📋 #مناجات : بدجور دلم اسیر مرداب شده
🔊 #شب_پنجم_محرم ۱۴۰۰
🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بدجور دلم اسیر مرداب شده
چون رابطهام با تو شکرآب شده
امروز چه فایده نباشی، فردا
بر طاقچه، عکس نوکرت قاب شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام_حسین
#محرم
#سربند_سرخ
🏴 کانال متن اشعار حاج محمود کریمی
@mahmoudKarimi_matn
🎧 فایل صوتی ⬇️
📋 #روضه : روی دشتی از خون
#شب_پنجم_محرم ۱۴۰۱
🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روی دشتی از خون، روی تلّی از خاک
ایستاده به تماشای عمو
میوزد باد و رخ سوختهای میسوزد
میوزد باد و ترکهای لباش، شعلهور است
ولی انگار خبر از عطش و تشنگیاش هیچ نداشت
ولی انگار ز خود یا ز حرم، بیخبر است
چهقدر میل پریدن دارد
ولی افسوس که بالاش بسته است
دست او، دست بزرگ حرم بیعلم است
دست زینب، ای وای!
میوزد باد و تب خاطرهها میآید
پردهها میافتد؛ باز در خلوت شهر یثرب
باز در تنگ غروب، سمت یک قبّهی نور
سمت دیوار بقیع، دست در دست برادر میرفت
زائرانی کوچک که بزرگی ز قدّ و قامتشان میبارید
دو مه بدر تمام، دو پرستوی یتیم
فاتحه میخوانند سر قبر بابا
زیر لب میگویند
جای خالی تو اینجاست ولی پر شده است
چه عمویی داریم! مهربانتر ز همه
سایهاش از سر ما، کاشکی کم نشود
گفت قاسم که بیا برخیزیم
که عمو، چشمبهراه من و توست
ایستاده به در خانه که ما را بیند
جان من! عبدالله نرود از یادت
که اگر با تو نبودم روزی
نفسی دور نگردی از او
و چنین شد عمریست که دامان عمو، بالش اوست
شانهاش پنجهی او؛ جای خواباش آغوش
به سرش دست نوازش هرروز
گاه میگفت: عمو؛ گاه پدر
ولی ارباب فقط «جان پدر» میگفتش
به خودش آمد و دید
همه رفتند و کسی نیست، کسی غیر از او
قاسم از دستاش رفت؛ یا علمدار که رفت
به حرم پای جسارت وا شد؛ به خودش آمد و دید
پیشرویاش، همهی لشگر دشمن جمعاند
همه در یک نقطه، دشتی از لشگر و از نیزه و تیغ و
شمشیر، دشنه و سنگ و عمود و آهن
همه در یک گودی، متراکم شدهاند
جان به لبهایش بود؛ نفسش بند آمد
چشمهایش شد تار؛ گرد و خاک سرخی
از افق تا به افق میپیچد؛ مردن امّا آسان
ماندن اینجا چهقدر دشوار است
دست لرزانش را، عمّه با دستی که سر و پا میلرزید
میفشرد از سر احساس امانتداری
دید هرقدر که بشتابد زود، باز هم دیر شده
تشنهای میسوزد؛ خواهری مینالد
طاقت از دستاش رفت؛ گاه بر پنجهی پا
قامتاش میکشد و میبیند
گاه بر روی زمین میافتد
و به دستی که هنوز آزاد است
به سر و سینهی خود میکوبید
نالهاش گم میشد بسکه فریاد و صدا میآمد
هلهله میپیچید
گوییا نالهی او سمت عمو، نه! که به زینب
نرسید و گم شد؛ آنطرف زخمزنان
اینطرف لطمهزنان، آنطرف بارش زخم
اینطرف ناله و آه، وای عمّه! به نگاهی دریاب
اوّلین جاست که در پیش عمو نیستم و میمانم
چهقدر سنگین است، غم این لحظهی تلخ
جای هرلحظه که بر پیکر او میآمد
زخم سرخی به رخاش جا میکرد
هرچه جان داشت به دستاناش داد
دست خود را طرفی برد و رها کرد از بند
آستین پارهای از او به کف زینب ماند
یادگاری یتیمی تنها
گوییا عمّهی سادات، صدای حسناش را بشنید
خواهرم ممنونم! بگذار او برود
بگذار او بپرد که گر اینجا ندهد جان
دم آتش زدن و سوختن اهلحرم، میمیرد
لحظهای که تو و طفلان، همگی شعلهورید
چادری نیست که بر سر گیرید
غیرتاش را بنگر؛ بگذار او برود
تشنهتر عبدالله، جانب قربانگاه
پیشرویاش همهی لشگر دشمن جمعاند
همه در یک نقطه میرود میبیند
آنچه را که نتوانست ببیند، جبریل
مادرش میبیند؛ ذوالجناحاش سرخ است
نیزهها رو به زمین؛ تیغها رو به هوا
باز فوّارهی خون؛ یکنفر خود ز سر میدزدد
یکنفر میخواهد، زره از تن بکشد
ناکسی بر بدنش، نیزه را میشکند
مادرش میبیند، لب او خشک است و
سنگ، پیشانی او میشکند
یکنفر نیّت انگشتریاش را دارد
دشنهای میچرخد؛ باز فوّارهی خون
من مگر مردهام اینجا که به او میتازید؟!
