eitaa logo
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
1.5هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
116 فایل
✨کاوه:فرزندکردستان ،معجزه انقلاب✨ 🌷امام خامنه ای:"محمود"زمان انقلاب شاگردمابودولی حالااستادماشد🌷 الفتی با خاک پاوه داشتیم🌹 مثل گل محمود کاوه داشتیم🌹 نی نوایی از دم محزون اوست🌹 خاک کردستان رهین خون اوست🌹 ارتباط باادمین کانال👇👇 @fadak335
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵اگر ریشه‌های عاشورا را بررسی نکنیم ... 🔻ماجرای شیعیانی که نمی‌توانند امام زمان را تحمل کنند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم ◾️تسلیت عرض می‌کنم تاسوعا و عاشورای حسینی(علیه السلام) رو خدمت اعضاء محترم کانال از امروز که روز تاسوعا هست، تا روز شهادت آقا محمود که مصادف شده با شهادت سیدالساجدین(علیه السلام)، مطلب مربوط به چگونگی شهادت شهید کاوه قسمت به قسمت ان شاء الله در کانال گذاشته میشه و سؤالات مسابقه رو هم روز سه‌شنبه خدمت شما دوستداران شهید ارائه می‌کنیم. شهید کاوه نمونه بارز اصحاب آخرالزمانی سید و سالار شهیدان هست، ان شاء الله پیرو راه این عزیز و پاسدار خون پاک همه شهدا باشیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد؛ اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🏴
☀️ (شهادت سردار شهید محمود کاوه؛ قسمت اول) ساعت حول و حوش چهار بعدازظهر روز اول عملیات کربلای دو بود. به قول معروف، هنوز عرق تنمان خشک نشده بود که مجید ایافت آمد دم سنگر اطلاعات عملیات و گفت بچه ها امشب باید دوباره بزنیم به خط. این خط، قله 2519 بود. روی حساب این که شب قبل کار در آنجا حسابی گره خورده بود، صدای اعتراض همه بلند شد. ایافت گفت این دستور فرمانده لشکره، سفارش کرده همه تون الان برید قرارگاه. بچه ها می خواستند باز هم از مشکلات حمله به آن قله بگویند که ایافت امان نداد و گفت این حرف ها رو می تونید به خود آقامحمود بگید. بدون معطلی با شش هفت نفر از بچه های واحد راه افتادیم طرف قرارگاه تاکتیکی. غیر از ما، نیروهای دیگری هم از طرح و عملیات، تخریب و مخابرات آمده بودند. به محض ورود ما، کاوه جلسه را شروع کرد. وقتی دیدم در بحث حمله آن شب کاملاً جدی است، به عنوان نیرویی از نیروهای اطلاعات که شب قبل با گردان ها تا پای کار رفته و قبل از آن هم منطقه را شناسایی کرده بودم، کمی در مخالفت با این اقدام، چیزهایی گفتم. بقیه بچه ها هم هر کدام چیزهایی گفتند. یکی می گفت شکستن این خط خیلی سخته. دیگری می گفت محور قفل شده، اصلاً امکانش نیست بتونیم خطشون رو بشکنیم، خصوصاً امشب آماده تر هم هستند. تمام این حرف ها درست بود و شک نداشتیم که همه راهکارها قفل شده اند. کاوه سرش را انداخته بود پایین و به دقت به حرف های بچه ها گوش می کرد. وقتی همه ساکت شدند، سربلند کرد و گفت من دیشب از پشت بی سیم، تمام حرف هاتون رو می شنیدم و کاملاً در جریان هستم. سختی کار رو هم می دونم، 2519 رو هم می شناسم، ولی با همه این حرف ها آقای شمخانی دستور داده که حتماً باید دوباره بزنیم به خط. سکوت کرد و چند لحظه به نقطه ای خیره شد. سپس ادامه داد برای همین هم چون راهکار دیگه ای نمی تونیم شناسایی کنیم، باید از همون محورهای دیشب عمل کنیم. هرکس به دیگری نگاه معناداری کرد و بعضی در گوش هم چیزهایی گفتند. از نظر بیشتر بچه هایی که تو جلسه بودند، این کار غیرمنطقی بنظر می آمد. کاوه گفت وقتی فرمانده دستور میده که کاری انجام شه، باید بشه؛ اگه با دلیل و منطق جور دراومد که خوب، اگه هم جور درنیومد، باز باید دستورش اجرا بشه. بعد هم گفت حالا برید آماده بشید. آخر جلسه حرفی زد که دل همه را لرزاند. گفت خودم هم امشب همراهتون میام. همه می دانستند کاوه کسی نیست که شب عملیات را تو قرارگاه بماند و راضی شود نیروهایش زیر آتش باشند. گرچه قرارگاهی که زیر نظر او زده بودند، با خط فاصله ای نداشت و با انفجار اولین خمپاره، آن ها هم به نوعی به فیض شهادت می رسیدند، ولی او به همین هم راضی نبود. جلسه در حالی تمام شد که همه با آمدن او مخالفت می کردند. ادامه دارد ... 🕊🥀 📚حماسه کاوه @mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 تو را به نامردی کشتند حسین(ع) ... 😭🏴
🏴 آجرک الله یا بقیة الله فی مصیبه جدک المظلوم صدقه فراموش نشود صاحب شریف برای (عج) کنار می گذاشتند و می گفتند: امشب آن حضرت در فشار است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهّرند سلام بر پیشواى دین سلام بر حسین یا سیدالشهدا💔 🏴السلام علی الحُسین 🏴وعلی علی بن الحُسین 🏴وَعلی اولادالحسین 🏴وعَلی اصحاب الحسین 🖤عاشورای حسینی تسلیت🖤
سلام بر اشک چشمانتان که صبح وشام جاریست برای جد غریبتان... اللهم عجل لوليک الفرج بحق سيدتنا الزينب علیها السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر زمان ما را شـور عاشـوراست؛ سوز این دلها ز تربت شهداست ... 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی حسینی تسلیت 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴روضۀ عاشورا | حسین(ع) کمک میخواهد ..
