eitaa logo
حاج محمود کریمی
1.3هزار دنبال‌کننده
961 عکس
418 ویدیو
10 فایل
📺پایگاه رسانه‌ای‌حاج محمود کریمی 📜 تنها کانال متن اشعار حاج محمود کریمی 📢 اعلام مراسم:ولادت امیرالمومنین 🗓 🕌 امامزاده علی اکبر،چیذر ارتباط با مدیر @ali2581 ✅پایگاه اینترنتی فطرس: www.fotros.ir ⛔️انتشارفقط با لینک
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 :خانه‌ای غرق نور می‌بینم 🗓 ۱۴۰۲ 🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خانه‌ای غرق نور می‌بینم غم گرفتند اهل این خانه اتّفاقی مهیب رخ داده چند روزی است در همین خانه ردّ خون است جای‌جای زمین ردّ میخ است بر روی دیوار این سیاهی، سیاهی دود است خانه آتش گرفته است انگار مرد خانه، نشسته گوشه‌ای و چادری را گرفته در دستش چادری رنگ خون و خاکستر مرد را خسته کرده از هستش ماجرا، ماجرای ناموس و همه‌ی اهل خانه، غم دارند بین بستر، نشسته خوابیده چشم‌هایش ولی ورم دارند موقع باز کردن چشمش زخم ابرو اذیتش می‌کرد لحظه‌های نفس‌نفس زدنش درد پهلو اذیتش می‌کرد خیلی آرام زد صدا و گفت: دخترم با تو صحبتی دارم رازهایی است در دلم باید با تو گویم؛ وصیتی دارم اوّلاً دخترم به چادر من پاک کن دیده‌ی ترت، زینب زخم‌هایی که خورده‌ام، کاری است ماندنی نیست مادرت زینب چند سالی که بگذرد مادر فرق قرآن، شکاف خواهد خورد سر بابات می‌شود پر خون اصل ایمان، شکاف خواهد خورد چند سالی پس از غم پدرت می‌رسد نوبت حسن، زینب جگر پاره، تیر بر تابوت می‌کشد غربت حسن، زینب وای از غصّه‌ی حسینم؛ وای! بی‌کس و بی‌پناه می‌ماند تشنه، زخمی، غریب، بی‌یاور پسرم بی‌سپاه می‌ماند زینب! آن‌روز باش یاور او خواهری کن خودت برای حسین گلویش را ببوس وقت وداع مادری کن فقط برای حسین زینبم! اهل آسمان آن‌روز همگی کشته‌مرده‌ی عشقند زینب! آن‌روز دو پسر داری دو گلت سرسپرده‌ی عشقند اهل بیت رسول در بند فتنه‌های نفاق افتادند چند سالی گذشت و آن اسرار یک‌به‌یک اتفاق افتادند عاقبت روز واقعه که رسید نوبت مادری خواهر شد دید با چشم خویش غربت را هرچه که گفته بود مادر، شد شاه بی‌یار، ناله‌ای سر داد رعد هل مِن معین او پیچید زینب از لابه‌لای خیمه‌ی خود اشک بر چشم، ماجرا را دید دختر مرتضی‌ست، حیدری است گفت: امروز عید قربان است پسرانم فدای دخترکت وقت رفتن به‌سوی میدان است گفتی ای شاه! ارتش تو منم ابر فیضی و بارش تو منم تیغ در حال چرخش تو منم خواهرم پس بلاکش تو منم ای محاسن سپید خسته‌ی من با توام یار دلشکسته‌ی من بعد اکبر، توان نداری که نیمه‌جانی و جان نداری که غیر اشک روان نداری که لشگری بینمان نداری که بچّه‌هایم فدای اکبر تو پیش‌مرگ علی اصغر تو ما که پنجاه سال غم دیدیم کوچه و میخ و قدّ خم دیدیم فرق بشکسته از ستم دیدیم جگر پاره‌پاره هم دیدیم جان زهرا، تو را به این قرآن سهم من را بده در این میدان پاره‌های تنم فدای تنت به‌فدای نخی ز پیرهنت هر دو قربان خشکی دهنت جانشان نذر جسم بی‌کفنت پیش تو بلکه رو سفید شوم بایدم مادر شهید شوم من به جان می‌خرم اسارت را می‌روم مجلس جسارت را شاکرم لحظه‌های غارت را بر لبم دارم این عبارت را دخلت زینب علی بن زیاد ای برادر! سرت سلامت باد پسران علی، همه علی‌اند نیست دشمن به چشمشان عددی خون زینب درون رگ‌هاشان دم گرفتند یاعلی مددی سر سردارها زمین افتاد با رجزهای ذوالفقاریشان مادر از خیمه داشت حظ می‌کرد با تماشای جان‌نثاریشان دوره کردند دو برادر را بینشان تا که فاصله افتاد سر سرنیزه‌ها فرود آمد کار هم دست حرمله افتاد دم مغرب، حسین در گودال شمر آمد نشست روی تنش زینب از روی تل تماشا کرد که کسی پا گذاشت بر دهنش خواهرش روی تل زینبیه ضجّه‌های خداخدا می‌زد شاه زخمی به زیر دست‌وپا داشت لب‌تشنه دست‌وپا می‌زد یک نفر مانده بود در گودال صد نفر می‌زدند زینب را هرچه او بیشتر نفس می‌زد بیشتر می‌زدند زینب را  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 📌 پایگاه رسانه ای حاج‌ محمود‌ کریمی @mahmoudKarimi_matn 🎧 فــــــایل صوتـــــی ↙️
📋 :رضای توست، رضای خدای این دو نفر 🗓 ۱۴۰۲ 🎤 با نوای حاج محـــــمود کریـــــمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رضای توست، رضای خدای این دو نفر خداست شاهد حال رضای این دو نفر همین‌که قصد فدایی تو شدن دارند هزارمرتبه جانم فدای این دو نفر به التماس کشیده‌ست کار من پیشت ببین که آبرویم ریخت پای این دو نفر اگر قبول نداری فدایی تو شوند کفن به تن کنم اینک به‌جای این دو نفر کمی به عمر تو حتّی اگر اضافه شود که نیست بهتر از آن در ازای این دو نفر تو در عبای خودت، دیده‌ای هزار اکبر به من نمی‌رسد آیا بلای این دو نفر؟ سکوت کردی و حالا رضایتت پیداست دعات بدرقه شد در قفای این دو نفر دو نسل حیدر و جعفر به معرکه زده‌اند ملائکند تمامی قوای این دو نفر یکی زده به یسار و یکی زده به یمین غرور می‌چکد از ماجرای این دو نفر به ناگه از همه‌سو سیل تیغ و تیر آمد شکست در نظر من، صدای این دو نفر اگرچه در پی آنان به معرکه زده‌ای محال شد که ببینی شفای این دو نفر ز دور دیده‌ام آخر، به دست آوردی تو عاقبت، بدن نخ‌نمای این دو نفر برون ز خیمه نیایم برای دیدنشان اگرچه پر زده قلبم برای این دو نفر چه اقتدای شریفی به رأس تو دارند به نیزه شد سر از تن ‌جدای این دو نفر  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 📌 پایگاه رسانه ای حاج‌ محمود‌ کریمی @mahmoudKarimi_matn 🎧 فــــــایل صوتـــــی ↙️