آرام شویم ...
تو یادمان داده ای مثل اعتماد کودکان به دست های پدر ، به نوازش هایت ایمان آوریم ...
اعجاز کن ...
اعجاز کن مولایم...🤍?
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕💕
#رفیق_شهیدم ♥️
چونڪه صبح آمدوچشمم بازشد
قلب من باچشم توهمرازشد
غرق رحمت می شودآن روزڪه
صبح مــن با یاد تو آغاز شد
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
💓🌺💓🌺💓🌺💓🌺💓🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تجربه شیرینِ عشق
🔻مگه بهت بد میگذره کم میای؟
#حسین_آرام_جانم
#مسابقه_سردار_آفتاب ☀️
#خاطرات (قسمت دهم)
سلیم محمدی (از پیشمرگان کُرد مسلمان) بلدچی ما بود. کاوه پشت سرش می رفت و من و یک گروهان نیرو هم دنبالشان. هدف، روستای کلای نوکان بود. طبق اخباری که دست ما رسیده بود، صد نفر از نیروهای زبده ضدانقلاب جمع شده بودند آنجا و آماده یک عملیات همه جانبه بودند. کاوه چند نفر را فرستاد تا آنها را دور بزنند و از پشت، راهشان را ببندند. بنا شد ما هم از رو به رو بزنیم به آنها. نرسیده به روستا، از دره قاسم گرانی کشیدیم بالا. هنوز تو سینه کش کوه بودیم که با صدای بلند به ما ایست دادند. به کاوه گفتم کمین!
بلافاصله ما را گرفتند به رگبار. فوراً کشیدیم بالا و روی تپه درازکش شدیم. هرچه دور و برم را نگاه می کردم، اثری از ضدانقلاب نبود. لا به لای درخت ها و پشت صخره ها مخفی شده بودند. به سختی میشد تشخیص داد کجا موضع گرفته اند؟ ما فقط صدای تیراندازی شان را می شنیدیم و فحش ها و ناسزاهایی که به ما می دادند. نه میشد جلو رفت و نه میشد عقب کشید، درهر دو صورت خطرناک بود و تلفات می دادیم.
آن تپه، تپه صافی بود. نه درختی داشت و نه صخره ای که بشود در پناه آن سنگر گرفت. به هرکس نگاه می کردی، نگرانی تو نگاهش موج میزد، ولی کاوه خونسرد بود! او بدون توجه به نگرانی بچه ها فقط میگفت هیچ کس حق نداره تیراندازی کنه! تیراندازی نکردن ما خیلی برایش مهم بود، چون مدام روی آن تاکید می کرد. بالاخره دستور داد که هرکس برای خودش سنگری درست کند. همانجا با سنگ و کلوخی که از اطراف جمع کردیم، سنگری ساختیم.
همه چیز به نفع ضدانقلاب بود. تنها امتیازی که ما داشتیم، این بود که کاوه با ما بود و همه از او حرف شنوی داشتند. فکرم را به کاوه گفتم، این شاید تاکتیک است که با تیراندازی های بی هدف سرمون رو گرم کنند تا یک گروه از پشت به ما حمله کنند. گفت ضدانقلاب فکرش به این چیزها نمی رسه. یواش یواش شک افتاد تو دلم. با خود گفتم این چه وضعیه؟ چرا کاوه همه ما رو زیر این همه تیر و گلوله نشانده؟ سلیم را صدا کردم و با ناراحتی گفتم من که سردرنمیارم سلیم. دارن ما رو می زنند، اون وقت کاوه میگه دست نگه دارید! سلیم نگاه معناداری به من کرد و خاطرجمع گفت کاوه میدونه داره چکار میکنه.
انگار تازه به ذهنم رسید که کمی هم به موقعیت ضدانقلاب فکر کنم. ما نه تیراندازی می کردیم و نه حمله! این بدترین وضعیت است برای یک نیروی پدافند که نداند کِی و از کجا به او حمله می کنند. آنها هم تا حالا حتماً از این سکوت کلافه شده بودند. همین موضوع کمی آرامم کرد. لحظات به کندی می گذشتند و ما باید تا صبح صبر می کردیم. هوا سرد شده بود و همگی از شدت سرما می لرزیدیم.
نزدیک صبح، ضدانقلاب اطمینان پیدا کرد که همه ما کشته شده ایم و یا فرار کرده ایم. این را از قطع شدن تیراندازی شان فهمیدیم. از ساعت دو شب، یکسره میزدند، اما آن موقع دیگر یک گلوله هم طرفمان نمی آمد. کاوه، دهقان را صدا زد و گفت با بچه هات بلند شو بکش جلو. اصغر محراب را هم با یک دسته دیگر، از طرف دیگر روانه کرد. امیدوار شدم و زیر لب گفتم مثل اینکه قراره یک کارهایی بشه. ما هم آماده شدیم که از رو به رو بزنیم به دشمن. شلیک اولین آرپی چی، جان تازه ای به نیروها داد. با آرایشی که کاوه به بچه ها داد، زدیم به دشمن. نفرات ضدانقلاب با دیدن ما که به سمتشان تیراندازی می کردیم، مات و مبهوت، شروع کردند به فرار. می دانستیم به دام بچه هایی می افتند که پشت سرشان موضع گرفته بودند.
تپه نفس گیری بود و بچه ها به نفس نفس افتاده بودند، اما خیلی زود آن را تصرف کردیم. ضدانقلاب در خواب هم نمی دید که به این راحتی تپه را از دست بدهد. به یکباره همه نگرانی و تشویشی که در وجودم بود از بین رفت. آن شب اگر طرح کاوه را اجرا نمی کردیم و جایمان را لو می دادیم، ضدانقلاب با بستن دره قاسم گرانی محاصره مان می کرد و همه بچه ها را به شهادت می رساند. (به نقل از همرزم، احمد منگور کردستانی، پیشمرگ کُرد مسلمان)
#شهید_محمود_کاوه 🕊
📚 حماسه کاوه (📝 حميدرضا صدوقی)
@mahmodkaveh
#آیتاللهبهجتمیفرمودند↓:
هرگاﻫ براۍ #امامزمان دلتنـگشـدید؛
باتعشّق«عشق ۈ علا٘قه»قرآنبخــۈانیـد...📖