eitaa logo
شهید آقا محمودرضـا بیضائی
239 دنبال‌کننده
512 عکس
293 ویدیو
0 فایل
﷽ مدافع حرم حضرت زینب (س) نام جهادی : (حسین نصرتی) ولادت: ۱۸ / ۹ /۱۳۶۰ تبریز شهادت: ۲۹/ ۱۰ /۱۳۹۲ 🌹قاسمیه شرق دمشق محل: دفن گلزار شهدای وادی رحمت تبریز .. اینیستاگرم 👇 https://instagram.com/shahid.beyzaei2?igshid
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. شهادت آرزوی تو بود اما این، تنها آرزویت بود که دوست داشتیم دیرتر... دیرتر... دیرتر به آن برسی . . . 💔 برای امنیت من، برای آنکه خیال خام حرامی‌ها، بر آب شود، دل به دریا زدی 🕊 آسمانی شدی ... سردار . . .😭😭
✨🌺✨🌸✨🌺✨ ★مالک #خوش_آمدی ❣که علی بی قرار توست ★ #مالک خوش آمدی ❣که جهـ🌎ـان وامدار توست ★سردار روزهای سختِ ❣پر از #التهاب ها ★دنیا بدون شک ❣چو قمر🌝 برمدار توست ★ای مانده از تبار ❣ #سلیمان و نوح ها ★دلهای عاشقان💖 ❣همگی در حصار #توست ★الماس💎 و نقره و ❣ #یاقوت و لعل ها ★مبهوت و ماتِ ❣ خلوص✨ عیار توست ★#سردار سر بلند حیله ی ❣آن عمر عاص ها ★این سیل بی کرانه ❣ببین #سربدار توست ★ای از تو نام و ❣پرچم🇮🇷 آزادگان بلند ★اکنون به فصل زمستان ❣#بهار_توست #شهید_قاسم_سلیمانی #شبتون_شهدایی 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب بعداز #نمازعشا برای شهدای مجاهد🌷 به پاس قدردانی #نماز_لیله_الدفن بخوانیم 1️⃣شهید قاسم سلیمانی فرزند حسن 2️⃣شهید وحیدزمانی نیا فرزند فریدون 3️⃣شهیدحسین پورجعفری فرزند محمد 4️⃣شهیدشهروز مظفری فرزند حسین 5️⃣شهید هادی طارمی فرزند محمدرضا 6️⃣شهیدجمال ابن جعفر (ابومهدی مهندس) 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 ✔این نمازدورکعت ⇜رکعت اول سوره حمدباآیت الکرسی خوانده شود ⇜رکعت دوم سوره حمد با ده مرتبه سوره قدر خوانده شود ⇜وبعداز سلام نماز میگوییم: ابعث ثوابها الی قبر.....(اسم شهدا و پدر)
🔘 یه نکته بگم و رد بشم: آخرش دفنش هم شبانه شد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسفند سال ۸۸ بود. مثل هر سال در تالار وزارت کشور برای سالگرد شهادت شهید باکری مراسم گرفته بودند. تهران بودم آنروز. محمودرضا زنگ زد و گفت: می‌آیی مراسم؟ گفتم: می‌آیم، چطور؟ گفت: بیا، سخنران مراسم قاسم سلیمانی است. گفتم: حتما می‌آیم. و مقابل ورودی تالار قرار گذاشتیم. محمودرضا زودتر از من رسیده بود. من با چند نفر از دوستان رفته بودم. بیرون، محمودرضا را پیدا کردم و رفتیم و نشستیم طبقه بالا. همه صندلی‌ها پر بود و به زحمت جایی روی لبه یکی از پله‌ها پیدا کردیم و نشستیم روی لبه. تا حاج قاسم بیاید، با محمودرضا حرف می‌زدیم ولی حاج قاسم که روی سن آمد محمودرضا سکوت کرد و دیگر حرف نمی‌زد. من گوشی موبایلم را درآوردم و شروع کردم به ضبط کردن حرفهای حاج قاسم. محمودرضا تا آخر، همینطور توی سکوت بود و گوش می‌داد. وقتی حاج قاسم داشت حرفهایش را جمع بندی می‌کرد، محمودرضا یکمرتبه گفت: «حاج قاسم خیلی ضیق وقت دارد. این کت و شلواری که تنش هست را می‌بینی؟ شاید اصرار کرده‌‌اند تا این کت و شلوار را بپوشد و الا حاج قاسم همین قدر هم وقت ندارد.» بعد از برنامه، از پله‌های ساختمان وزارت کشور پایین می‌آمدیم که به محمودرضا گفتم: کاش می‌شد حاج قاسم را از نزدیک ببینیم. گفت: «من خجالت می‌کشم وقتی توی صورت حاج قاسم نگاه می‌کنم؛ چهره‌اش خیلی خسته و تکیده است.» محمودرضا خودش هم این مجاهده و پرکاری را داشت. این اواخر یکبار گفت: «من یکبار پیش حاج قاسم برای بچه‌ها حرف می‌زدم، گفتم بچه‌ها من اینطور فهمیده‌ام که خداوند شهادت را به کسانی می‌دهد که پرکار هستند و شهدای ما غالبا اینطور بوده‌اند.» بعد گفت: «حاج قاسم این حرف را تأیید کرد و گفت بله همینطور بود.»راوی برادر شهید