به سرش میچرخید
چکمهپوشی آمد؛ تیغ خود بالا برد
آخرین ضربهی خود را آورد
دید چشمان حسین، سپری را پیشاش
دستهایی کوچک که به مویی بند است
باز هم مثل قدیم، سر عبدالله است روی دستان
عمو
باز هم مثل قدیم، خندهای زد به رخاش
کودک آرام گرفت؛ لحظهی آخر گفت
ای عمو! امّا باز
لب ارباب به هم خورد و شنید
از لباش «جان پدر»!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏷شهادت #امام_حسین #عبدالله_بن_حسن
📌 پایگاه رسانه ای حاج محمود کریمی
@mahmoudKarimi_matn
🎧 فــــــایل صوتـــــی ↙️
📋 #زمینه : گفته بودم بهش توی خیمه نمی شینم
#شب_پنجم_محرم ۱۴۰۱
🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفته بودم بهش، توی خیمه نمیشینم
من به غیر از عمو، هیچکسی رو نمیبینم
عمّه جان! دستمو رها نمیکنی چرا؟!
من میخوام با عمو برم به روی نیزهها
روی سینهی عمو، نشسته شمر بیحیا
دارن آماده میشن
بیان به خیمهها
تشنمه؛ بذار برم به دریا برسم
از رو دستای عمو به بابا برسم
زیر دست و پا برم به زهرا برسم
گفته بودم بهش که من از خون نمیترسم
از چیزی جز فراق «عمو جون» نمیترسم
عمّه جانم! توروخدا بهم نگو بمون
ببین از هر رگاش، بلنده فوّارهی خون
سمت قتلگا دارن میبرنش کشونکشون
عمّه جون میگه بابام
خودت رو برسون
بی عمو برای من، بهشتم قفسه
بسکه خون رفته ازش، دیگه بینفسه
من میرم تا که خدا به دادم برسه
از دل خیمهها، آتیش شعلهور اومد
سپر یوسف فاطمه، بیسپر اومد
از خدا بیخبرا! چند نفر به یک نفر
راهو وا کنید؛ اومد از خیمه، آخرین پسر
پیش تیغ حرمله، میشم برات سینه سپر
دست خالیم، سپر شد
برات آخر سر
نیزهی بغض تو رو، روو قلبم زدنو
میشنوم حالا صدای بابام حسنو
مثل تو، بابام حسن بغل کرده منو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏷شهادت #امام_حسین #عبدالله_بن_حسن
📌 پایگاه رسانه ای حاج محمود کریمی
@mahmoudKarimi_matn
🎧 فــــــایل صوتـــــی ↙️
📋 #زمینه :عمو حسین ، مرا ببخش
#شب_پنجم_محرم ۱۴۰۱
🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عمو حسین
مرا ببخش!
در آتش فراق، شعلهور شدم
مرا ببخش!
میان قتلگاه، دردسر شدم
مرا ببخش!
