eitaa logo
حاج محمود کریمی
1.3هزار دنبال‌کننده
943 عکس
415 ویدیو
10 فایل
📺پایگاه رسانه‌ای‌حاج محمود کریمی 📜 تنها کانال متن اشعار حاج محمود کریمی 📢 اعلام مراسم:روز شهادت حضرت زهرا 🗓 ۵شنبه ۱۵آذر ازساعت ۹صبح 🕌 امامزاده علی اکبر،چیذر ارتباط با مدیر @ali2581 ✅پایگاه اینترنتی فطرس: www.fotros.ir ⛔️انتشارفقط با لینک
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 هوای دلا همه دوباره بارونی شده ✔️ حاج محمود کریمی ✔️ ۱۴۰۰ ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هوای دلا، همه دوباره بارونی شده دلتو آماده کن که وقت مهمونی شده می‌شینن همه خلائق سر سفره‌ی خدا شبای ماه رمضونه حرم امام رضا اومده ماه خدا زهرا زده ما رو صدا این‌جا داره نور می‌باره رو سر شب‌زنده‌دارا دلمو ببین که بین غصه‌ها شده اسیر دست خالی اومدم دوباره؛ دستمو بگیر بی‌پناه بودم اگه پیش این آقا نبودم نمی‌خواستی اگه پاک بشم که اینجا نبودم من و این چشم ترم امشب مناجات حرم  برده دلم رو پیش اون‌که با غمش بی‌قرارم می‌دونم پاک می‌کنه گناهو از دل سیاه اشکای خالص این روضه‌های اوّل ماه رمضان اومده و با این مناجات اومدم با عنایت خود مادر سادات اومدم روضه‌ی یاس کبود داغ در و آتیش و دود امشب همه گریه‌ها، نذر فرج یار «موعود» توی شهری که یه روز پر می‌شد از عطر خدا نفسای کسی‌که رد می‌شد از کوچه‌ی ما حالا امروز میان و خونمو آتیش می‌زنن تو رو توی کوچه‌ها روی زمین می‌کشونن  داره بارون می‌باره دستات دیگه جون نداره کوچه پر از نامحرمه  برگرد که از حاشیه‌ی چادر تو، خون می‌باره چرا داری از خدا مرگتو خواهش می‌کنی وقتی زیر دست و پا منو نوازش می‌کنی  اگه یک‌بار دیگه پا شدی از روی زمین اشک بی‌تابی رو توو غیرت این چشما ببین چه شب تاری شده زخمات همه کاری شده کارم تموم شد تا دیدم  جای رّد خون تو که روی زمین جاری شده  توی کوچه میارن جونمونو رو لبمون پاشو تا آروم بشه گریه‌های زینبمون این نامردا که نموندن زیر دین من و تو چه بلایی میارن سر حسینه من و تو  بذا آتیش بگیرم کاشکی همین‌جا بمیرم زهرا حلالم کن که اگه  رفتم که دیگه بی تو از این خونه بیرون نمیرم  ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پایگاه نشر آثار حاج محمود کریمی 💠 @MAHMOUDKARIMI_IR کانال متن‌اشعار حاج‌محمود‌کریمی 💠 @mahmoudKarimi_matn
📋 : با اینکه پیکر پسرش بوریا شود ✔️ حاج محمود کریمی ✔️ ۱۴۰۰ ✔️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با این‌‌که پیکر پسرش بوریا شود عریان به خاک تشنه‌ی صحرا، رها شود با این‌که از قضیّه خبر داشت فاطمه با این‌که درد دست و کمر داشت فاطمه پاشد برای امر مهمّی وضو گرفت آهی کشید و بغض بدی در گلو گرفت صندوقچه‌ی لباس و کفن را که باز کرد نفرین به اهل کوفه و شام و حجاز کرد می‌دید فاطمه، شده پنجاه سال بعد در قتلگاه آمده سرباز ابن‌سعد با نیزه‌اش به‌ روی تن شاه می‌کشید نقشه برای پیرهن شاه می‌کشید زهرا که دید واقعه را سوخت عاقبت با آه و گریه، پیرهنی دوخت عاقبت با بازوی شکسته‌ی خود، روز آخری با چشم نیم‌بسته‌ی خود، روز آخری پیراهن حسین خودش را قواره کرد گریه برای آن بدن پاره‌پاره کرد هر سوزنی که رفت به دستش، دلش گرفت می‌دید نیزه‌ای وسط سینه‌اش نشست پیراهنش همین‌که به زیر گلو رسید در قتلگاه، پنجه‌ی قاتل به مو رسید تا روی پیکر پسرش یک سپاه رفت خولی رسید و فاطمه چشمش سیاه رفت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پایگاه نشر آثار حاج محمود کریمی 💠 @MAHMOUDKARIMI_IR کانال متن‌اشعار حاج‌محمود‌کریمی 💠 @mahmoudKarimi_matn