◾️أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلامُ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الإِْمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ اَلسَّلامُ◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ (شهادت سردار شهید محمود کاوه؛ قسمت دوم) آن شب در آن جلسه، یکی دو نکته خوب دستگیرم شد. محمود با وجود آنکه با ادامه عملیات مخالف بود، اما از طرفی هم به دو دلیل از آن دفاع کرد. دلیل اول، اطاعت از مافوق بود و دلیل دوم به عواطف و احساسات پاک و شفاف او برمی گشت، چرا که دلش پیش جنازه شهدایی بود که در مسیر ارتفاعات 2519 جامانده بودند و او امید داشت که شاید با تکرار عملیات بتواند خون آن ها را به ثمر برساند. بهرحال با وجود تمام مخالفت هایی که با آمدن او شد، این طوری که بویش می آمد، در تصمیمش مصمم بود. محمود وقتی در عملیاتی سخت، پاپیش می گذاشت، حتماً باید هدف را تصرف می کرد و هیچ دریغی از بذل جان نداشت. او بهتر از همه به سختی کار و پیچیدگی منطقه آشنا بود، چرا که هم عملیات والفجر2 را تو این منطقه انجام داده بود و هم تک حاج عمران را دفع کرده بود. بنابراین نیازی نبود که کسی بخواهد برای او از سختی کار و هوشیاری دشمن حرفی به میان آورد. از نیروهای اطلاعات و عملیات، در آن محور که کاوه شخصاً میخواست آنجا برود، فقط من مانده بودم و نخعی. بقیه شان یا شهید شده بودند یا مجروح. سریع افتادم دنبال جمع و جور کردن اسلحه و تجهیزات و خصوصاً جفت و جور کردن دوربین دید در شب که خیلی به کارمان می آمد. چند تا دوربینی را که سراغ داشتم، وقتی امتحان کردم، دیدم خراب شده اند. سالم ها دست همان بچه هایی بود که شهید و مجروح شده بودند. یکی رفت دوربین بچه های تخریب را آورد. وقتی نگاهش کردم، با یک دنیا حرص و جوش گفتم بخشکی شانس، اینم خرابه! خلاصه این که به هر دری زدم تا دوربین سالم پیدا کنم، موفق نشدم. بیشتر از آن هم نمیشد معطل دوربین ماند. کاوه وقتی دید تو آن فرصت کم دستمان به جایی نمیرسد. گفت راه می افتیم. راه افتادیم. همه کارها را سپرد دست منصوری که معاونش بود. طوری که بعدها شنیدم، چند تا از بچه ها خواسته بودند مانع رفتنش شوند، اما کاری از پیش نبرده بودند. گفته بود کسی نمیتونه جلوی قضا و قدر الهی رو بگیره. قبل از حرکت، بچه ها حرف و حدیث های زیادی راجع به کاوه و اخلاقش در حین کار می گفتند. می گفتند با کاوه که هستی، مواظب باش، چون اینطور وقت ها اصلاً شوخی بردار نیست. فقط دستوراتش رو اجرا کن و هیچ جر و بحثی هم نداشته باش. البته خودم توجیه بودم که اقتدار فرماندهی ایجاب می کند در آن شرایط، برخوردهای جدی تری داشته باشد و با قاطعیت بیشتری کار را دنبال کند. در واقع، آن عملیات، اولین عملیاتی بود که با کاوه میرفتم و از این بابت خیلی خوشحال بودم، اما دلهره این را هم داشتم که نکند در حضور او دست از پا خطا کنم. ادامه دارد... 🕊🥀 📚 حماسه کاوه @mahmodkaveh
نعل تازه به سُمِ اسب زدن فکر که بود؟ که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد 🖤😭