به خاطر صدای کودکانهام
میان نعرهها، چه بیاثر شدم
ببخش اگر فقط به قدر یک نفس
برای تو سپر شدم
ولی تو حق بده به من
میان خیمهگاه، خونجگر شدم
چگونه زنده باشم و ببینم از دو چشم خود
دوباره بیپدر شدم
ولی عمو، تو تشنهای
دمی که نیزه گرم کشتن من است
تو لحظهای نفس بگیر
امیر تشنهها بیا و لحظهای نفس بگیر
که دیگر عازم سفر شدم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏷شهادت #امام_حسین #عبدالله_بن_حسن
📌 پایگاه رسانه ای حاج محمود کریمی
@mahmoudKarimi_matn
🎧 فــــــایل صوتـــــی ↙️
📋 #شور : شبای پریشونی
#شب_پنجم_محرم ۱۴۰۱
🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شبای پریشونی با چشمای بارونی
مثه چشمهای امّا بازم تشنه میمونی
برا اونکه مرد مرداس
حرمش همیشه دریاس
علمش همیشه بالاس
یامولا، یامولا، یاعبّاس
توو خونهی کرمتم اباالفضل
دیوونهی حرمتم اباالفضل
بهونهی کرم تو، حسینه
نشونی حرم تو، حسینه
همه کسوکار منی، علمدار
ماه شب تار منی، علمدار
دونَه يا نفسُ هُوني
وبعدَهُ لا تكوني
هذا غريبُ الزهرا
هنا وارِدُ المنونِ
لو قطَعتُمُ يَميني
فبِها حمَيتُ ديني
قالَها حقَّ اليَقينِ
يا مولى، يا مولى، يا عباس
حيدريُّ الهِمَمِ، ابا الفضل
حسَنيُّ الكَرَم، أبا الفضل
يا حاميَ حرَمِ الحسينِ
يا حاملَ علَمِ الحُسينِ
حينَ هوى علَمُک، يا عباس
فاطمةُ صرَخَت، يا عباس
شفامون اباالفضله، دوامون اباالفضله
به اذن خود ارباب، آقامون اباالفضله
پسر رشید مولاس
سپر عزیز زهراس
قمر تموم دنیاس
یامولا، یامولا، یاعبّاس
ستارهی شبای من، اباالفضل
همه نفسای من، اباالفضل
تویی که حال دلمو میدونی
تویی که پای عاشقا میمونی
میدونی که جای دیگه نمیرم
آرزومه برای تو بمیرم
كفّاهُ ميزانُ ديني
روحي فداءُ اليمينِ
لأجلِهِ الكونُ عبدٌ
ببابِ أمِّ البنينِ
طه سَيِّدُ الهداية
علي سَيِّدُ الولاية
هو سَيِّدُ السقاية
يامولى، يامولى، ياعبّاس
يا مَعدَنَ الشَّهامةِ اباالفضل
يا زمزمَ القِيامةِ اباالفضل
عيونُكَ حَرَمُ الجَمالِ
قِبلَتُكَ خِيَمُ العِيالِ
وخُتِمَ كَلامُهُ يخويا
أجابَهُ إمامُهُ يخويا
وحَقِّ أمِّ البنينِ
أبيعُ كلَّ السِّنينِ
وأشتري في عَزاهُ
زيارَةَ الأربعينِ
خالِعاً بالدَّربِ نَعلي
خالِعاً بالبابِ عَقلي
ناسِياً داري وأهلي
يامولى، يامولى، ياعبَاس
الإِذنُ دَمعةٌ على رُقيه
وهي تَفِرُّ بالفَلا رُقيّه
يا زائرينَ كربلا بِدوني
قلبي يَصيحُ معَكُم خُذوني
بِصَحنهِ تذَكّروا العقيلة
وإنّما، لا تَذْكُروا العقيله
دلی که گرفتاره، نداره دیگه چاره
کلید دل ارباب، توو دست علمداره
لقبش امیر و سقاس
آقای دلای شیداس
یه نگاش، دوای درداس
یامولا، یامولا، یاعبّاس
سینهزن خواهرتم، علمدار
گدای برادرتم، علمدار
همه آب و گل منی، علمدار
همهچی دل منی، علمدار
دلی که شده دیوونه، علمدار
نوحه برا تو میخونه، علمدار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏷شهادت #امام_حسین #حضرت_ابالفضل
📌 پایگاه رسانه ای حاج محمود کریمی
@mahmoudKarimi_matn
🎧 فــــــایل صوتـــــی ↙️